• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 1754

    جُستار: کافه دومگو

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      نخست اینکه من هیچ گاه باور نداشته ام:
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      گمان می‌کنید صرف به گفتمان گذاشتن یک ایده و عبور دادنش از صافی ِ دیالکتیک اثری در صحت و سلامت آن خواهد داشت
      بلکه باور دارم موضوعاتی که شک برانگیز، نقد پذیر و ابطال پذیر هستند؛ در صورتی که در گفتمان و دیالکتیک به آنها پرداخته شود، احتمال بیشتری برای صحت و درستی آنها و استواری شان وجود خواهد داشت. خصوصا اگر در این راستا بخواهید نظرات دیگران را هم جویا شوید؛ آگاهی یافتن شفاف و کامل تر بر نظریات دیگران به واسطه دیالکتیک قابل حصول است. حال اینکه شما سخنان مرا به دقت و درستی برداشت می کنید یا خیر، بحثی دیگر است...





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      همینکه گمان می‌کنید برای تثبیت مرجعیت خرد باید به خود خرد رجوع کرد یعنی در همان دور باطلی افتاده‌اید که سر از قرن بیستم، با تمام هیولاها و عفریت‌های خود درآورد. دلیل اینکه کمکی از دست ما برای شما برنمی‌آید اما، اینست که حاضر نیستید تحت هیچ شرایطی این حرفهایی که می‌زنید را به حداکثر منطقی خودشان برسانید.
      دوم آنکه اگر همچنان به نوشتارهای پیشین من در تعریفم از واژه های "خرد" و "خردگرایی" دقت کرده بودید؛ در می یافتید که صرفا می توان با رجوع به سلسله های بالاتر خرد و در ریشه ی آنها خردناب(خودآگاهی) به سنجش دیدگاه ها پرداخت و راه دیگری وجود ندارد. و اساسا هر نوع درک ما از فربود نیز در راستای آن صورت می پذیرد. یعنی تمام این گفتمان و فربود بودن یا نبودن سخنان شما نیز در راستای سنجش مرتبه بنیادی تر از باورهای فربود پنداشته شده ی خرد انجام می شود و معیار نهایی سنجش تمام تجربیات و دیدگاه های ما و خود خردگرایی هم، در نهایت به سنجش خوداگاهی به عنوان اساسی ترین سنجه ی تشخیص فربود خواهد انجامید. چندش آور است که بخواهم بیشتر توضیح دهم و شما نیز...






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      شما همچنین توقع دارید که «پاسخ سر راست» بشنوید، همچو اتفاقی نخواهد افتاد. من یک اشاره‌ی دورادور به مسیر می‌کنم، اینکه آیا آنقدر باهوش هستید که در آن قدم بردارید یا نه به خودتان بستگی دارد. سوالی که باید امروز به عنوان یک خردگرا مزاحم همیشگی ذهنتان باشند اینست که «چرا»، محوریت خرد به عنوان چراغ راهنمای بشر همواره محکوم است به نیهیلیسم؟ من سالها با این پرسش کلنجار رفتم.. اینکه می‌بینید رغبتی به گفتگو با شما نشان نمی‌دهم و بجای آن احکام کلی صادر می‌کنم، اینست که شما هنوز به آنجا نرسیده‌اید که این پرسش محوری را بپرسید. شما هنوز از خودتان نپرسیده‌اید که چرا در آن واپسین قرن «معصومیت»، که حتی کسی در حد و اندازه‌های مارکس چنان به «متد علمی» مومن بود و رمانی مثل «شرلوک هلمز» با آن نگاه امیدوار به تعقل نوشته می‌شد، در آن دورانی که همچون امروز خودآگاهی توسط این و آن حتی تا سرحد مرجعیت برای جهان عینی برکشیده می‌شد، این تنها نیچه بود که فریاد می‌زد «هیچ‌انگاری‌ست که بر در می‌کوبد» و «نیهیلیسم است که بر درگاه ایستاده». اما سوال حتی مهمتر که پس از این به ذهن می‌رسد اینست که آیا نیچه خود آنچنان، هوشمند که نه، «بینا» بود که «دلیل» این تقدیر گریزناپذیر را بداند؟

