ببینید دوست گرامی، همهی ما انسانها از صحبت کردن با غریبهها اکراه داریم، همهی ما اگر موضوع مشخصی در ذهنمان نباشد برای حرف زدن به هنهن میافتیم، همهی ما از دست رد خوردن میترسیم و ... تفاوت کسی که به این ترس غلبه میکند و کسی که بندهی آن میشود، اینست که شخص اول تصمیم میگیرد «احساس» خود را نادیده بگیرد. متوجه هستید؟ هیچ فرمولی نیست که شما را از «خجالتی» بودن در بیاورد، تنها راهی که وجود دارد اینست که احساس شرم خود را نادیده بگیرید.
بازی معطوف به «احساسی» که میکنید نیست، معطوف است به «عملی» که انجام میدهید. هرچه میخواهید احساس بکنید به درک! این درگیری ذهنی عجیب با آنچه احساس میکنیم برمیگردد به غلبهی گفتمان احساسمحور زنانه به گفتمان عملمحور مردانه. میخواهید با یک دختری وسط اتوبوس با صدای بلند شروع به حرف زدن بکنید و از این بابت «خجالت» میکشید و احساس «اظطراب» میکنید و «میترسید»؟ بسیار خب، آن احساس را مورد بازشناسی قرار بدهید و به رغم آن «عمل» بکنید.
بدبختی اینست که همه سعی میکنند احساس خودشان را تغییر بدهند، حالت عاطفی/روانی خود را. «چه بکنم که خجالتم بریزد»، چنین چیزی ممکن نیست، شما باید بپرسید «چه بکنم که به رغم خجالتکشیدن، ترسیدن و ... کار لازم را انجام بدهم؟». لاسخشکهی آنلاین با دخترها شاید حتی مخرب هم باشد، چراکه شما با خودتان گمان میکنید که درحال پیشرفت هستید و به «خجالتی» بودنتان غلبه کردهاید و ... حال آنکه در واقعیت امر چنین اتفاقی نیافتاده.
ارزش شما به زیباییتان نیست، این پست را یکبار بخوانید. بدون بازی ، بدلیل زبرگزینی زنان مرد تنها دختران ۳ و ۴ گیرش میآید، با درک خوبی از بازی و تجربهی مداوم آن او میتواند به سادگی تا ۵ و ۶ هم برود. سالی یکی دو بار شاید یک ۷ به او محل بگذارد و اگر حاضر بشود تعهد خرج دختری بکند، میتواند حتی تا پلهی هشتم هم بالا برود. ولی نه، بیش از این هرگز ممکن نیست. مسئله اینست که ما خودمان اعتماد بنفس آنرا نخواهیم داشت. مثل شما که این دختر را با مقداری بازی جذب کردهاید، اما بعد کار را خراب کردید و وا دادید و این شد(اگر همان دختریست که اینجا در موردش صحبت کرده بودید).