آماسش کیهان نیز پیوند آنچنانی به رسیدن به تُندای شید یا نور ندارد, زیرا ما دربارهیِ خود بستر اسپاشزمان داریم میگوییم, نه چیزهای درون آن.
این لغزشی فراگیر است که میاندیشند
هیچ چیز فراتر از تُندای شید نمیتواند
بجنبند, هنگامیکه «نگرهیِ نسبیت» تنها از مرزمندیِ ریزگان پیامرسان در اینباره میگوید و بس.
به دیگر زبان فرایافتهایِ درونِ جهان را نمیشود به خود جهان واگسترانید. کرانههایِ جهان را نیز کمابیش از همان آغاز نگرهیِ مهابنگ میدانستهایم
که فراتر از تُندای شیر وامیگسترند و اگر بهمین روند کنونی پیشبرود, در آیندهیِ دور آن اندازه کهشانها از هم با شتابی روزافزون میدورند که دیگر هیچ
ستارهای در آسمان شبِ زمین دیده نخواهد شد و هیچ رّد پایی از اینکه هرگز کهکشان دیگر بجز راهِ شیری بوده نیز بجا نخواهد ماند, زیرا تتُندای ریزگان
پیامرسان از ستارههایِ دوردست برابر با C (شید) است ولی بستری که در آن جای گرفتهاند تُندتر از C وامیگسترد و راهی برای رساندن خود به ما نخواهند داشت.