      کمی با این پرسش‌ها پرسه بزنید، چند ماه دیگر که من از «بندگی» و «بردگی» برگشتم و شما هم احتمالا وقت ازداتان بیشتر شد، دوباره گفتگو می‌کنیم..
      سوم آنکه نیهیلیسم نه تنها با تعریفی که من از خردگرایی ارایه دادم؛ در تضاد نیست، بلکه در درون خردگرایی قابل تبیین نیز می باشد. چگونه؟ زیرا آغاز خردگرایی می تواند با نیهیلیسم باشد، چنانچه در نوشتارهای پیشین خود نیز بدان اشاراتی کرده ام، اما در گذر از آن تلاش می شود برای زندگی تا جای ممکن معنا و هدف و به طور کلی لذت هایی اصیل یافت. تا ابد برای نیستی و مرگ فرصت هست؛ ولی این زندگیست که شکننده و قابل رنگ آمیزیست! در حالیکه مرگ تنها سیاهیست! نیهیلیسم و گرایش به مرگ در خردگرایی، معنای آخرین راه نجات را می یابد. زمانی که در معنا، هدف و حصول لذت های والاتر نافرجام مانده ایم و منطقا(به حکم خرد) امیدی بر ادامه ی زندگی(لذت بردن از آن) نیست، مرگ می تواند آخرین را ه نجات باشد. حال اینکه شما چه مشکلی در این دیدگاه و تبیین مرگ در خردگرایی می بینید، برایم پرسش برانگیز است.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-09-2014)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      خردگرا جان بحث ما دیگر بسیار ملال‌آور شده فقط من یک نکته‌ی دیگر را بگویم و یکطرفه از ادامه‌ی آن انصراف بدهم:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      سوم آنکه نیهیلیسم نه تنها با تعریفی که من از خردگرایی ارایه دادم؛ در تضاد نیست، بلکه در درون خردگرایی قابل تبیین نیز می باشد. چگونه؟ زیرا آغاز خردگرایی می تواند با نیهیلیسم باشد، چنانچه در نوشتارهای پیشین خود نیز بدان اشاراتی کرده ام، اما در گذر از آن تلاش می شود برای زندگی تا جای ممکن معنا و هدف و به طور کلی لذت هایی اصیل یافت. تا ابد برای نیستی و مرگ فرصت هست؛ ولی این زندگیست که شکننده و قابل رنگ آمیزیست! در حالیکه مرگ تنها سیاهیست! نیهیلیسم و گرایش به مرگ در خردگرایی، معنای آخرین راه نجات را می یابد. زمانی که در معنا، هدف و حصول لذت های والاتر نافرجام مانده ایم و منطقا(به حکم خرد) امیدی بر ادامه ی زندگی(لذت بردن از آن) نیست، مرگ می تواند آخرین را ه نجات باشد. حال اینکه شما چه مشکلی در این دیدگاه و تبیین مرگ در خردگرایی می بینید، برایم پرسش برانگیز است.
      معنا، هدف و لذت‌های «والایی» وجود ندارد!
      این بازی‌ها، چیزی بجز پیروی از فرمول همان «فریب» ادیان ابراهیمی برای تحریک سوژه به تداوم زندگی بیولوژیکی کور و بی‌معنا و بی‌هدف نیست، با این تفاوت که برخلاف آنها چندان موثر هم نیست زیرا ابزار بدی را برای رسیدن به مقصد یکسان انتخاب کرده. خردگرایی ذاتا محکوم است به نیهیلیسم چون آن حقیقت غایی یا حتی نسبتا والاتری که در جستجوی آن هستید، یا به زبان ساده‌تر، هیچ حقیقی، نمی‌تواند وجود داشته باشد، شما در حصول معانی و اهداف و لذایذ والاتر نافرجام به دنیا آمده‌اید!

