بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (03-18-2014)
به قول فلاسفه اسلامی! اثبات شی نفی ما عدا نمیکند.اینکه بهترین کارگران مرد باشند به معنای این نیست که زنان کارگران خوبی نیستند،باز هم فکت ها رو با تصوراتت قاطی کردی.سرمایهداری دربارهیِ نیروی کار نیست, دربارهیِ بهرهکشی است آرَش.
زنان کارگران خوبی هم میدانیم نیستند, نه فیزیکی, نه هوشیک: بهترین کارگران در همهیِ زمینهها, از آشپزی تا برنامهنویسی مردان هستند (= fact).
خب عزیز من با همین شناخت از سرمایه داری هست که انتقادات ازش هم سطحی میشه.
Capitalism is an economic system in which trade, industry and the means of production are controlled by private owners with the goal of making profits in a market economy.
سود=هزینه_درآمد
هزینه ها=نیروی کار+مواد اولیه+خرید و نگه داری دستگاه تولید و ابزار،یا زمین+هزینه های متفرقه(در سرمایه داری کلاسیک تقریبا همه و در سرمایه داری مدرن بیشتر موسسات از این سیستم پیروی میکنند)
خب هزینه مواد اولیه به طور عادی قابل چونه زنی نیست و برای کم کردنش هم نیاز به اکتشاف منابع جدید هست.
هزینه دستگاه یا یا ابزار تولید و زمین و... هم باز چندان قابل کنترل نیست(چون ابزارهای تولید برخلاف سایر محصولات اونقدری به تولید انبوه نمیرسند که قیمتشون کم بشه)
این وسط فقط نیروی کار هست که هزینش قابل تغییره.فرض کن برای انجام کاری نیاز به 10 نفر نیرو هست،اگر نیروی کار موجود ما 10 نفر باشند،به راحتی میتونند دستمزد بالایی طلب کنند و پایین آوردن هزینه در این قسمت خیلی سخت میشه،ولی اگرنیروی موجود ما 20 نفر باشه،اون ده نفر یا وادار به تن دادن به شرایط کارفرما میشند یا کس دیگه ای جایگزینشون میشه.(به همین خاطره خیلی از موسسات غربی از نیروی کار ارزان چین استفاده میکنند)
سرمایه داری به "همه" کارگران محتاج هست نه "بهترین ها"چون بدترین و بهترین ها همیشه درصد "کمی" از نیروی کار هستند و باقی جز متوسط ها هستند،در ضمن وجود نیروی کار بیشتر حتی با کیفیت کمتر قدرت چونه زنی سرمایه دار رو بالا میبره و بنابراین ازش استقبال میشه.
بیشتر وابسته نیستند ولی گزینش جنسی نان هست.یعنی برای بقای نسل مردان زقابت شدیدتری تری دارند تا زنان.میپذیری که زیستوار (= biologically) مردان بیشتر به زنان وابستهاند تا وارونه؟
آها!مردان مثل زنان نیازهای بیولوژیک دیگه ای هم دارند،مثل غذاخوردن،داشتن سرپناه و...یک سری هم امیال غیر بیولوژیک دارند که پول میتونه برای رسدن به اونها هم کمکشون بکنه(مثل داشتن ماشین ،لباس بهتر و...) اگر سکس رو هم جدا از زادآوری حساب کنیم،میشه از راه هایی جز ازدواج و صرفا با پول خریدش(بدون احتساب خودارضایی)اگر میپذیری, پس درمیابی که این پول بیشتر به درد مردان نمیخورد, چراکه باید در پایان روز و در راستای برآوردن کمبود اشان برای یک زن هزینه کنند.
هر مقدار پول بیشتر باشه این قدرت هم افزایش پیدا میکنه،این هم توی کتم نمیره که میلیونری که میتونه صدها،بلکه هزاران نفر رو به قولی بخره و بفروشه!(فکر کنم تو هم سرمایه داری رو مشابه برده داری میدونستی)در بند یک زن باشه که قدرت خاصی نسبت به کارگرا و کارمنداش نداره.
زنان یک اهرم فشار میتونند داشته باشند و اون گزینش گری جنسیشونه.
ولی وقتی جامعه ای مردسالار باشه مردان به طور متوسط از زنان پول(قدرت اقتصادی)،قدرت نظامی، قدرت فرهنگی(مرجعیت اخلاقی)، قدرت سیاسی بیشتری دارند.
منبع!؟این پارادوکس را پاسخ بده:چرا در کشورهای غربی زنان درآمد کمتر دارند, ولی توان خرید بالاتر داشته و بیشتر کالا میخرند؟ (= fact)
خرید بیشتر کالا= توان خرید نیست!مگرنه مسئول خرید یک شرکت که ماهانه اجناس به قیمت بالایی رو خریداری میکنه باید قدرت خریدش از مدیرعامل بیشتر باشه! :)))
راستش در کارهای خیلی پردرآمد هم مثل کارهای خیلی کم درآمد زنان سهم کمی دارند،یا خودشون نمیخوان یا اونها رو راه نمیدند؟!حدس من یکی از این دوتاست.درسته, زنان هم کار میکنند. ولی آیا نمیپذیری که:
١- در غرب زنان در کارهای نرم و آسان و پُردرآمد با مردان ٥٠-٥٠ همراه, ولی در کارهای سخت یکسره کنارهگرفتهاند؟ (= fact)
اگر میپذیری (که ناچاری بپذیری), پرسش دوم و سوم را میکنم:البته یه پژوهشی هم دیده بودم که آزار ها و تبعیض های جنسیتی در محیطهای کاری این چنینی خیلی بیشتر از محیط های کاری عادیه،اگر منبعشو پیدا کردم میزارم،که در صورت پذیرفتنش خب خیلی چیزها رو در مورد آمار کم زنان در این مشاغل میگه.
خانه داری به تنهایی بله،خانه دای بعد از سیستم5-9؟!خیر.خانه داری با بچه داری؟!لزوما کار ساده ای نیست.٢- آیا میپذیری در جهان امروز خانهداری از آسانترین "کارها" ست؟
٣- آیا میپذیری که بیشتر زنان پس از شوهر کردن خانهدار میشوند؟ (= fact)
متاسفم که فکت ها اونقدرا هم فکت نیستند:)))
http://www.dol.gov/wb/stats/recentfacts.htm#mothers
نتنها زنان پس از شوهر کردن خانه دار نمیشند،بلکه حتی بعد از مادر شدن هم باز آمارشون چندان تغییر نمیکنه و تازه با بزرگ شدن بچه ها،آمار زنان شاغل هم بیشتر میشه.
یعنی 57.7 زنان در آمریکا شاغل هستند و این آمار برای زنان دارای نوزاد 57 درصد هست و برای زنانی که بچه زیر 18 سال دارند به 70 درصد هم میرسه!البته آمار پدران شاغل هم حدود 90 درصد هست ولی تئوری تو در مورد خانه نشین شدن زنان،نادرست هست.
آمار زنان شاغل در کانادا حتی ازآمریکا هم به مردان نزدیک تره:Knowledge Center | Catalyst.org
ناچار نیستمکه باز هم ناچاری بپذیری (آمار و fact پشت من هستند); اینها به ما چه میگویند؟
اینها میگن حرف های بی پایه و اساس رو هم لای فکت ها میزاری:))
بابا خود اون بدنه اسپاگتی هم در کتابش معترف هست که برای انسان ها مسئله تحت تاثیر شرایط زیادی هست،اون وقت شما میخواید با تقلیل گرایی رابطه زن و مرد رو به یک جفت گیری ساده در جانوران تشبیه کنید؟!درسهای ریچارد داوکینز ات را چرا خوب نخواندهای؟ آیا انکار میکنی که زنان (و جنس مادینه در کمابیش همهیِ جانوران) جنس گزینشگر هستند؟
جدای آن, این گذر یکباره ات به تاریخ برای چه بود؟ من دربارهیِ جهان امروز و دربارهیِ
فرهنگ غرب امروز (از دستکم ٥٠ سال پیش به اینور) سخن گفتم; چرا از پاسخ درمیروی؟
پس وجود مردسالاری،یا حداقل تبعیض بر علیه زنان رو میپذیری؟!چون اگر نمیپذیری پس گذر به تاریخ هم بیمورد نبوده.
بعد اگر در مورد فرهنگ غرب حرف میزنی،چرا فکت هات با آمارهای این کشورها سازگار نیست؟!
خب پس یادم باشه ناله هات در تاپیک شب نشینی بی مورد بود واز سرمایه داری نمی نالیدی،اصلا اگر سرمایه داری در کار نبود،باز هم زنان فرضی برات مشکل درست میکردند؟!همهیِ زنان. اگر من دختر بودم امروز چه نیازی به کار کردن داشتم؟ میرفتم یکی را میافتم هزینههایِ مرا بدهد (= زیست انگلوار).
