نادانی، فرمان‌برداری، سکوت، محدودیت، تسلیم، احترام و سلسله‌مراتب قادر هستند شرارت انسانی را تضعیف و نیک‌سرشتی انسانی را تقویت بکنند، دانایی، فردیت، به سخن درآوردن اندیشه، آزادی، سرپیچی، گفتمان و برابری به همین کویر بی‌آب و علف اجتماعی و توده‌ی بی‌حالت انسانی وارفته و واداده منتهی می‌شوند. سوژه‌ی از هم گسسته‌ی آواره در پی ذره‌ای احساس یقین و تعلق با یک فردیت بادشده‌ی کاذب که هیچ نمود عینی برای آن متصور نیست، این است دستاورد غایی خردگرایی!

من نمی‌گویم راه شما به برون‌رفت از بندگی نمی‌انجامد، می‌گویم بندگی تنها راه پیموده و آزموده‌ی سعادت است، و برون‌رفت از بندگی برای چیزی مقدس همچون خدا ما را به بردگی برای چیزهای دم‌دستی و پیش‌پا افتاده انداخت. ما ایده‌ی خدا را پائین کشیدیم و بتی به مراتب از آن پست‌تر را جایگزین آن کردیم.