      حقیقت را ما برپا می‌داریم. این جستجو برای این والاتر و آن والاتر یک جستجوی ذاتا مذهبی‌ست، و با منطق در بند ایمان باید به انجام برسد نه با منطق افسارگسیخته. اگر خدایی نیست انسان در قالب چیزی انتزاعی معیار غایی اهمیت و ارزش اشیاست، و از منظری عینی همه چیز «برابر» خواهد بود. خود تجربه‌ها به نحو منفرد و مستقل و متعدد اصیل و یکسان و همسان هستند. شما به معنای تحت‌الفظی کلمه، به مبتذل‌ترین شکل متصور، خرد را به جای خدا نشانده‌اید و می‌گویید هم ابزار است و هم هدف و هم معیار سنجش و هم چیز در حال سنجیده شدن و ... «هرچه بخردانه‌تر ، والاتر»..

      این مسیر را بروید و ما را دورادور از پیشرفت‌های خودتان باخبر نگاه بدارید. من آرزوی موفقیت شما در جایی را دارم که خودم شکست خوردم.
      زنده باد زندگی!

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-09-2014)

    5. #3
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      خردگرا جان بحث ما دیگر بسیار ملال‌آور شده فقط من یک نکته‌ی دیگر را بگویم و یکطرفه از ادامه‌ی آن انصراف بدهم: معنا، هدف و لذت‌های «والایی» وجود ندارد! این بازی‌ها، چیزی بجز پیروی از فرمول همان «فریب» ادیان ابراهیمی برای تحریک سوژه به تداوم زندگی بیولوژیکی کور و بی‌معنا و بی‌هدف نیست، با این تفاوت که برخلاف آنها چندان موثر هم نیست زیرا ابزار بدی را برای رسیدن به مقصد یکسان انتخاب کرده. خردگرایی ذاتا محکوم است به نیهیلیسم چون آن حقیقت غایی یا حتی نسبتا والاتری که در جستجوی آن هستید، یا به زبان ساده‌تر، هیچ حقیقی، نمی‌تواند وجود داشته باشد، شما در حصول معانی و اهداف و لذایذ والاتر نافرجام به دنیا آمده‌اید! حقیقت را ما برپا می‌داریم. این جستجو برای این والاتر و آن والاتر یک جستجوی ذاتا مذهبی‌ست، و با منطق در بند ایمان باید به انجام برسد نه با منطق افسارگسیخته. اگر خدایی نیست انسان در قالب چیزی انتزاعی معیار غایی اهمیت و ارزش اشیاست، و از منظری عینی همه چیز «برابر» خواهد بود. خود تجربه‌ها به نحو منفرد و مستقل و متعدد اصیل و یکسان و همسان هستند. شما به معنای تحت‌الفظی کلمه، به مبتذل‌ترین شکل متصور، خرد را به جای خدا نشانده‌اید و می‌گویید هم ابزار است و هم هدف و هم معیار سنجش و هم چیز در حال سنجیده شدن و ... «هرچه بخردانه‌تر ، والاتر».. این مسیر را بروید و ما را دورادور از پیشرفت‌های خودتان باخبر نگاه بدارید. من آرزوی موفقیت شما در جایی را دارم که خودم شکست خوردم.
      هر طور مایلید! اما اگر غرورتان اجازه می دهد و اندکی احتمال اینکه در فهم و درک سخنانم ناموفق بوده اید را می دهید؛ یک بار بدون هیچ پیش انگاشتی و رها از هرگونه ذهنیتی در مطالبی که از ابتدای این گفتمان تا کنون نگاشته ام بازنگری کنید و بر اساس آن مطالب به موضوع بنگرید. آنگاه شاید کارکردهای اجتناب ناپذیر خرد بر شما نیز روشن گردد. که بر آن اساس حتی هدونیست بودن، ساختن خدای ولتر وار و یا حتی زیستن در خودفریبی و توهم نیز، نمی تواند از اثر کارکرد اجتناب نا پذیر آن بر زیستن ما جلوگیری کند. و آخر اینکه من در خردگرایی به چیزی برسم؛ ممکن است شما آن را موفقیت بخوانید؟!
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (06-08-2014),sonixax (06-09-2014)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      هر طور مایلید! اما اگر غرورتان اجازه می دهد و اندکی احتمال اینکه در فهم و درک سخنانم ناموفق بوده اید را می دهید؛ یک بار بدون هیچ پیش انگاشتی و رها از هرگونه ذهنیتی در مطالبی که از ابتدای این گفتمان تا کنون نگاشته ام بازنگری کنید و بر اساس آن مطالب به موضوع بنگرید. آنگاه شاید کارکردهای اجتناب ناپذیر خرد بر شما نیز روشن گردد. که بر آن اساس حتی هدونیست بودن، ساختن خدای ولتر وار و یا حتی زیستن در خودفریبی و توهم نیز، نمی تواند از اثر کارکرد اجتناب نا پذیر آن بر زیستن ما جلوگیری کند. و آخر اینکه من در خردگرایی به چیزی برسم؛ ممکن است شما آن را موفقیت بخوانید؟!
      البته که احتمال بدفهمی من هست، ولی بسیار بعید می‌دانم،

      اینکه شما گمان می‌کنید من دارم درباره‌ی «موضوع دیگری» صحبت می‌کنم و منظورتان را متوجه نشده‌ام احتمالا از عوارض عدم آشنایی شما با همه‌ی جوانب موضعی‌ست که دارید و نیاندیشیدن به «همه»ی آن. من در اصل کارکرد خرد تردیدی وارد نکرده‌ام نقدم از آغاز متوجه خردگرایی یا بکار بستن نظام‌مند خرد به جهت تدقیق شناخت بوده در پاردایم مشخصی که بکار می‌رود(«بخردانگی» و «خردگرایی»).. هی شما دائم فریاد بزنید که «خودآگاهی هم جزئی از خرد است» و «فهم همین حرفهای شما هم جز در پرتوی خرد ممکن نیست» و... من قرار دادن خرد در مقام تنها یا برترین روش معتبر جهت شناخت را در اینجا به نقد کشیده‌ام. نمی‌دانم دیگر چطور می‌توانم به شما نشان بدهم که آن «خردی» که من دارم از آن صحبت می‌کنم نتیجه‌ی منطقی و دنباله‌ی همان «خردی»ست که شما دارید از آن صحبت می‌کنید.

      موفقیت شما یعنی به اینجایی که من رسیده‌ام و نرسید و قادر باشید به خودفریبی بپردازید زیرا خودفریبی حد غایت متصور موفقیتی‌ست که هرکدام از ما می‌تواند به آن برسد. یکی با آزادی‌خواهی و ... خودفریبی می‌کند، یکی با خدا و ایمان و ... مسئله‌ی متناقض‌نما ولی اینست که بیمار خردگرا هرچه بیشتر روش‌های خود را کاملتر می‌کند و در مسیر خود جلوتر می‌رود، خودفریبی برای او دشوارتر و دشوارتر می‌شود. البته، اگر قادر به هر نوعی از خودفریبی باشید و مرگ، این تنها سرآمد تمام دیگر گزینه‌های خردمندانه را انتخاب نکنید من قطعا شادمان خواهم بود. به هر حال اگر یک روز به تصمیمی رسیدید، امیدوارم منرا به خاطر نداشته باشید، چون آنوقت یعنی درست می‌گفته‌ام و هیچ چیز در این جهان را بیشتر بر خطا بودن آرزومند نیستم.
      زنده باد زندگی!

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-09-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •