ویرایش از سوی Mehrbod : 03-23-2014 در ساعت 09:24 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
این "لاماها رد کردن" یعنی چه؟
همین قانون مادی که فرمودید چرایی هر پدیده است، علت غایی را نمی دانم از کجا استخراج کردید؟
بی سر و ته؟؟!!!این هم یک مشت واژهیِ بی سر و ته و بی معنا بود. دو خط کُدی که میگویید را بنویسید ببینیم چه "توهمی" میزنیم
لازم نیست من چیزی بنویسم، دیگران انواع و اقسام آن را نوشته اند
کافی است مثلا بازی فیفا دو هزار و چند را ران کرده و یک شوت بلند از این سر زمین به سر دیگرش بزنید و توپ را از نقطه آ به نقطه ب بفرستید؛ سه چهار ثانیه ای زمان جهت طی این مسافت فرضی نیاز است بدون اینکه چنین مسافت و فاصله ای در کدهای برنامه موجود باشد و این تنها توهم ماست که توپ از یک نقطه به نقطه دیگر سیرکرده است.
شما که عینا مدعای مرا تکرار و تایید کردید !اینها سامههایِ افزودهیِ بیخودی هستند که یک بازیکن زنده باشد یا نباشد. نمونهیِ من بسیار ساده و گویا بود, ما میتوانیم (و کردهایم)
هماکنون در همین جهان کنونی یک جهان مجازی بسازیم که قانونهایِ دیگری در آن فرمانروا باشند (ولی قانونهایِ جهان ما بر خود آن فرمانروا).
بله می توان در دنیای مجازی خود ساخته به جای آب اسید نوشید و کاملا سیراب شد و آب را درون باک وسیله نقلیه ریخت و با سرعت مافوق نور فاصله میلیاردها کیلومتری بین کهکشانها را پیمود.
شما از کجا می دانید که این جهان "جهان ما" است؟
اگر اکنون ما می توانیم جهانی مجازی برای خود ساخته و قوانین مطلوبمان را بر آن جاری کنیم، از کجا معلوم که قبل از ما دیگری این کار را نکرده و جهان مجازی خود را ساخته و قوانینش را بر آن حاکم نکرده باشد؟
و ما در حال بازی کردن نقش هایمان طبق قانون سازنده این دنیای مجازی نباشیم؟
اگر باد غرور و نخوت جلوی چشم را نگرفته و ما را کور نکرده باشد به راحتی می توانیم تصور کنیم که این سازنده احتمالی می تواند با یک شیفت دلیت این "جهان ما" را در آنی و کمتر از آنی از صفحه دسکتاپ رایانه شخصی اش حذف و برای همیشه آن را محو کند !
کما اینکه روز اول این کار را کرده و در آنی و کمتر از آنی (ده به توان منفی سی و پنج، و ده به توان پنجاه) این دنیای مجازی را ایجاد کرده.
دیدید که فهمش سخت نیست و به راحتی قابل تصور است اما به دنبال فهم چرایی و قانون آن هستم.هر چه برای شما دریافت اش سخت بود که برای دیگران هم سخت نیست.
شما می دانید علت اینکه در بین بیخدایان انسان موقر و متین و با حوصله کمتر پیدا می شود چیست؟ چرا این دسته از موجودات نمی توانند مطلب خود را بدون چاشنی توهین و تهمت و تمسخر به طرف مقابلشان منتقل کنند؟ !!این هم گونهای ابزار شارلاتانیسم است که واژههایِ غُلمبه سلمبه پرانیده و با گیجاندن
خواننده به او چیزیکه دوست داریم (بودن آفریدگار و حوری و بهشت و سهم امام و ...) را بپذیرانیم.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
عجب !
یعنی هر چه در عالم ماده واقع شود طبق قانون مخصوص به خود است، ما در باره این قانون چیزی بدانیم یا ندانیم، اگر چنین است دلیل این همه تلاش و کوشش انسان برای کشف علت پدیده ها چیست، یعنی از نظر شما این همه دانشمند مغز خر تناول کرده اند که خود را این همه به زحمت می اندازند تا چیزی را کشف کنند که از اول معلوم است؛ از کرامات شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است !!!