در زیستشناسی آدم زنان جنس برتر و پرهوادارتر هستند. یک دختر اگر زشت نباشد (زیبا هم نباشد مِهند نیست)
همواره خریدار دارد, یک پسر هتّا اگر به اندازهیِ من زیبا و خواستنی و باهوش باشد باز خریدار آنچنانی ندارد.
در کشورهای غربی همونطور که با آمار بهت نشون دادم نمیتونی به این راحتی انگل وار زندگی کنی،در کشور گل و بلبل خودمون هم زیر سایه پدر و شوهر احتمالا حسابی حالت جا میاد:)))
فرض کن اکثرا زنان نیازی به کار کردن ندارند(که البته حداقل آمارها چیز دیگه ای رو نشون میده) اینجا تبعیض وجود داره ولی چه کسی تو رو وادار به کار کردن میکنه؟!سیستم.سیستم رو چه کسانی مدیریت میکنند؟مردان. کسی که ابزار قدرت داره میتونه کسی دیگه رو وادار به انجام کاری بکنه.
کسی که قدرت اقتصادی داره،کسی که قدرت سیاسی داره،کسی که قدرت نظامی داره و... نه کسی که فقط یک کس! داره:)))
شما که قدرت واقعی رو نمیبینید و اون رو در بند کس! میبینید دچارش نیستید احیانا؟!:))این بکوتاهی میشود همان بهرهکشیِ سامانیک زنان که تو بدبختانه دچار theory-induced blindness شدهای و نمیتوانی ببینی.
ویرایش از سوی undead_knight : 03-18-2014 در ساعت 06:44 AM
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
دوستان مدعی " مرد سالاری" که گاه و بیگاه این تئوری مسخره را برای بار هزارم تکرار می کنند که گویی تکرار آن بر صحت آن می افزاید به چند نکته توجه نمی کنند:
یکم:این نوع نگاه به کلی نادرست است چرا که شما تنها به مراتب بالای جامعه ی مردان نگاه می کنید و چنان از تسلط بر دستگاه های قدرت سخن می گویید که گویی همه ی مردان جایگاه بهتر و قدرت بیشتری از همه ی زنان دارند؛خیر اینگونه نیست،اوضاع بدین منوال است که اگر 10 مرد بالای هرم داشته باشیم که چه از نگر اجتماعی و چه از نظر برخورداری از قدرت جایگاه برتری از زنان داشته باشند هزاران مرد بد بخت و مفلوک داریم که در پایین ترین رده های جامعه دست و پا می زنند و همچنان هم نمی توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند،کافی است نگاه کنید به آمار خودکشی ها،زندانی ها،کارگران مشاغل سخت،تلفات حوادث کاری،بی خانمان ها، معتادان و ... بدون شک اوضاع زنان از هر نظر از این بازندگان بهتر است و همیشه نیز اینگونه بوده.
اما نکته ی دیگری که توجه به آن ضروری است این است که آیا براستی تعداد زنانی که این اندازه شایستگی داشته باشند که اهرم های قدرت را در جوامع در دست بگیرند با مردان یکسان است یا خیر؟همین چندی پیش لری سامرز را برای بیان این حقیقت ساده که "تعداد پروفسور های فیزیک در دانشگاه ها به این دلیل کمتر است که تعداد زنان شایسته ی این عنوان از مردان کمتر است"مجبور به استعفا و عذر خواهی شد.از نگر آی کیو بخواهیم بررسی کنیم در جستار کناری هم توضیح داده شد که در آی کیو ها ی بالای 120 گاهی میزان مردان بیش از 30 برابر زنان است،همانطور که میان ناتوانان ذهنی و احمق ها باز میزان مردان بسیار بیشتر است.این است که ما در میان مردان تعدادی زیادی بازنده داریم و تعداد کمی برنده،در هر زمینه ای که نگاه کنید اینگونه است.از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه داشت که احتمالا زنان هم از استعدادی برابر با مردان برخوردارند اما انگیزه ی لازم برای بروز آن نیست.
مخلص کلام اینکه دست از این توجیه های مسخره دست بردارید و بدانید که همانطور که شما از پشت عینک فمینیستی اتان می بینید، تنها دلیل بر خرفتی زنان سرکوب ایشان از سوی مردان نبوده و نیست.
توضیح کامل این موضوع را می توانید در مطلب زیر بخوانید:
Denis Dutton
اما در مورد قدرت یک موضوع بسیار جالبی که من به آن برخوردم نقش فوق العاده تاثیر گذار زنان در طول تاریخ در کشورداری بوده بدون آن که هیچ مسئولیتی بابت آن بپذیرند و یا تاوانی بپردازند،صرفا به این خاطر که معشوقه ی این مردان قدرتمند بوده اند،چندی پیش تاریخ فرانسه را می خواندم،پّر بود از حضور پر رنگ زنان در قدرت و گند و کثافتی که هر کجا بر جای گذاشته اند.
کار سخت هم از نظر من نظافتچی ,کار جنسی , پرستاری و تمیار داری میانسالان و کودکان است.
ضمن اینکه در یک موقعیت برابر مثلا در رفتگری و یا کارگر کارخانه بودن زنان معمولا حقوق بسیار کمتری از مردان دارند.
بفرمایید میزان تلفات و صدمات در این کارها چه قدر است؟مگر به معیار شما است که کار سخت چیست؟
در مورد pay gap هم مزخرف است،خواهشا سخنتان را مستند ارائه کنید ببینیم کجا زنان کار برابر کرده اند و حقوق کمتر دریافت کرده اند؟
بخوانید تا یاد بگیرید:
https://www.facebook.com/photo.php?f...levant_count=1
لابد چون اونها دختر های گوگولی مگولی و نازک نارنجی هستند و حیف آن دست ها نیست که کار کنند؟پس در صورت دیدن یک زن و مرد کارگر من کار زن را به مراتب دشوار تر و سخت تر میبینم
Mehrbod (03-18-2014)
دوستان مدعی " مرد سالاری" که گاه و بیگاه این تئوری مسخره را برای بار هزارم تکرار می کنند که گویی تکرار آن بر صحت آن می افزاید به چند نکته توجه نمی کنند:یکم اینکه گویا به پست های قبلی نگاه نکردید:البته در مورد تئوری مسخره نژادگرایی هم همینطوره و هی ملت با تکرارش فکر میکنند میشه اثباتش کرد:))
یکم:این نوع نگاه به کلی نادرست است چرا که شما تنها به مراتب بالای جامعه ی مردان نگاه می کنید و چنان از تسلط بر دستگاه های قدرت سخن می گویید که گویی همه ی مردان جایگاه بهتر و قدرت بیشتری از همه ی زنان دارند؛خیر اینگونه نیست،اوضاع بدین منوال است که اگر 10 مرد بالای هرم داشته باشیم که چه از نگر اجتماعی و چه از نظر برخورداری از قدرت جایگاه برتری از زنان داشته باشند هزاران مرد بد بخت و مفلوک داریم که در پایین ترین رده های جامعه دست و پا می زنند و همچنان هم نمی توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند،کافی است نگاه کنید به آمار خودکشی ها،زندانی ها،کارگران مشاغل سخت،تلفات حوادث کاری،بی خانمان ها، معتادان و ... بدون شک اوضاع زنان از هر نظر از این بازندگان بهتر است و همیشه نیز اینگونه بوده.در تعریف مورد نظر اصلا به "همه" مردها اشاره نشده و مردسالاری اصلا به معنای خوشبختی همه مردها نیست،بلکه به طور "میانگین" به مردان امتیازات و قدرت بیشتری داده میشه.Patriarchy is a social system in which males are the primary authority figures central to social organization, occupying roles of political leadership, moral authority, and control of property, and where fathers hold authority over women and children. It implies the institutions of male rule and privilege, and entails female subordination.
برای درکش هم مثال غیر جنسی زدم که یک نهاد قدرت مثل ریاست جمهوری که در ج.ا عملا قوی ترین نهاد نیست به شدت از ورود نامحرمان! محافظت میشه و حتی امکان ورود یک مسیحی یا سنی یا یهودی توش نیست،چه برسه به خداناباوران، حتی اگر امکانش هم بود و باز هم از این اقلیت ها کسی وارد این نهاد نمیشد همین مسئله تاثیرات مهمی روی تعادل قدرت داشت، چه برسه به اینکه مثلا رئیس جمهوری یک بی دین میبود! همون قدر که تاثیر رئیس جمهور بی دین زیاده،همون قدر هم میتونه یک رئیس جمهور زن یا حداقل امکان انتخابش رو تعادل قدرت بین زن ها و مردها در جامعه تاثیر بزاره.
در نزادگرایی هم باز مسئله همین نهادهای قدرته و وجود سفیدپوستان فقیر و بدبخت،سفید پوستان بی کار،سفید پوستان بی خانمان و... وجود نژادگرایی رو رد نمیکنه. با این تئوری های زپرتی آنتی فمنیست ها دقیقا باید ما نژادگرایی رو هم چیزی ناموجود بگیریم،چون تقریبا هر استدلالی بر علیه وجود مردسالاری میشه،بر علیه اون هم قابل اعماله.hate groups
By "white supremacy" I do not mean to allude only to the self-conscious racism of white supremacist. I refer instead toa political, economic and cultural system in which whites overwhelmingly control power and material resources, conscious and unconscious ideas of white superiority andentitlement are widespread, and relations of white dominance and non-white subordination are daily reenacted across a broad array of institutions and social settings
ها ها،دم خروس زد بیرون به قول یکی "من نژاد پرست نیستم ولی حاضر نیستم رئیس جمهورمون یک سیاه پوست باشه"- در مورد اوباما.اما نکته ی دیگری که توجه به آن ضروری است این است که آیا براستی تعداد زنانی که این اندازه شایستگی داشته باشند که اهرم های قدرت را در جوامع در دست بگیرند با مردان یکسان است یا خیر؟همین چندی پیش لری سامرز را برای بیان این حقیقت ساده که "تعداد پروفسور های فیزیک در دانشگاه ها به این دلیل کمتر است که تعداد زنان شایسته ی این عنوان از مردان کمتر است"مجبور به استعفا و عذر خواهی شد.از نگر آی کیو بخواهیم بررسی کنیم در جستار کناری هم توضیح داده شد که در آی کیو ها ی بالای 120 گاهی میزان مردان بیش از 30 برابر زنان است،همانطور که میان ناتوانان ذهنی و احمق ها باز میزان مردان بسیار بیشتر است.این است که ما در میان مردان تعدادی زیادی بازنده داریم و تعداد کمی برنده،در هر زمینه ای که نگاه کنید اینگونه است.از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه داشت که احتمالا زنان هم از استعدادی برابر با مردان برخوردارند اما انگیزه ی لازم برای بروز آن نیست.
در جامعه دموکراتیک شایستگی قدرت رو "رای" مردم تعیین میکنه نه چند انتلکچوال خودبرتربین.
دقیقا همین حرف ها در موارد نژادگرایانه زده میشه و دقیقا هم نقطه اشتباهشون یکی هست،اینکه حوزه سیاست رو با حوزه مثلا علوم تجربی یکسان میگیرند که توش شایستگی ها تقریبا قابل اندازه گیریه و به فاکتورهای مشخصی مربوطه.
در دو طرف منحنی شمار افراد یکسانه،منظورته از بیشتر بودن بازنده ها و کمتر بودن برنده ها چیه؟منحنی رو دستکاری کردی!؟:)))
خوب شد به مسئله شایستگی علمی اشاره کردی:
Study shows gender bias in science is real. Here’s why it matters. | Unofficial Prognosis, Scientific American Blog Network
این پژوهش که چندین بار گذاشتمش نشون میده که در حال حاضر و بعد از این همه مبارزات فمنیستی،هنوز هم در حق زن ها فقط و فقط و فقط به خاطر جنسیتشون تبعیض قائل میشند،اون هم در محیط آکادمیک.
اما در مورد قدرت یک موضوع بسیار جالبی که من به آن برخوردم نقش فوق العاده تاثیر گذار زنان در طول تاریخ در کشورداری بوده بدون آن که هیچ مسئولیتی بابت آن بپذیرند و یا تاوانی بپردازند،صرفا به این خاطر که معشوقه ی این مردان قدرتمند بوده اند،چندی پیش تاریخ فرانسه را می خواندم،پّر بود از حضور پر رنگ زنان در قدرت و گند و کثافتی که هر کجا بر جای گذاشته اند
Pseudohistory - WiKi
اوه از تئوری توطئه به تاریخ نما هم رسیدیم!
5 نوع قدرت در تئوری ها پذیرفته شده اینها هستند:
Power (social and political) - WiKi
Legitimate power =This is the most obvious and also the most important kind of power
در اینکه قدرت مقام،مهمترین نوع قدرت هست هیچ شکی نیست.
. Referent power=This is the second least obvious power, but the most effective. Referent power is unstable alone
قدرت مرجعیت که مثلا در ناسونالیسم یا ورزش ها موجوده و قوی ترین نوع قدرته،البته گستردگی حوزه تاثیرش به اندازه قدرت مقام نیست(مثلا نمیشه از میهن پرستی برای وادار کردن افراد به هر چیزی استفاده کرد ولی یک دیکتاتور میتونه از مقامش چنین استفاده ای بکنه)
Expert power=Unlike the others, this type of power is usually highly specific and limited to the particular area in which the expert is trained and qualified
قدرت کارشناسی هم که مشخصه،قدرتی که شخص به واسطه تخصص یا دانشش به دست میاره و البته حوزش هم محدوده.
Reward power=Reward power depends on the ability of the power wielder to confer valued material Reward people can become satiated by the reward, such that it loses its effectiveness
قدرت پاداش که بسته به این هست که چقدر شخص میتونه پاداش مادی بده که خب قوی ترین پاداش مادی،پول یا مقام هست(میتونید کس! رو هم توی این دسته جای بدید)مشکل این قدرت اینه که برای کنترل شما مجبورید هر بار بیشتر پاداش بدید و البته با استفاده بیشتر هم اثرش کم میشه.
Coercive power=is the application of negative influences
قدرت مجازات هم باز روشنه و البته هرچند اَشکارترین اعمال قدرته ولی کم اثرترینش هست و در درازمدت در برابرش مقاومت شکل میگیره.
در طول تاریخ تقریبا مردان بیشترین سهم رو از همه این قدرت ها داشتند.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
مزخرف است جانم:
یکم اینکه باز گویا یاد نگرفته اید که مفاهیم گسترده ای چون " مرد سالاری" در یکی دو خط تعریف کرسی شعر ویکیپدیا خلاصه نمی شود،مفهوم گسترده تر از آن است و هم پالکی های شما از سقط جنین گرفته تا گوزیدن در خانه در حضور زن را به مرد سالاری پیوند می دهند.مهربد هم بالاتر توضیح داد که این دارندگان قدرت اکثرا بیش از آنکه به زنان زیان برسانند خود مردان را سرکوب می کنند وشما اگر قرار است با نهاد قدرت و سرکوبگران مبارزه کنید خب بفرمایید،چرا نام خود را فمینیست می گذارید و همه ی مردان عالم را تقصیر کار می دانید؟
خب اگر شایستگی ِ قدرت را رای مردم تعیین می کند پس شما چه می گویید؟مردم تشخیص می دهند فلان مردی که سالها عمر خود را در یادگیری ِ سیاست و اقتصاد گذرانده و کوله باری از تجربه دارد بهتر از آن زنکی است که جز مدلینگ در عمر گهر بارش کار دیگری نکرده،ما هم که همین را می گوییم،شمایید که می گویید اگر زنان حضور ندارند دلیل اش حتما آن است که مردان ایشان را سرکوب می کنند.ها ها،دم خروس زد بیرون به قول یکی "من نژاد پرست نیستم ولی حاضر نیستم رئیس جمهورمون یک سیاه پوست باشه"- در مورد اوباما.
در جامعه دموکراتیک شایستگی قدرت رو "رای" مردم تعیین میکنه نه چند انتلکچوال خودبرتربین.
دقیقا همین حرف ها در موارد نژادگرایانه زده میشه و دقیقا هم نقطه اشتباهشون یکی هست،اینکه حوزه سیاست رو با حوزه مثلا علوم تجربی یکسان میگیرند که توش شایستگی ها تقریبا قابل اندازه گیریه و به فاکتورهای مشخصی مربوطه.
خیر جانم،یک بار در همان تاپیک نشان دادیم که در دوطرف منحنی میزان مردان بسیار بیشتر از زنان است و زنان اکثرا از سطح آی کیو ای در حدود 100 بر خوردارند.در دو طرف منحنی شمار افراد یکسانه،منظورته از بیشتر بودن بازنده ها و کمتر بودن برنده ها چیه؟منحنی رو دستکاری کردی!؟:)))
در همین ابتدای پژوهش مزخرف شما سخن از pay gap گفته که من بالاتر نشان دادم مزخرفی بیش نیست.خوب شد به مسئله شایستگی علمی اشاره کردی:
Study shows gender bias in science is real. Here’s why it matters. | Unofficial Prognosis, Scientific American Blog Network
این پژوهش که چندین بار گذاشتمش نشون میده که در حال حاضر و بعد از این همه مبارزات فمنیستی،هنوز هم در حق زن ها فقط و فقط و فقط به خاطر جنسیتشون تبعیض قائل میشند،اون هم در محیط آکادمیک.
مرد حسابی من دقیقا واژه ی "تاثیر گذار " را به کار بردم،نه حرفی از بیش تر بودن قدرت زنان زدم و نه کمتر بودن قدرت مردان،وگر نه هر کور و کری هم می داند قدرت مستقیم مردان در طول تاریخ بیشتر بوده،حال بیا دوباره یک مشت مزخرف از ویکیپدیای انگلیسی ردیف کن که گویی هرکه بیشتر انگلیسی بگذارد کار اش درست تر است.
Pseudohistory - WiKi
اوه از تئوری توطئه به تاریخ نما هم رسیدیم!
5 نوع قدرت در تئوری ها پذیرفته شده اینها هستند:
Power (social and political) - WiKi
Legitimate power =This is the most obvious and also the most important kind of power
در اینکه قدرت مقام،مهمترین نوع قدرت هست هیچ شکی نیست.
. Referent power=This is the second least obvious power, but the most effective. Referent power is unstable alone
قدرت مرجعیت که مثلا در ناسونالیسم یا ورزش ها موجوده و قوی ترین نوع قدرته،البته گستردگی حوزه تاثیرش به اندازه قدرت مقام نیست(مثلا نمیشه از میهن پرستی برای وادار کردن افراد به هر چیزی استفاده کرد ولی یک دیکتاتور میتونه از مقامش چنین استفاده ای بکنه)
Expert power=Unlike the others, this type of power is usually highly specific and limited to the particular area in which the expert is trained and qualified
قدرت کارشناسی هم که مشخصه،قدرتی که شخص به واسطه تخصص یا دانشش به دست میاره و البته حوزش هم محدوده.
Reward power=Reward power depends on the ability of the power wielder to confer valued material Reward people can become satiated by the reward, such that it loses its effectiveness
قدرت پاداش که بسته به این هست که چقدر شخص میتونه پاداش مادی بده که خب قوی ترین پاداش مادی،پول یا مقام هست(میتونید کس! رو هم توی این دسته جای بدید)مشکل این قدرت اینه که برای کنترل شما مجبورید هر بار بیشتر پاداش بدید و البته با استفاده بیشتر هم اثرش کم میشه.
Coercive power=is the application of negative influences
قدرت مجازات هم باز روشنه و البته هرچند اَشکارترین اعمال قدرته ولی کم اثرترینش هست و در درازمدت در برابرش مقاومت شکل میگیره.
در طول تاریخ تقریبا مردان بیشترین سهم رو از همه این قدرت ها داشتند.
حرف من این بود که اینگونه که زنان وانمود می کنند که در هیچ کجای تاریخ کاره ای نبودند و همه ی این بد بختیها زیر سر مردان است مزخرف است.
Hitler's Furies: The Nazi women who were every bit as evil as the men | Mail Online
Mehrbod (03-18-2014),Theodor Herzl (03-18-2014)
ویرایش از سوی Mehrbod : 03-18-2014 در ساعت 04:39 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Nevermore (03-18-2014)
خیر؛
مرد شاید فرصتِ زیادی تا ازدواج داشته باشد(که آنهم با سربازی و کار و جان کندن برای کسب اوضاعِ مادی مناسب برای زن گرفتن معمولا بر باد میرود)، اما فرصتِ زندگیِ خوبِ پس از ازدواج هیچ نخواهد داشت و اگر تا دیروز برای شکم خودش میجنگید الان باید شکم یک نفر دیگر را هم سیر کند و خرجهایش همگی دوبله و سوبله میشوند. این را مقایسه کنید با زندگی یک زن.
مرگ ناشی از ترشیدگی!
کار سخت :
کاری که در آن سابقه یا احتمالِ آسیب فیزیکی یا روانی شدید (سوختی، بریدگی، شکستگی ، مرگ و ... )وجود دارد و همچنین کاری که در آن شما از حقوقِ انسانی و صنفی خود محروم شوید. مثلا اگر شما ناچار باشید18 ساعت در روز بلافصل کار کنید و 6 ساعت استراحت، هتا اگر آن کار راحت باشد، باز شغل شما دشوار است. با این تفاسیر چند درصد از مشاغلی که در این تعریف میگنجند در یدِ زنان است؟
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
ما از شرایط هموار و مساعد کاری(کارگری) مردان در مقابل زنان میگوییم.زنان کارگر بی شماری هستند که همپای مردان و به قدر آنان تلاش میکنند و زحمت میکشند و حمالی میکنند ولی حتی یک دهم حق و حقوق و شرایط مردان را برای ادامه کار ندارند.
