برای خودمان آرام نشسته بودیم و در اوهام آزادیخواهی و برابریطلبی و انساندوستی و فردیتطلبی و بیخدایی و خردگرایی و آنارشیستی غوطه میخوردیم، کارل اشمیت از راه رسید و از ما سلطه جوی ِ شیفتهی سلسلهمراتب ِ میزانتروپ ِ فردیتستیز ِ خداباور ِ خردستیز ِ فاشیست آفرید!
داشتیم زندگیمان را میکردیم..
خوب شد گفتی کنجکاو بودم بدونم عامل بیرونی داشته یا یهویی و الکی اینطور شدی:))
آه خیلی خوش خیال بودی،فقط برات پرده رو کنار زده تا خودت رو یه جور دیگه ببینی من که همینجور میدیدمت
+لزومی نداره تضاد ها رو "حل" کنی;)