مساله این نیست که من چه چیز برای مردم قائل هستم، مساله اینست که اثرگذاری مردم در مسیر سیاسی ج.ا چقدر بوده، بعنوان یک فکت.
ببینید در همان سال 88 هم موسوی و اصلاحطلبان و احمدینژاد بود که شلوغ کردند، موسوی بود که با گرم کردن تنور انتخابات راهیمایی خیابانی راه انداخت، اصلاحطلبان بودند که گفتند تقلب شده بیایید به خیابان و... ولی وقتی مردم به خیابان آمدند و شلوغ شد و شعارها به مذاق اصلاحطلبان و خامنهای خوش نیامد چه شد؟ گفتند برگردید خانه. من فکر میکنم اینجا نه ما بلکه دوستان سبز هستند که خود را خیلی زرنگ میبینند و گمان میکنند دارند ج.ا را بازی میدهند و هیزم در آتش میریزند و... ولی آنچه که من در بالا نقل کردم بنظر من میآورد که این ج.ا است که دارد مردم را بازی میدهد. علت اصلی دعوای موسوی و خامنهای دعواهای قدیمیست و علت حصر موسوی هم شوراندن مردم است، شوراندنی که از کنترل خارج شد و برای ج.ا هزینه درست کرد، همین. البته کوروش جان برای من جالب است که شما که از متزلزل بودن ج.ا سخن میگویی هم تنها گزینه را برای سقوط ج.ا حملهیِ نظامی آمریکا میدانی، بنظر من ایندو متناقض هستند!!!!
حقیقت این است که چه در تونس و چه در انقلاب 57 ایران و چه بقیهیِ مواقع درست مشخص نیست که اتفاق میافتد و سازمانهایِ جاسوسی آمریکا هم تنها انقلاب مصر را تماشا کردند و نه پیشبینی نه آمادگی نه هیچ چیز. نه برنامهای بود نه آتش ریختن به هیزم سازمانیافتهای و نه...
در مورد همان تونس هم وقتی مردم اصلا موثر حساب میشوند که قادر به چانهزنی و امتیازگیری باشند. وقتی مردم فشار میدهند و چانهزنیاش را اصلاحطلبان میکنند و تازه خامنهای همانها را هم میاندازد زندان بگمانم مشخص است که موازنهیِ قوا چگونه است. میبینیم که غرب میتواند با فشار بر علی خامنهای اثر بگذارد ولی مردم کوچکترین اهرمی در دست ندارند چراکه حکومت منبع درآمدش چیز دیگریست و با وجود اینکه آبرو برایش مهم است ولی تکیهگاه قدرتش جای دیگریست و لازم باشد آبروریزی را بجان میخرد و سرکوب خیابانی هم میکند و نیازی به دادن امتیاز هم نمیبیند.
شورش مردمی ربط چندانی به اختلاف درون جکومت ندارد در زمان شاه هم بخاطر احتلافات آبکی درون حکومت نبود که رژیم سقوط کرد بخاطر شورش مردمی و ناتوانی شاه در کنترل کشور بود، ج.ا اما درسهایِ بسیار خوبی از آن ماجرا گرفته و کاملا برای هرگونه سرکوبی آماده است و حتی میبینیم جایی که اسد در سرکوب درمیماند منجی او میشود.
خلاصهیِ سخن اینکه من نمیگویم به خیابان نیآییم و فعالیت مجازی و خبررسانی نکنیم بلکه میگویم اینها ربطی به موسوی و شکاف انداختن درون حکومت نباشد. بهانهای به خیابان آمدن میتواند آببازی هم باشد و آنجا شلوغی بشود و خرتوخر شود و حکومت هم اشتباه کند و یکمرتبه شورش شود، شاید هم نشود (احتمال قویتر) ولی در هر صورت این ربطی به شکاف درون جکومتی ندارد، سگان آغا موقع گرفتن پاچهیِ ما و شما مطمئن باشید به موسوی و خامنهای فکر نمیکنند و تنها حفظ نظام و بخور بخور برایشان مهم است.
آقا چه حرفی میزنی من کی گفتم حرف نزن؟!!! شما میگویی ما به آتش هیزم میریزیم و اثر داریم من هم میگویم نداریم. این مرکز بحث است، باقی کارهای من و شما ولی ربطی به بحث ندارد.