فایل پیوست 3831
-خویشاوندان مادینه شما زنان خوش شانس و زیرکی هستند که مشکلاتی که در رابطه با مردان را دارند یا نادیده میگیرند و یا پنهان میکنند.:)))
-مادامی که زنان جزو مایملک مردان محسوب شوند این حق را من به این سیستم میدهم که موقع عوض کردنشان و سیر شدن از آنان بهایشان را نیز بپردازند!
شما خودتان مستقیم و غیر مستقیم میگویید که زنان به جز دست درازی و فروختن خودشان به مردان راه میسر دیگری برای پیدا کردن یک زندگی نرمال ندارند.
این به آن معناست که زنان بیش از مردان درمعرض فقر قرار میگیرند صرفا به خاطر اینکه بازار کار مناسبی برای اشتغال زنان وجود ندارد.حتی زنان شاغل در مشاغل پست هم در امد کافی برای امرار معاش پیدا نخواهند کرد.پس راه زنان جز وابستگی به درآمد مردان نیست.
اینجا زنانی مطرح میشوند که تنها هستند چه به صورت یک مادر مجرد و چه به عنوان زنانیکه تمایل و یا امکان ازدواج پیدا نکرده اند و همین طور پیر زنان.برای ایندست زنان چه راهی تجویز میشود؟
50-50؟
اولین بار است که چنین چیزی میشنوم؟می شود یک مثال بزنید که زنان در گرفتن شغلی خاص با مردان موقعیتی برابر دارند ؟
معدن معدن معدن ....!
جالب اینجاست که زنان هم توانایی و شاید تمایل در کاهای سخت از این قبیل را دارند.
بروید یقه ی نظام سرمایه داری را بگیرید که زنان را به زعم ضعف نسبیشان در این حوزه ها مناسب نمیداند و گرنه کم نیستند زنانی که برای رهاندن خود و خانواده شان(و چه بسیاری مردانشان) از فقر از انجام هیچ گونه کاری فروگزار نیستند.
فایل پیوست 3832
فایل پیوست 3833
شراب اولی تر ...
undead_knight (03-23-2014)
چرا شمار زنان در شرایط کاری سخت کمتر هست!؟
Sexual Harassment:Violence Against Women At Work
As a result, many hostileenvironment complaints have been filed by women attempting working inoccupations where masculinity is an implicit job requirement–oil rigging (Holcome& Wellington, 1992), coal mining (Yount, 1991), policing (Martin 1994),corrections (Jurik 1985), automobile manufacturing (Gruber & Bjorn, 1982),and the military (U.S. Department of Defense 1993)--to name only a few.پژوهش های زیادی نشون داده که در شغل هایی که مردانه تلقی میشند یا مردان زیادی در اونها مشغول به کار هستند(مثل مشاغل سخت که مهمترین نمونه ها هستند) آزار جنسی به همراه محیط کار خصومت آمیز در این محیط ها بسیار بیشتر از سایر محیط های کاریه.For example, in her participant observational study of underground coalmining, Yount (1991) noticed that male miners reduce stress and build solidarityby sharing especially crude jokes and engaging in highly sexualized horseplay.Those who are unwilling or unable to play along become easy targets forderision. As a consequence, most of the women coal miners became the butts oftheir coworkers’ jokes.
EEOC Womens Work Group Summary
گویا حدس من درست بود که دلیل شمار کمتر زنان چه در مشاغل سطح بالا و مدیریتی و چه در مشاغل سطح پایین و سخت تر این نیست که "میل" ندارند بلکه دلیلش این هست که مردان "نمیزارند" زنان به اون مشاغل برسند.
+دوستانی که اینقدر از مرگ و میر مردان در محل کار شکایت میکنند چرا به منبع اصلی توجه نمیکنند؟! مرگ و میر مردان در این مشاغل چیزی"طبیعی" نیست که نشه جلوش رو گرفت.
این آمار مرتبط با آمریکاست(که نسبت به خیلی از کشورهای جهان سومی وضع بهتری داره) جریمه یک کارفرمای متخلف که شرایط ایمنی رو رعایت نکرده اگر کارش عمدی یا مکرر نباشه صرفا تا 7000 هزار دلار هست،حتی اگر به مرگ کارگر منجر شده باشه!
OSHA Content Document
دوما بسیاری از مرگ و میرها در کارگران مهاجر هست که دولت توجه آنچنانی بهشون نداره:
http://www.coshnetwork.org/sites/def...ort%202013.pdf
ویرایش از سوی undead_knight : 03-23-2014 در ساعت 07:33 AM
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
iranbanoo (03-24-2014)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)