توضیحات شما قانع کننده به نظر نمی رسد و تنها توجیهی است برای درک وضعیت موجود، صرف یک ادعا بدون ذکر چرایی آن.
قبل از خواندن این مطلب، وقتی می شنیدم علم از یک طرف مدعی آغاز جهان در حدود چهارده میلیارد سال قبل است و از طرف دیگر می گوید
مثلا فاصله فلان کهکشان تا زمین ما مثلا ده میلیارد سال نوری است این سوال در ذهنم شکل می گرفت که چگونه ممکن است که در این مدت زمان (چهارده میلیارد سال معمولی ) این فاصله های بسیار زیاد بین دو جرم آسمانی که زمانی یکی بوده اند، ایجاد شود؟
و وقتی در قرآن در مورد نشانه های قیامت می خواندم که
باز این سوال به ذهن می رسید که چگونه ممکن است انسان در روی زمین شاهد چنین رویدادی باشدوَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ و در آن هنگام كه ستارگان بىفروغ شوند
در حالی که از نظر علمی چنین چیزی ممکن نیست؛ اگر ستاره ای در کهکشانی منفجر و نابود شود، انسان درروی زمین میلیاردها سال بعد متوجه این موضوع خواهد شد و
با توجه به فاصله های میلیون و میلیارد سال نوری بین ستارگان، این وعده قرآن از نظر علمی به هیچ وجه قابل تحقق نیست!
حال با این کشف علمی و ضمیمه کردن آیاتی از قرآن نظیر
این سوال در ذهن شکل می گیرد کهوَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ، و فرمان ما یك امر بیش نیست، همچون یك چشم بر هم زدن!
و
( وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ،غیب آسمانها و زمین، مخصوص خداست (و او همه را مىداند)؛ و امر قیامت (بقدرى نزدیك و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و یا از آن هم نزدیكتر؛ چرا كه خدا بر هر چیزى تواناست)
و
(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُون، فرمان او چنین است كه هرگاه چیزى را اراده كند، تنها به آن مىگوید: «موجود باش!»، آن نیز بىدرنگ موجود مىشود )
آیا آنچه ما به آن دنیای ماده می گوییم که قوانین خاصی بر آن حاکم است، وجود عینی و خارجی دارد؟
یا بیشتر یک نوع فضا سازی مجازی در محیطی ساختگی توسط موجودی ماورائی به منظور و هدف خاص است؟
تقریبا مثل یک برنامه نویس کامپیوتری که بعد از نوشتن برنامه و کدهای خاص، تنها با زدن یک اینتر تمام آنچه طراحی کرده را در کسری از ثانیه بر روی صفحه مانتیور به نمایش درآورده و محقق می کند؛
درون این برنامه هر حرکتی از نقطه ای به نقطه دیگر نیازمند سپری شدن مقداری زمان و صرف میزانی از نیرو و انرژی است اما فاصله نوشته شده در برنامه بین دو نقطه، در حقیقت وجود ندارد و تنها پندار کسی است که از صفحه مانیتور به این دو نقطه نگاه می کند.
یک بام و دو هوا ممکن نیست، جنس هستی و عالم ماده نمی تواند بیش از یک نوع باشد هستی از هر جنسی که باشد یکپارچه از همان جنس است لذا
عقلا نمی توان برای کرانه های آن یک قانون و برای مجموعه داخل هستی قانونی کاملا متفاوت و یا حتی متناقض در نظر گرفت !
به نظر می رسد ما چاره ای جز پذیرفتن این واقعیت که هستی خارج از ذهن ما توهمی بیش نیست نداریم و فاصله ما تا درک این واقعیت یک مرگ (اختیاری یا اجباری) است؛ الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا، مردمان در خوابند آنگاه که بمیرند بیدار می شوند !






































آغازگر جُستار











پاسخ با گفتآورد