زیاد جوش نزنید!
روزی خانمی در برابر نقدهای گسترده و تا حدامکان منطقی و سراسر عقلانی ام؛ چرند بودن و مضحک بودن معیار من(منطق و خرد) را در بحث، با پرسشی تمسخر آمیز بیان نمود:
"اگر زنان اینچنین پست و ابله هستند، پس مردان که به دنبال آنان اند چه جایگاهی دارند؟"
چه جالب است پاسخ مردان مدافع حقوق مرد(؟!) به این پرسش؛ آنهایی که هیاهوهای بلندشان گوش آدمی را می آزارد و در کنجکاوی و دقت در این همه هیاهو، می بینم که صدا تنها از تبلی تو خالی برخاسته است.
در کنار این هیاهوهایشان بازی های زنامردانه به راه انداخته و جهت کامیابی بیشتر مردان جهت برده گی زنان، تکنیک ها و راه و روش هایی را هم ارایه می دهند!
از همه شگفت انگیز تر توجیه آنان بر این خودفریبی مهلک نهفته: که چون کار جهان و وجودیت انسان در بستر فرگشت و غرایز بوده؛ پس باد چنین بادا...تنها پیروی از فرگشت و دیگر هیچ...
اگر کسی هم نخواهد از این روند توجیهی آنان پیروی کند؛ گویا دچار خودفریبی بوده و گویا مطلقا نمی توان به هیچ طریقی از زیستن، بر روند زیستنِ فرگشت گرایانه خط بطلان کشید!
اکنون پاسخ شما به پرسش آن خانم که بیان نمودم چیست؟ در جهانی که زنان نقشی کلیدی در گردش روند غیرعقلانی و فرگشتیک آن دارند و ارباب مردان هستند؛ مردانی که بردگی را پذیرفته و از آن لذت هم می برند؛ چه طور می توانند از ظلم و بی انصافی اربابان خود شکایت کنند؟!
(البته اگر پاسخی متفاوت نسبت به برخی مردان مدافع حقوق مرد، در ذهن دارید؛ بیان بفرمایید!)