Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
نوشیدنی های الکلی
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 176

    جُستار: نوشیدنی های الکلی

    Threaded View

    1. #11
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      چرا هر دو مثال کاملاً درست هستند.اینجا مساله تقابل احساسات و عقل هست.یعنی یک شاه عاشق میشود میرود بجنگ یک کشور دیگر،اگر احساس عاشقی نبود و بجای آن عقل بود اینکار را نمیکرد،مادری که برای بچه خود دزدی و قتل انجام میدهد هم همنیطور است.رانندگی هم نیازمند تمرکز و دوری از احساسات دارد اگر با موزیک یا الکل احساسات را تحریک کنید جان خود و دیگران را بخطر میاندازید که این بی اخلاقیست.
      در آن فیلم Equilibrium هم که گفتم مثال بارز چنین ماجراییست که به زیبایی هر چه تمام تر تصویر میشود،یعنی ماده ای کشف شده که با تزریق آن انسانها دیگر هیچ احساسی ندارند،نه عشق نه موسیقی نه دوست داشتن فرزند و نه خشم و...
      همواره هم در گوششان تکرار میشود که در گذشته جنایات بسیاری در نتیجه این احساسات شده و کنترل ناپذیر هستند و خطرناک.اما چنین زندگی کاملاً بیمعنیست.
      راسل گرامی شاید مشکل از من باشه اما اصلا متوجه ارتباط مصرف الکل یا مواد روان گردان و احساسات انسانی نمیشم!!! آیا مصرف این مواد معادل یه حس انسانی هست که با مصرف نکردنش بشیم حکایت اون فیلم؟
      در مورد تقابل عقل و احساس هم به نظر کلا بی معنی هست.این ترکیب بیشتر مربوط به بحث های ادبی هست تا چیزی که ما اینجا داریم در موردش صحبت میکنیم.من بهش میگم تلاش برای انجام عمل مناسب و منطبق با اخلاق فرگشتی در یک موقعیت خاص!!! دیگه خود شما که بهتر از من میدونید عقل و احساس دو تا منشا جدا از هم که ندارن...
      در مورد رانندگی هم به همون توضیح قبلی اکتفا میکنم..
      ویرایش از سوی Anarchy : 01-11-2013 در ساعت 09:02 AM

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (09-24-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •