دوستان جای این بحث در این جستار نیست. اما هر کسی باید بالاخره از یک جایی شروع بکند. چند ماه و هتا یکی دو سال که کار بکنید، کانکشن و رابط پیدا بکنید و راه و روش بیاموزید، واقعا بعید است که بیکار بمانید یا با دستمزد اندک کار بکنید. همانطور که گفتم من خودم ماهها با حقوق ِ 500 هزار تومان تا 800 هزار تومان در ماه نیز کار کردهام اما کم کم در تخصصهایم یک متخصص شدم و رزوومهام را پرمایه و قوی کردم و از همه مهمتر راه و روش پول درآوردن را آموختم. برای شما و خیلیهای دیگر به سختی قابلِ باور است که کسی چون من بتواند در ماه 3 میلیون تومان حقوق بگیرد ولی من تا چند ماهِ پیش با همین حقوق آنهم برای 4 روز کار در هفته کار میکردم، در حالیکه بسیاری از دوستانِ من که از من هم خیلی پرتجربهتر بودند و هم باسوادتر بودند به زور شاید در ماه یک و نیم میگرفتند. داستان از این قرار است که به من از طرفِ یک شرکتِ پیمانکاری پیشنهادِ کار در یک پروژهی چند میلیارد تومانی برای یکی از بانکهای خصوصی داده شد. در روزهای مصاحبه و مذاکره من نهایتا قراردادِ دو ماهه با حقوقِ یک و دویست تومان را امضا کردم، بعد از دو ماه که تقریبا 40 درصد از پروژه تکمیل شده بود، قرار دادِ من تمام شده بود و کارفرما آماده برای امضای قراردادِ جدید. وقتی که حداقل ِ حقوقِ دریافتی مرا برای ادامهی کار شنید، چیزی نمانده بود که چشمانش از حدقه در بیایند: حداقل سه میلیون و نیم در ماه برای چهار روز کار در هفته!![]()
تقریبا با هم دست به یقه شدیم و من خوب میدانستم که او کجایش میسوزد! اگر مرا اخراج میکرد، تا میآمد کس جدیدی با همان تخصصهای نایاب را بیابد و تا آن شخص از پروژهی بسیار حساس و کارهایی که ما کردهایم سردربیاورد، حداقل سه ماه گذشته بود و از آن طرف هم اگر پروژه را سر وقت تحویل نمیداد، سه برابرِ قرارداد را میبایست به عنوانِ جریمه به بانک میپرداخت! این بود که بعد از دو روز خودش دوباره تماس گرفت و من هم به سه میلیون تومان در ماه رضایت دادم.
اگر چه این خاطره شاید هرگز از یادِ او نرود، اما همهی پولی که او به من داد (نزدیک به 30 میلیون تومان) در مقابلِ پولی که او به جیب زد همچون قطره است در مقابلِ دریا! با اینحال از اینکه توانستم چنین کاری با سرمایهدارِ زالوصفتی که میخواست از تخصص من سوءاستفاده بکند و سرمایه و شکماش را چاقتر بکند، بکنم، در پوستِ خودم نمیگنجیدم! ملتمسانه از من میخواست که به دیگر بچههای گروه چیزی در موردِ دستمزدم نگویم، من هم یک بیلاخ به او نشان دادم و موقع رفتن همه چیز را به دوستان گفتم.
البته او سرمایهدارِ کمتجربهای بود وگرنه همان ابتدا میبایست قراردادِ نه ماهه یا یکساله مینوشت که البته در آنصورت من رضایت نمیدادم!
اما به هر حال موضوع همین است که باید به خودتان تکان بدهید وگرنه همیشه همینیست که هست و جز آه و ناله چیزی وجود نخواهد داشت.






































آغازگر جُستار



.








پاسخ با گفتآورد