
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد


sonixax (03-25-2014)

فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!

رسانه ای نشده بود ؟ نکنه تنها منبع شما ضرغام تی وی هست ؟ شما یه سرچ تو گوگل کن و چند تا کانال ماهواره ای ببین ، میفهمی رسانه ای شده یا نه ... بعدم الان که فهمیدی ، پس یه تکونی به خودت بده ببینیم !!
این اندوه و مندوه که جوگیری هست . چون یه چیزی مد میشه و کلاس داره ، یه مدتی میشن دنباله رو و 4 تا استاتوس فیس بوکی میذارن و بعد بر میگردن تو همون دنیای خودشون ... حالا میخواد شب شعر ولایت باشه ، میخواد گروگان گیری 5 تا سرباز !!
حالا مگه فقط کردهای سنی هستن ؟ من برای نمونه گفتم ... این همه ظلم شده تو این سال ها به همه اقشار !!
sonixax (03-25-2014),undead_knight (03-25-2014)

میترسم جوابت بدم، 4 تا کارت دیگه بهم بدی :-) جنبه که نداری!
من که نمیام سرچ کنم ببینم کجا ظلم شده تا خبرشو پخش کنم!
خبر پخش شده اش رو میشنوم. ضرغام تی وی هم نگاه میکنم. بی بی سی هم نگاه میکنم. یه چیزایی این میگه که اون نمیگه!
جفتشون خبرهای مخصوص خودشون میگن.. به هر حال من مناسب با زندگیم و شرایطم به یک سری خبرها دست رسی دارم و به یک سری دست رسی ندارم.
اینکه یک خبری 4 روز یا 40 روز در راس خبرهای داغ جامعه هست و بعدش دیگه خبری ازش نیست، خب روند طبیعی جامعه هست و غیر از این نباید باشه!
قرار نیست که همیشه یه خبر و یه اتفاق در روزنامه ها نوشته بشه!
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!

sonixax (03-25-2014)

اسیریم در دست ناپارسا...!
روزی روزگاری در نزدیکی مرزهای ایرانزمین با کشور چرکستان، پنج مرزبان ایرانی خاک ایران را می پاییدند، تا اینکه شبی....
نشستند هر پنج، آرام و شاد
چنان مرزبانان فرخ نژاد
در این هنگامه، دیوان ژولیده موی از تخمه ی خشم که از آن سوی چرکستان رَمیده بودند، ناگاه به پاسگاه مرزی ایران تاخته، سربازان داستان ما را به اسیری بُردند...
یکی چند اهریمن جنگجوی
سوی مرز ایران نهادند روی
بناگاه بانگ آمد و تاختن
خروش سواران و کین آختن
همه مرزبانان بکردند اسیر
که دانا نبودند و دانشپذیر
در میان این مرزبانان دلیر، افسری بود با نام «جمشید دانایی فر» که ....
جهان آفرین تا جهان آفرید
چنو مرزبانی نیامد پدید
ز شیری که باشد شکارش پلنگ
چه زاید جز از شیر شرزه به جنگ؟
ولیکن ازو بخت برگشته شد
به دست یکی اهرمن کشته شد
برو تاختن کرد ناگاه مرگ
نهادش به سر بر، یکی تیره ترگ
از کشته شدن این پهلوان، ایرانیان داغدار گشتند...
همه سربسر زار و گریان شدند
چو بر آتش تیز بریان شدند
اما، اکنون درنگ روا نیست، که به کین خواهیِ این افسران ایرانی، بایست...
ببرم پی از خاکِ جادوستان
شوم تا سر مرز هندوستان
وزان پس به شمشیر یازیم دست
کنم سر به سر کشور و مرز پست
بکوشید کاین جنگ آهرمن است
همان درد و کین است و خون خستن است
میان بسته دارید و بیدار بید
همه در پناه جهاندار بید
مبادا که:
دل مرزبانان شکسته شود!
به آهریمنان کار بسته شود
...
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
هماکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)