ویرایش از سوی kourosh_bikhoda : 02-18-2011 در ساعت 08:37 PM
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
با توجه به اینکه انسان نمیدونه بعد از مرگ برای ذهن چه اتفاقی میافته،بنظرتون خودکشی میتونه در مواقعی منطقی باشه؟
مثلاً موقع میتلا شدن به یه بیماری خیری دردناک و علاج ناپذیر یا اسیر شدن دست یکسری شکنجه گر؟
بنظرتون تا چه زمانی ادامه زندگی خردمندانه هست؟
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (12-15-2011)
خودکشی زمانی که دورنمای آینده با شایمندی بالایی بد و تاریک باشد منطقی و خوب است. دشواری در اینجاست که پیشبینی
کردن آینده کاری سخت و در بسیاری زمانها ناشدنی است و نمیتوان هیچگاه سد در سد به درستی پیشبینی خود باور داشت.
نمونه خوب خودکشی یک زندانی (اسیر شدن بدست شکنجهگر) است که تنها چشمداشتی که از آینده دارد شکنجه بیشتر و مرگ است. در چنین حالتی خودکشی خواستنی و خوب است.
نمونه بد خودکشی نوجوان 17 ساله است که آینده را تاریک میبیند، ولی شایمندی و احتمالات میگوید که دورنمای آینده بسیار متغیرتر از آن است که پیشبینی پذیر باشد.
برای بیماری دردناک و ناعلاج به شخصه همیشه زندگی را برمیگزینم، شانس پیدا شدن درمان و یا دستکم راهکار موقتی همیشه بالا است.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
یک چیز شگفت انگیز در انسان همین توانایی شبیه سازی آینده هست که از تفاوتهای اساسیش با سایر حیوانات هست.مثلاً در مثال اون نوجون 17 ساله یا انسان افسرده این شبیه سازی درست کار نمیکنه و ما فکر میکنیم مثلاً اگر در آینده اتفاق خوبی بیافته ما خوشحال نمیشیم(بخاطر شرایط شیمیایی اون موقع مغز) در حالی که بعداً میفهمیم که اون فکر غلط بوده.یا برعکسش در حال خوشحالی و عاشقی همه چیز در آینده بهتر به نظر میرسه.
این نادانسته بودن پس از مرگ (که احتمال میدهیم خبری نباشد) تصمیم گیری درباره مرگ را غیرقابل تحلیل میکند تا اندازه ای بنظر من.برای یک مسلمان اما مثلاً اینگونه نیست،یک تروریست در افغانستان که زندگی رقت انگیزی دارد مسلم هست که اگر فکر کند در دنیای پس از مرگ در پارک جنگلی با 70 حوری باکره جماع خواهد کرد میرود خود را منفجر میکند.ولی در حقیقت این ندانستن چیستی پس از مرگ تمام تصمیمگیری ها را برای انسان شکاک پیچیده میکند.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (12-15-2011)
نکته جالب در این است که توانایی آدم در پیشبینی آینده بسیار ناکارآمدتر و ضعیفتر از آن است که پیش خودمان احساس میکنیم. پیشبینی آینده با احتمال
حتی نسبتا بالا هم شُدنی نیست و در هر حالتی، پیشبینی ما از آینده یک انگارشی از حال و گذشته است که آن را دنباله دادهایم و در واقعیت همواره چیز دیگری رُخ میدهد.
مغز گویا مکانیسم "خودفریبنده"ای هم برای جلوگیری از آسیب به خودباوری و اعتماد به نفس در این پیشبینیها دارد،
بدینگونه که با فریب خود میانگارد که پیشبینیهای گذشتهاش درست بوده یا دستکم، "نزدیک" به واقعیت بودهاند.
ایمان و باور کورکورانه خود یکی از مکانیسمهای دیگر مغز برای رویارویی با جهانی است که
توانایی فهم آن را ندارد، از همینرو با باور به یک پدیده یا هستی بزرگتر از خود به آینده قطعیت میدهد.
به نگر من یک انگیزه نامنطقی پشت خودکشی چنین کسی نیز نهفته است. در یک حالت منطقی زمانی که کس چیزی برای از دست دادن
نداشته باشد، در حقیقت به بالاترین آزادی دست یافته و میتواند با سود بردن از آن به همه چیز دست یابد (و البته آزادی خود را دوباره از دست بدهد)
نداشتن هیچگونه وابستگی و انگیزه به زندگی و پوچگراییای که هنگام خودکشی دیده میشود، در حقیقت خود پتانسیل بزرگترین و بهترین انگیزه برای زندگی کردن را دارد.
من یک گام پیشتر رفته و این ندانستن را به همه رویدادهای آینده بسط میدهم. ما نمیتوانیم تقریبا از رُخ دادن هیچ چیزی سراسر
مطمئن و دلاستوار باشیم، تنها رویکرد منطقی پذیرفتن وضعیت کنونی، و آمادگی برای دگرگونی و تغییر با رویدادهای پیشبینی ناپذیر آینده است.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
دقیقاً،البته این با توجه به این واقعیت است که ما بالاخره میمیریم،و از مرگ هم هیچ نمیدانیم.پس بهتر است سرمایه خود را در دنیای دانسته (ماتریالیستی) بگذاریم تا دنیای احتمالی ناشناخته،بقول خیام دم را دریابیم.به نگر من یک انگیزه نامنطقی پشت خودکشی چنین کسی نیز نهفته است. در یک حالت منطقی زمانی که کس چیزی برای از دست دادن
نداشته باشد، در حقیقت به بالاترین آزادی دست یافته و میتواند با سود بردن از آن به همه چیز دست یابد (و البته آزادی خود را دوباره از دست بدهد)
نداشتن هیچگونه وابستگی و انگیزه به زندگی و پوچگراییای که هنگام خودکشی دیده میشود، در حقیقت خود پتانسیل بزرگترین و بهترین انگیزه برای زندگی کردن را دارد.
این سخن از رابطه عکس داشتن آزادی و دارایی من را یاد فیلم فارسیهای قدیم و لوتیها انداخت
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
بهتر نبود که این دوستمون اصلا صداش رو در نمی آورد که بیدین شده؟
به کسی ارتباطی نداره که آدم چه دینی داره. شما میگفتی اصلا شوخی کردم. من مسلمان شیعه 12 امامی معتقد به ولایت مطلقه ی فقیه هستم! بقول معروف خرت که از پل گذشت و بدستش که آوردی کم کم دوست دخترت رو هم با خودت همراه میکردی.
وقتی اونو دنبال خودت کشوندی و دیدی دنبالت میاد اون موقع اگر بری به یک تکه آجر سجده کنی و بگی من اینو میپرستم اون هم میگه باشه تو درست میگی.
الان که موقعش نبود زود دستتو رو کردی!
یک کم سیاست به خرج میدادی این دردسر ها رو نداشتی.
حالام چیزی نشده... چند وقت بعد یادت میره
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)