Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟ - برگ 9
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 9 از 27 نخستیننخستین 123456789101112131415161718192021222324252627 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 81 به 90 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    1. #81
      سرنویسنده سوم
      Points: 34,602, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 97.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کافر_مقدس آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2012
      ماندگاه
      خیابان پاستور ، کوچه ی اختر
      نوشته ها
      2,115
      جُستارها
      28
      امتیازها
      34,602
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,013
      از ایشان 4,643 بار در 1,681 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      5 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      نمیدانم اینکه گذر زمان باعث تغییرات شود، نشانه ی ضعف ست؟ هر چه دیدم در آن نقصی بود.

      چه آن خدایی که میراث وار به من رسید چه این خدایی که سعی در شناختش دارم

      باور امروز من خیلی فاصله دارد با آنچه که پدر،از دخترش توقع داردباور ِ امروز من چیزی نیست جز فاصله گرفتن و فقط نگریستن....
      تردید پیش زمینه ی خردگرایی است!
      یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!

      "فریدون فرخزاد"

    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از کافر_مقدس گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (04-22-2014),iranbanoo (04-03-2015),Mehrbod (04-22-2014),mosafer (04-22-2014),بانو گشسب (04-22-2014)

    3. #82
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی بانو گشسب نمایش پست ها
      به نظر میاد یه کم ترس دارید از اینکه باورتون به زبون بیارید. ولی اینطور که معلومه شما هم کم کم به دسته بی خدایان دارید نزدیک میشید یا پیوستید؟!
      فعلا ترسی نیست چون باور جدیدی شکل نگرفته
      نداشتن باور، نمیتواند باعث ایجاد ترس شود ،
      تردید چرا،ولی ترس نه

      +
      نه
      حتی نزدیک هم نشدم چه برسد به پیوستن

      ++
      البته آموختم نباید با اطمینان سخن بگویی از باورهایت ،چون احتمال فروپاشی اش هست،سخن از امروز ست
      Nevermore این را پسندید.
      هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
      خودت را برای توجیه خسته نکن . . .

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از mosafer گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (04-22-2014),Mehrbod (04-22-2014),Nevermore (04-23-2014)

    5. #83
      رهگذر
      Points: 447, Level: 8
      Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
      Overall activity: 8.0%
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      uncle sam آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2014
      نوشته ها
      9
      جُستارها
      0
      امتیازها
      447
      رنک
      8
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9
      از ایشان 15 بار در 7 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من شاید قران رو اشتباهی خوندم. شاید هم زود خوندم. یک روز هنوز آدم متقعدی بودم. داشتم با عشق و شور و حال کتاب مقدسمون رو میخوندم که دیدم نوشته زنانتان رو بزنید. از اونجایی که آدم معتقدی بودم سریع موضوع حق و حقوق انسانی خودم و زن آتی ام به ذهنم رسید. یه لحظه از گستاخی خودم شرمنده شدم. ولی باز دوباره ذهنم رفت روی این ماجرا. تصور کردم که دارم یکی رو میزنم. من تو کل زندگیم کسی رو نزدم. اصلا دست بزنم هنوز در نیومده و همون دو تا دست راست و چپ رو فقط دارم. زورم میومد خودم رو در حال زدن کسی ببینم. از خدا لجم گرفته بود که همچین پیشنهادی رو داده. ولی به روی خودم نمی آوردم تا دچار اون حس شرم نشم. از اونجایی که افکار و اندیشه ها هیچ وقت ازم اجازه نمیگرن و هر گهی که دلشون میخواهد رو میخورند این فکر تو ذهنم موند که در چه شرایطی من میتونم خودم رو مجاب کنم که زنم رو بزنم. رسیدم به کیس خیانت، بازهم دیدم که در اون حالت هم من حق زدن رو ندارم. حتی فرصت نکردم به بی فایدگی زدن و اثرات سوئش فکر کنم. دغدغه من به عنوان یک مسلمان حق و ناحق بود. خیلی ساده، من نتونستم این حق رو از خدا بپذیرم. دست خدا رو پس زدم و گویی که ناگهان رعد و برق به کف دلم خورده باشه دچار تهوع شدم.
      چندی بعد رسما دیگه مسلمان نبودم. خداناباور یا هر چیز دیگه ای هم نبودم. کلا دیگه عقیده ای هم ندارم. الان دلم بطلبه زنم رو هم میزنم. دیگه مسلمان نیستم که نگران حق و ناحق باشم.

