چرا، اتفاقا من هم از درهم برهمی و بینظمی و البته عدم تعامل و گفتگو در همان تالار نهان میگویم.
اینجا هم وقت ما پول است که بیحساب و در بسیاری مواقع در راستای خنثی کردن کار یکدیگر خرجش کردهایم. مثلا در مورد صفحهیِ ستیز با مردستیزی این رویکرد عمل بجای سخن و تصمیم یکتنه بجای توافق را بکار بردیم، چقدر موفق بود؟ اساسا هنوز ما درست گفنگو نکرده ایم که برای چه داریم فعالیت میکنیم، استراتژی و... که بماند. میبینیم همان مزدک یا آرش بیخدای خودمان یکتنه (با توافق خودشان با خودشان) و بدون حمایت دولتی کارها کردند. پس مشکل از سوژه کار ما یا نیاز مالی عجیب نیست. مساله همکاری بر سر موضوعات مورد توافق است که ما نتوانستهایم با هم داشته باشیم. سر تصویب قوانین کم مانده بود من دیگر التماس دوستان بکنم که یکمقدار نظم و همکاری بخرج دهند، دست آخر هم دیدیم که هنوز قوانین روی هواست، گمان نکنم چهار خط قانون برای فروم نوعی دیوانسالاری ِ نیازمند به حمایت مالی دولتی بحساب بیآید.