اگر مرد فرصتی هرچند کوتاه(که میدانیم چندان هم کوتاه نیست) را داشته باشد زنان برعکس هیچ فرصتی برای یافتن خود و معنای زندگیشان ندارند!
دختر به بلوغ رسیده قبل از اینکه بیندیشد کیست و چه باید بکند یاد داده میشود که باید یک زن خوب برای یک مرد باشد.پس از ازدواج هم وقتی وارد خانه ی مرد میشود هم باید این نقش را با خود به آنجا هم بکشاند.
زنی که در جامعه هیچ نقشی جز این برایش تعریف نشده و هیچ گاه طعم متفاوت استقلال مالی- شخصیتی را نچشیده چه میداند زندگی چیست که بخواهد آن را در مقایسه با یک مرد بگذارد
صحبت از اینکه چند درصد از چنین مشاغلی در دست زنان است با اینکه چند درصد از مشاغلی که در دست زنان است دارای چنین خصوصیاتیست متقاوت است با ذکر این نکته که زنان چنانچه در شغلی آتیه دار و تمام وقت هم قرار بگیرند باز نباید نقوش مادری و خانگی خود را فراموش کنند و ناگزیرند تعادل لرزانی میان تعهداتشان در برابر خانواده و تعهداتشان در برابر کار و کارفرما حقظ کنند که چنین وضعی به ندرت برای مردان پیش می آید .
جدا از این مسئله از آنجایی که بازار کار عملا در دست مردان است و قوانین مربوط به آن را خودشان تعیین میکنند زنان نیز چنانچه مشغول کار باشند طبق ساعات و شرایط تعریفی کارشان را انجام میدهند.
بیشترین بازار کاری که زنان در آن متمرکزند بیشتر در کارهای خدمات بهداشتی و پست و کم در آمد و البته بدون آتیه است.کاری مثل پرستاری که فرسایش روحی و جسمی را دارد بیشترین بازاریست که زنان متیوانند در ان مشغول شوند.
کارهای عمدتا زنانه امثال کارهای زیر است:
خیاطان دست دوز و چرخ کارها و سوزن دوزان-خدمتکاران و پادو ها-مونتاژکارها-صندوق داران و تند نویسان و کارهای دفتری
من حرفی را که به مهربد زدم هم اضافه میکنم که زنان در بازار کارشان نه اطمینان دارند که منبع در آمدی همیشگی دارند و نه حقوقشان به حدیست که بتوانند با آن امرار معاش کنند.
یعنی یک زوج وقتی در آمدشان را برابر در خانه بخواهند خرج کنند در امد زن در برابر در آمد مرد هیچ برابری ای نخواهد کرد و جزو کمک هزینه ای ناچیز به شمار می آید در حالی که هر دو به یک اندازه بیرون از خانه وقتشان را میگذرانند.
هر وقت یاد این کوتت میفتم یک ساعت میخندم.سوژه شده بین دخترای اینجا چون راستش ما کلا در آستانه ی مرگ ناشی از ترشیدگی هستیم
ولی خوب جدا از شوخی من منظورم افسردگی ناشی از این مسئله بود.درسته یکم خنده داره ولی زنی که تا ابد سربار خانواده باشه و همه بهش یک نگاه طرد شده و نخواستنی بکنند باید بهش حق داد که از افسردگی خودکشی کنه