سوال اصلی همین است طبق کدام قانون هستی در این زمان تقریبا صفر این مقدار حجیم و متورم شده است؟
بله توالی اجرای کدها زمان بر است اما فاصله طولی و عرضی طی شده و زمانی که جهت حرکت توپ از نقطه آ به نقطه به لازم است و آن را در روی صفحه نمایش توهم می کنیم در بین کدها لحاظ نشده است (دقت کنید عین این فاصله و عین این زمان نه کدی که حاصل عملکرد آن نمایش فاصله و طی شدن زمان در روی صفحه نمایش است).سپاس, برای همین خواستم نمونه بیاورید که نمونهآوری همه چیز را به سادهترین چهرهیِ خود میکاهد.
در همین بازیِ فیفا و زمانیکه در کُد نرمافزار آمده توپ از را تیل A به تیل B بفرست, پردازشگر رایانهیِ شما در برخ ای از ثانیه مینیازد
که جابجایی مختصات توپ را بپردازشد, این زمان آن اندازه کوتاه است که از دیدگاه یک هومن 0 میاید, ولی هرگز 0 نیست.
علاوه بر اینکه خودتان اقرار کردید که فاصله و زمان اجرا شدن کدها نزدیک به صفر است اما صفر نیست در حالیکه فاصله و زمان توهمی بسیار بیش از این مقدار است پس مشکل همچنان به حال خود باقی است.
جالب است که در مورد متورم شدن هستی نیز همین قاعده جاری است یعنی در زمان نزدیک به صفر (ده به توان منفی سی و پنج ثانیه) فاصله های میلیارد میلیارد کیلومتری ایجاد شده است.
درست نیستدرسته ما ١٠٠% نمیدانیم, ولی ١٠٠% هم نمیدانیم فردا خورشید در میاید یا نمیاید و تاکنون کسی از روی نداشتِ این دلاستواری به گرفتاری نیافتاده.
هیچکدام اینها نیز مایهیِ اینکه این در میان به یک چیز خندهدارتر و کم گرایندتر چون هستومندی خدا (آنهم از جنس پوزخندآورِ الله) بباوریم, نمیشوند.
ما می دانیم فردا و فرداهای دیگر طبق قانونی که بر حرکات ستاره ها و سیارات جاری است خورشید طلوع خواهد کرد اما اکنون با پدیده ای مواجه شده ایم که با هیچکدام از قوانینی که قبلا کشف کرده ایم همخوانی ندارد و اینکه بخواهیم با توجیه "هر پدیده مادی قانون مخصوص به خود را دارد" پس این پدیده هم حتما قانونی دارد، به آرامی از کنار موضوع رد شویم، این نوع توجیه همان نسخه بدل خدای حفره هاست و این بسیار خنده آور تر از ملتزم شدن به قانون علیت است.
در ضمن اگر کلماتی مثل خدا ،الله و مانند آن موجب حساسیت شما و کهیر زدنتان می شود می توانید کلمه دیگری به بکار ببرید، مهم این است که اگر ایجاد دنیایی مجازی با قوانین خاص به خود توسط ما نه تنها قابل پذیرش بلکه قابل تحقق است و تحقق هم یافته است، بپذیریم امکان دارد که ما نیز اکنون در یکی از همین دنیاهای مجازی در حال زندگی هستیم با لحاظ اینکه هستی ما با همه طول و عرض وسیعی که دارد در مقایسه با بینهایت وسعتی معادل صفر دارد پس اصلا جای تعجب نخواهد بود که همه این وسعت دهشتناک مانند دانه ارزنی در کف دست خالق آن باشد کما اینکه برنامه های مجازی نوشته شده توسط ما تقریبا چنین خاصیتی دارد.یعنی به صرف اینکه توان توجیه و فهم کلیت هستی را نداریم، کلاه را تا زیر زانویمان پایین بکشیم و به آنچه در زیر کلاه در حال اتفاق است مشغول شویم!بجای ترسیدن از آفریدگار بیمغزی که روشن نیست از این بازیها؟ دنبال چه آماجی است, بهتر است خود امان را نگران
چیزهایی بکنیم که بساویدنی و مِهندتر هستند, مانند کودنی مسلمانان انتحاری یا بمب اتم در دست احمدینژاد یا نابودی بشر ازراهِ فندآوری.
این بی مغزی و کم خردی است یا تلاش برای فهم هر چند ناقص این کلیت؟ مگر زیر کلاه چه اتفاق مهمی غیر از خوردن و تناسلیدن و مردن وجود دارد که ارزش نگرانی داشته باشد ؟
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (03-25-2014)
چه نیازی بالاتر از رها شدن دور باطل تولد و مرگ و رنج زندگی
فعلا هم قید خدا و آفریدگار و ... را بزنید و بیشتر روی موجودی که کدهای یک دنیای مجازی را به دلخواه خود نوشته است تمرکز کنید.