      فکر کنم "پیک پاسخ" یعنی "ارسال پاسخ". اگر دارید این رو میخونید یعنی حدسم درست بوده. آخه این اولین پست منه.

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از uncle sam گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (01-08-2015),Robert (01-15-2015),sonixax (01-09-2015)

    7. #84
      سخنور یکم
      Points: 6,082, Level: 50
      Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
      Overall activity: 99.4%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mbk آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2014
      نوشته ها
      637
      جُستارها
      2
      امتیازها
      6,082
      رنک
      50
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 76 بار در 73 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      4 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
      "الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیّاً كَبِیراً وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِهَا إِن یُرِیدَا إِصْلاَحاً یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیماً خَبِیراً [النساء : 35-34]"
      "مردان برپادارندگانی بر زنان اند به چه بیشترداد خداوند برخی شان را بر برخی هم به چه پرداخت کنند از دارایی هاشان باز زنان سازنده کار پارسایانی نگهدارانی اند برای پنهان به چه نگهداری کرد خداوند هم آنزنانی می ترسید برآمدنشان را باز پند دهیدشان هم دوری گزینیدشان در بسترگاه ها هم بزنیدشان باز اگر پیروی کردندتان باز نباشد بجویید بر ایشان راهی را چون خداوند بود خیلی برتری خیلی بزرگتری هم اگر ترسیدید شکافی میان دوتاشان باز برانگیزید فرمان دهنده ای از مرد خاندانش هم فرمان دهنده ای از زن خاندانش اگر می خواهند دوتا سازشی همسو می کند خداوند میانشان چون خداوند بود خیلی دانایی خیلی آگاهی [زنان :34-35]"
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی uncle sam نمایش پست ها
      چندی بعد رسما دیگه مسلمان نبودم. خداناباور یا هر چیز دیگه ای هم نبودم. کلا دیگه عقیده ای هم ندارم. الان دلم بطلبه زنم رو هم میزنم. دیگه مسلمان نیستم که نگران حق و ناحق باشم.
      من هم دوست ندارم ناز داشته باشم هم دیگر نازندگان بخود که چیزی جز خودبینی باری ندارند را بدوستی می گزینم
      خداوندا مرا از تو دور شوندگان بدور دار هم دوستی ام را با باورمندان نگاهدار
      اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبدوایاک نستعین اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین پناه می برم به خداوندازسرکش خیلی رانده به نام خداوندمهرگسترخیلی مهربان پسندیده گفتن براخداوندپرورنده جهانیان مهرگسترخیلی مهربان دارای روزی آییندار آره ای تورا بنده ایم هم آره ای تورایاوری می خواهیم نشان بده مان راستراه خیلی پابرجاشده راستراه کسانی سراسر بخشانيشان دیگری خشمهاشده برشان هم نه گمراهان

    8. #85
      رهگذر
      Points: 447, Level: 8
      Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
      Overall activity: 8.0%
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      uncle sam آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2014
      نوشته ها
      9
      جُستارها
      0
      امتیازها
      447
      رنک
      8
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9
      از ایشان 15 بار در 7 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      متوجه نشدم چی گفتی. شاید اگر از نقطه و کاما استفاده کنی نوشته هات خواناتر بشوند.

      ولی فکر کنم آیه ه همین بود که گذاشتی. ممنون از لطفت.

