هدف ما از زندگی چیزی بیشتر از برآوردن نیازهای جسمی/ذهنی نیست. نیازهای ما هم از ژنهای ما سرچشمه
میگیرند، از همینرو شاید در ظاهر با یکدیگر پیوندی نداشته باشند، ولی در واقعیت همیشه هر دو به یک سر میرسند.
البته اینکه آیا ایندو میتوانند جدا از یکدیگر باشند برای من بسیار جالب است.
نمونه خودکشی ارگانیسم اما با بقای ژن تداخل ندارد و من هر چه نگاه میکنم مورد دیگری
پیدا نمیکنم که رفتار آدمی بر پاد خواسته ژنتکیش باشد. اگر نمونه دیگری در ذهن داری بگو.
در ادامه بالا، هدف ژن تولید مثل موفق و پایداری است و این هیچ تضادی با از میان رفتن ارگانیسم ندارد.
همانگونه که یاختههای بدن زمانی که "احساس" کنند نیازی به هستیاشان نمیرود دست به خودکشی میزنند، آدمها نیز در یک تراز بالاتر، زمانی که احساس کنند در زندگی بیهدف بوده و هستیاشان سودمند نیست انگیزه خودکشیاشان زیاد میشود. (یکی از فرنودهای مهادین)
در واقع با خودکشی ارگانیسم بقای ژن به خطر نمیافتاد، بلکه "تقویت" میشود.