
نوشته اصلی از سوی
mbk
خداوندی که شما نمی شناسیدش با گمانهایی که دارید به خود که خودتان سرک کشیدید جوانه زدید با خداوندی که من بنده اش هستم که هم مرا هم شما را رویاند هم روزی می دهد هم خشک می کند هم رسیدگی به کارم میکند یکی است جدایی میان من هم شما است که زمانی انجیر هم دانه های میانشان را می بینم هم شیرینی انجیر رسیده را مزه می کنم یاد آفریننده می افتم باز شما پوسخند می زنید که مگر می شود خداوند به آن سوگند بخورد؟ خداوندا پاس هم پاکی برای توست که نه رودر رو یت همنشین هم نه فرزند داری هم هرچه هست هم نیست برای توست