    9. یک کاربر برای این پست سودمند از uncle sam گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (01-09-2015)

    10. #86
      نویسنده سوم
      Points: 6,266, Level: 51
      Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Robert آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jan 2014
      نوشته ها
      141
      جُستارها
      11
      امتیازها
      6,266
      رنک
      51
      Post Thanks / Like
      سپاس
      167
      از ایشان 380 بار در 130 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      4 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من هم در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشودم. از 9-10 سالگی نماز میخوندم و 2-3 سال بعد روزه هم میگرفتم. به هر حال یک مسلمان معمولی که فکر میکند دینش کاملترین دین است ، بودم و پایبند به واجبات بودم و از محرمات دوری میکردم. خلاصه ما بزرگتر شدیم و اعتقاداتم هنوز همونجور بود و هر از گاهی هم که به چیزی شک میکردم، سعی میکردم افکار شیطانی رو از خودم دور کنم! بعدها صاحب کامپیوتر و اینترنت شدم و بعد از مدتی یاد گرفتم چطور از فیلترینگ رد بشم. یه روز به سرم زد کتاب آیات شیطانی رو دانلود کنم. دیدم کتاب به فارسی هم ترجمه شده! لینک دانلود فارسی رو دنبال کردم ، افتادم توی سایتی به نام افشا (که الان اسمش شده زندیق). پر از مقالات و کتابهای انتقادی بر علیه اسلام و دین و خداباوری بود.
      خلاصه در حالی که بدنم خیس عرق شده بود و دست و پام میلرزید و نگران بودم که کسی بیاد توی اتاق، چند تا از نوشته ها رو به صورت سطحی نگاه کردم. یک چیزهایی رو برای اولین بار دیدم:
      تناقضات قرآن!
      ترورهای محمد!
      قتل عام قبیله بنی قریظه!
      برده داری و تجاوز به کنیز!
      و...


      یک لحظه به خودم اومدم، دستم رو گذاشتم روی دکمه پاور و کامپیوتر رو خاموش کردم. تا یک مدت سراغ کامپیوتر نرفتم. اما حالم خیلی خراب شده بود. سر نماز یاد اون مقالات می افتادم. نماز میشکست. چون تابستان بود در خانه بودم و مدام به اون نوشته ها فکر میکردم. بالاخره دل رو زدم به دریا ، با خودم گفتم اگر دین اسلام کاملترین دین باشه و بر حق باشه نباید مشکلی پیش بیاد. تصمیم گرفتم مقالات و کتابهای سایت رو بخونم و بعد دنبال جواب شبهات بروم. تمام مقالات و کتابها رو خوندم. با شروع ترم جدید دانشگاه ، شروع کردم به خواندن کتابهای تاریخی و تفسیر قرآن: تاریخ طبری ، سیره ابن هشام ، المغازی و ... خلاصه همه کتابها رو زیر و رو کردم و می دیدم که تمام ادعاهای اون کتابها و مقالات درست است و بر اساس منابع معتبر نوشته شده است.


      نا امید نشدم، ترم بعد تاریخ اسلام و اخلاق اسلامی با دو استاد مختلف بر داشتم. توی سایتهای پاسخگویی به شبهات عضو شدم. همش بحث و جدل بود. اون ترم 10 واحد از درسهای تخصصی رو افتادم و مشروط شدم چون تمام وقت دنبال پرسشهایم بودم. اما اون بحثها هیچ نتیجه امیدوار کننده ای نداشت. همه اش مغالطه و دروغ بود. به هر شکل سعی میکردند مخاطب رو بپیچونند. نمازم رو که شل میخوندم ، دیگه نخوندم و به عبارتی ایمانم رو از دست داده بودم.


      در همین احوال من از طریق همان سایت زندیق با فرومی با نام گفتگو دات کام آشنا شدم و در آن عضو شدم. اکثریت اعضا افرادی مثل خودم خداناباور بودند، هر چند تعدادی کاربر دیندار و مسلمان هم عضو سایت بودند. عضویت در گفتگو مانند این بود که مهمان هلباخ باشی! همگی افراد باحال و کنجکاو ، اهل بحث و مناظره. آرش بیخدا و تعداد زیادی کاربر که اکثرا وبلاگ نویس بودند، مثل وبلاگ فرگشت ، مهبانگ ، خردگرایی و ایمان‌ستیزی ، کتابهای ممنوعه و ... . خیلی برای من جذاب بود عضویت در اون سایت و بحث و کل کل با مسلمانان. کارهای دیگر هم جریان داشت در اون سایت. مثلا سوتی یابی از کتب حدیث که بعدا با نام یاوه نامه در زندیق منتشر شد. یا متون مربوط به حمله اعراب مسلمان به ایران را گردآوری و تایپ کردیم و با نام تازش در زندیق منتشر کردیم.