با این کشف جدید و گنجیده نشدن آن در دایره قوانین شناخته شده قبلی، چنین فرضیه ای خیلی به ذهن نزدیک شده است.
فکر کنم اشتباه نوشته باشید، من عکس این مطلب را می گویم؛ حرکت مجازی توپ روی صفحه نمایش زمان بر است و ما این طی شدن زمان و مسافت توهمی را کاملا رویت و فهم می کنیم در حالیکه در پشت صحنه این حرکت یعنی کدها، معادل چنین مسافت و زمانی کاملا روشن است که موجود نیست، هست؟اگر میپذیرید هنگامیکه ورتندهیِ a از ٠ به ١٠٠ میدگرد زمان میبرد, چگونه نمیپذیرید جابهجایی توپ (که نمایندهیِ a باشد) روی نمایشگر از ٠ به ١٠٠ زمانبر نیست؟
همانطور که قبلا اشاره کردم ظاهرا شما روی کلمه خدا و آفریدگار و صانع و ... حساس هستید؛ چرا ما آفریدگار و صانع و خالق نباشیم هر صنعتی صانعی دارد، نویسنده هر برنامه مجازی و غیر مجازی خالق آن است، این بدیهیات که نیاز به بحث ندارد !همانندیِ جهان ما به جهانهایِ مجازی هم همانندیِ زیباییست, ولی باز به هیچ روی خدا و آفریدگار نمیرسد.
مگر ما "آفریدگار" هستیم که باشندههایِ مجازی همچون فوتبالیستهایِ فیفا ساختهایم؟
خداباوران هنوز هم می گویند کار خداست،= خدایِ سوراخها.
یک زمانی هم ما نمیدانستیم چرا باران میبارد و میگفتند کار خداست, امروزه خداباوران هم پابهپا
فرگشتهاند و این سوراخهایِ دانش را جاهایِ دیگر میجویند: نمیدانید پیش از مهبانگ چه بوده؟ پس خدا هست!
مگر حرکت توپ به سمت دروازه و گل شدن آن کار نویسنده کدهای بازی نیست؟
من روی الفاظ حساسیتی ندارم، شما بگو ساختگار !هتّا همین جهان مجازی که گفتیم هم آفرینش نیست و سازش است. پس هتّا اگر جهان خود ما هم جهانی مجازی اندر جهانی دیگر
باشد شناخت کنونی ما میگوید باشندگان آن جهان بیرونی نیز آفریدگار و خدا نیستند و بساکه در بهترین چهرهیِ خود, ساختگار اند, همچون ما!
همانطور که سازنده یک بازی رایانه ای بعد از کشته شدن غول هر مرحله قدرت بیشتری به کارکتر بازی داده و امتیازهای او را افزایش می دهد
سازنده دنیای مجازی ما هم این کار را کرده و برای عبور از هر مرحله امتیازات خاصی در نظر گرفته است.
همه این کلمات مترداف و یک معنا دارند.به زبانیکه شما هم دریافت کنید:
آفریدگار = خالق
ساختگار = صانع
اوج فانتزی !!!نه بساکه بوراونه. ما میگوییم بجای فانتزیپروری و خودارضایی با فرایافتهایِ نباشندهیِ آفریدگار و حوری و بهشت و
این پرت و پلاهایِ هذیانگونه, بکوشیم با کاربرد خرد و دانش در همین جهان پردیسی زمینی (بجایِ بهشتی آسمانی) پدیدبیاوریم.
نخستین گام برای رسیدن به این نیز خرافهزدایی و دورریختن باورهای کودکانه و دلخوشکنکی است که بالا گفتیم.
دنیای مجازی ما بر اساس قوانین شناخته شده حاکم بر آن ظریفت پردیس شدن را ندارد
خیلی ها به این هوس و توهم روزگار گذراندند اما
جز بالش سرد خاک نصیب دیگری نبردند،
حال فرض کنید روی زمین به این ظرفیت رسیدیم با عوامل خارج از زمین چه می توانیم بکنیم؟
یک ریگ آسمانی اگر نابودی کامل زمین را رقم نزند به راحتی می تواند همه چیز را به وضعیت هزاران سال قبل برگرداند.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
ویرایش از سوی Mehrbod : 03-25-2014 در ساعت 07:51 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)