ویرایش از سوی Mehrbod : 03-25-2014 در ساعت 07:51 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
جدای اینها کسیکه اینجا دربارهیِ جهانهایِ مجازی و آماسش کیهان سخن میراند بروشنی یک سر و گردن از مسلمانی که کورکورانه میباورد بالاتر است.
هموند کوشا هم اینجا هوش بالایی از خود اشان نمایاندهاند و من گرفتاری راستین ایشان را نه در فرنودین بودن و نبودن
جایگاه خداناباوران, که در ترس ژرف از نیستی و نابودی همچون هرکس دیگر میبینم; جاییکه دین با دروغهایِ بهشت و زندگی جاودان آنها را سرمیپوشاند.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
چرا که نه ؟
اگر فرض را بر این بگیریم که کدها را اینگونه نوشته اند چه توجیهی برای عمل کردن بر خلاف آنها وجود دارد؟
البته دولا راست شدن و حال و هول تنها جزء ناچیزی از قصه و ماجراست.
من هم مکرر گفتم که منظور زمانی که کدها جهت پردازش نیاز دارند نیست بلکه مقصود عین زمانی است که روی صفحه نمایش توهم می کنیم؛ این زمان در بین کدها وجود ندارد و لحاظ نشده است.من که برایتان رج به رج کردم, هر پردازشی زمانبَر است, چیزی به نام بیدرنگ نداریم.
پس آری, رفتن توپ از تیل a به b زمان میبرد, هتّا در جهان مجازی و رایانهاین.
چرا شایسته نیست؟روشنه که دارم. آفریدگار یک باشنده بیشتر نیست, هنگامیکه ساختگار میتواند یک تا هزار باشنده باشد.
آفریدگار جهان را از هیچ میآفریند, ساختگار تنها جهان را میسازد و شایستهیِ پرستش؟ نیست.
آفریدگار یک آماج فرامادی میدنبالد (که وعدهیِ بهشت و حوری میتواند بدهد), ساختگار یک باشندهیِ دیگر است که ما را تنها به بازی گرفته.
ما برای عبور دادن تکه ای چرم و هوا (توپ) از روی خط یک چارچوب (دروازه) توسط یک انسان معمولی حاضریم دقایقی روی پا ایستاده و او را با کف و جیغ و هورا تشویق و تکریم کنیم و کفش و توپ طلا نصیبش کنیم حال چنین ساختگاری که بی نهایت عظمت و شکوه ساخته به گونه ای که توجه به هر جزء آن عقل و هوش از سر انسان می برد، شایسته تکریم و تعظیم نیست؟
فرامادی بودن این صانع کاملا طبیعی است و نقص برای او محسوب نمی شود همانطور که سازنده یک برنامه مجازی لزوما نباید خودش مجازی باشد و می بینیم که نیست و
مشکلی هم پیش نیامده که هیچ
در این دو دهه اخیر دنیای ما را به دنیای دیگری تبدیل کرده است.
بحث تنها در مقایسه دنیای مجازی و واقعی است نه اینکه بر دنیای مجازی قوانین دیگری غیر از قوانین دنیای مادی حاکم باشدنه, جنبش همان توپ هتّا در جهان مجازی باز پیروی قانونهایِ مادی و مرزمندیهایِ مادی جهان ما است. ما
نمیتوانیم قانونهایِ مادی را بدگرانیم, تنها میتوانیم در دامنهیِ آنها دست به ساختگاری و سازندگی بزنیم.
حرکت یک توپ از نقطه ای به نقطه دیگر در خارج از دنیای مجازی لوازمی دارد که به هیچ وجه با لوازم حرکت همان توپ در همان فاصله در دنیای مجازی، قابل مقایسه نیست
در بالا توضیح داده شد، اگر جهت رساندن به قول شما این باشندگان به مرحله ای که قادر به باز تولید موجوداتی شبیه خود باشند لازم باشد فرمول خاصی (پرستش) اجرا شود چرا اجرای این فرمول باید کودنانه باشد؟رویهمرفته اینکه در آیندهیِ دور بگوییم در همین جهان باشندگانی (شاید خود ما) هوشوارههایی بسازیم که تنها در
جهان مجازی هستومند باشند و سُهش و اندیشه هم داشته باشند هیچ خردستیز نیست, ولی خب این باشندگان مجازی از
دید شما کودنانه نیست بنشینند ما را بجای آفریدگار جهان و هستی بپرستند, هنگامیکه ما خود امان هم ساختهای بیش نیستیم؟
والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات، اگر توان دارید ثابت کنید اینگونه نیست تا من همه حق را یکجا به شما بدهم.خب اگر اینجور براستی میباورید بروید قران؟ این ساختگارها را بخوانید تا پس از مرگ به شما حوری بدهند! ((:
طبق فرض من، شما و دیگران در جایگاهی نیستیم که با علم کردن گزاره فوق از خود سلب مسئولیت کنیم، کدها ما را احاطه کرده اند و هر کدی در صفحه نمایش بروز و جلوه خود را دارد و تره خرد کردن و نکردن تاثیری در عملکردشان نداشته بلکه همین تره خرد نکردن نیز کدی است که جلوه و نمایش خاص خود را دارد.من که ترهای هم برای این باشندگان ساختگار خورد نخواهم کرد.
بله با این توهم هم می توان اندکی خوش بودنه بساکه وارونه, ما تا همینجا هم دیدهایم که خرد و دانش چه ابزارهای کارآمدی هستند و هوداد و پریستارهایِ
زندگی امان را ازراه آنها بارها بار بهترانیدهایم; خرد و فرنود اینجا به ما میگویند اگر از این ابزارها هر چه بیشتر و بهتر و خردمندانهتر
بهرهبگیریم میتوانیم بآسانی به هر آنچه که در این دروغکتابهایِ آسمانی به ما و نیاکان ما برای هزارههایِ دراز وعده داده شده, در چند دههیِ کوتاه جامهیِ عمل بپوشانیم.
فرق به قول شما دروغ های کتابهای آسمانی (که البته هیچ دلیلی بر دروغ بودن آنها نداشته و تنها تکیه بر ظن و گمان دارید) و این توهمی که بیان کردید این است که نتیجه گزاره های کتابهای آسمانی در صورت درست بودن و محقق شدن نصیب شخص من و شما و دیگران می شود اما نتیجه این توهم موقت شامل حال یک موجود کلی به نام انسانیت شده و تک تک انسانها (در خوشبینانه ترین حالت) بهره ای موقت و محدود می برند و صد البته انسانهای بسیاری در راه تحقق آن قربانی و نابود می شوند.
سیلی نقد به از حلوای نسیهچزهایی چون نامیرایی, جوانی, خوشی بیپایان, نبود هیچگونه رنج و بود همهگونه آسایش و داشتن
آسودگی جاودانه همگی در همین جهان با همین ابزارها شدنی هستند, ولی تنها و تنها زمانی به آنها دستمیابیم که
دست از خودفریفی برداشته باشیم و باورهای کودکانه را دورافکنده باشیم و بکوشیم هوش و خرد امان را در این راه بکار ببندیم.
طبق بعضی از آمارها تاکنون هشتاد و خورده ای میلیارد انسان روی زمین آمده و مرده اند و معلوم نیست چند ده یا چند صد میلیارد نفر دیگر باید بیایند و بروند تا چنین فانتزی احتمالی قابلیت تحقق پیدا کند، تازه بعد از محقق شدن اول مشکل و دردسر است.
و در هر صورت حداقل برای من و شما آبی از این آتش احتمالی گرم نخواهد شد.
ستیز من هم با خداباوری از همینرو است, نیروی پندار و انگار مردم را میافسُراند و در زندگی بجای اینکه دنبال راهکار کاربردین
باشند که نمونهوار چنگار را نابود کنند, میروند به ضریح آقا نالان و گریان آویزان میشوند که ما را شفا* بده!
* و ای کاش یکی براستی شفا بدهد!
از این زاویه که شما نگاه می کنید حق با شماست
اما آیا واقعا دین چنین خواسته ای از مردمان دارد؟
آیا دین به مردمان می گوید که دست از کار و تلاش و کوشش برداشته و تنها دست به سوی آسمان و دامان این و آن دراز کنند؟
از طرف دیگر به طور مطلق دست از آسمان شستن و همچون خر عصاری تمام عمر به دور خود گشتن و
همچون گاو زمین را شخم زدن چه نتیجه و حاصلی جز در انتها مردن دارد؟
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
Parastesh (03-26-2014)
من از ابن سینا آموخته ام که هر نوع ادعایی که ظاهری معقول دارد و باطل بودن آن به صورت آشکار روشن نیست را هر چند دلیل محکمی بر آن نداشته باشم، به صرف اینکه با خواسته های نفسانی ام سازگاری ندارد را رد نکنم.
اگر شما هم اگر از موضع یک خداناباور متعصب به این کشف جدید نگاه نکنید به روشنی از هماهنگی آن با مدعای هزار اندی سال قبل قرآن متعجب خواهید شد.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)