      نظر شخصی من این است که ما با توجه به خانواده‌ایی که درش متولد می‌شویم یک سری باورها بهمون تزریق می‌شود و ما از اون دریچه نگاه می‌کنیم. رها کردن اسلام و خداناباور شدن برای من فقط شروع ماجرا بود. من به جهل خودم در بقیه مسایل نیز آگاه شدم و الان خیلی خیلی بیشتر مطالعه می‌کنم و علم و میل به دانستن ، برایم خیلی ارزشمند شده است.

    11. 6 کاربر برای این پست سودمند از Robert گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (04-03-2015),kourosh_bikhoda (01-15-2015),kourosh_iran (03-17-2015),Russell (01-15-2015),sonixax (01-16-2015),undead_knight (01-15-2015)

    12. #87
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من از 7 تا 12 سالگی (دبستان) مسلمان درجه یکی بودم. هم نماز میخواندم هم روزه کله گنجشکی میگرفتم هم مسجد میرفتم هم عضو بسیج بودم هم راهپیمایی میرفتم.

      از 12 سالگی تا 15 سالگی (راهنمایی) همه اینها را از دست دادم ولی مسلمان باقی ماندم. از 15 تا 18 سالگی مخالفتم با احمدی نژاد تبدیل به مخالفت با جمهوری اسلامی شد ولی اسلام را مقصر نمیدانستم.

      در 18 سالگی با خواندن مطالبی در زندیق از اسلام برگشتم و ماتریالیست شدم ولی این روند تا 21 سالگی ادامه داشت. در 21 سالگی اتفاقاتی برام رخ داد که منو به وجود خدا مشکوک کرد و این اتفاقات تا الان که 24 سالم هست ادامه داشته ولی حیف که نمیتوانم توضیح بدهم.

      در این میان (21 تا 24 سالگی) به مرور زمان روابطی در قرآن کشف کردم (در تاپیک "سوالات درون ذهن من!" توضیح داده ام) که به کلی مرا از ماتریالیست بودن درآورد و الان کاملا به نیروهای ماوراالطبیعی اعتقاد دارم ولی خدا یا خدایان را صرفا یک احتمال میدانم و در کنار آن تا حد زیادی مطمئن هستم که جاودانگی در کار نیست.

      در حال حاضر هم به خودم میگم شکاک!

    13. 6 کاربر برای این پست سودمند از m@hdi گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (04-03-2015),kourosh_bikhoda (01-15-2015),kourosh_iran (03-17-2015),Russell (01-15-2015),sonixax (01-16-2015),undead_knight (01-15-2015)

    14. #88
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی razi نمایش پست ها
      الان خیلی خیلی بیشتر مطالعه می‌کنم و علم و میل به دانستن ، برایم خیلی ارزشمند شده است.
      بدون خدا بدانی یا ندانی فرقی نمی کند ! حکایت انسان بدون خدا در هنگام مرگ، حکایت خر عصاری است در پایان روز
      ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني

    15. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      uncle sam (01-19-2015)

    16. #89
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      بدون خدا بدانی یا ندانی فرقی نمی کند ! حکایت انسان بدون خدا در هنگام مرگ، حکایت خر عصاری است در پایان روز
      با خدا بدانی یا ندانی فرقی نمیکند ! حکایت انسان با خدا در هنگام مرگ، حکایت برده ی احمقیست که تا آخرین لحظه برده مانده بود! ولی نمیدانست برده ی کی :)))
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    17. 5 کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      bilche (03-16-2015),iranbanoo (04-03-2015),kourosh_bikhoda (01-16-2015),Robert (01-16-2015),uncle sam (01-19-2015)

    18. #90
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      بدون خدا بدانی یا ندانی فرقی نمی کند ! حکایت انسان بدون خدا در هنگام مرگ، حکایت خر عصاری است در پایان روز
      با خدا بدانی یا ندانی فرقی نمی کند ! حکایت انسان با خدا در هنگام مرگ، حکایت خر عصاری است در پایان روز

      حالا کی راست میگه؟

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    19. 3 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (04-03-2015),sonixax (01-18-2015),undead_knight (01-16-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 6 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 6 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •