اون چیزی که من بهش انتقاد داشتم این بود :
ایراد من دقیقا به این نبود که چرا از MRI استفاده شده ، به اینکه چطور اون چیزی که دیده شده رو کاملا عشق میدونن بود و این نیاز به بررسی خیلی بیشتری داره . مثلا فرض کنید مغز دو تا نوجوون که تازه هورمون هاشون فعال شده و به هم کشش پیدا کردن و بعد از سکس مختصری از هم جدا میشن رو با زوجی که 50 سال زندگی مشترک دارن و میگن عاشق هم هستن رو همزمان بررسی کنن ، نتایج به چه شکلی هست ؟ یا اینکه اگر یه نفر به طور عمدی تظاهر به عشق کنه ، آیا این عمل ارادی در MRI معلوم میشه ؟ و حتی وارونه اش اگر کسی در زمان انجام MRI این جور وانمود کنه که بی تفاوت هست به عکسی که میبینه ، در نتیجه MRI تاثیر گذار هست ؟
چندین و چند حالت دیگه رو هم میشه فرض کرد که هیچ کدوم بررسی نشده ...
تحقیق خیلی محدود و با تعداد نفرات کم انجام شده و تنها چیزی که فهمیدن این بوده که همون مناطقی فعال شده که مثلا در اعتیاد به کوکائین هم فعال میشه... یعنی میشه به همون اعتیاد رسید اما اینکه عشق خودش یه چیز مجزا و قابل کشف و جدا شدن از مغز باشه ، فکر نمیکنم اثبات شده باشه !!
من بیشتر مایلم بدونم با این منوال میشه مثلا با تزریق یک نوروترانسمیتر یا تحریک بخش خاصی از مغز ، فردی رو عاشق فرد دیگه کرد یا بر عکس عشق بین اونها رو از بین برد ؟









































... یعنی میشه به همون اعتیاد رسید اما اینکه عشق خودش یه چیز مجزا و قابل کشف و جدا شدن از مغز باشه ، فکر نمیکنم اثبات شده باشه !!
پاسخ با گفتآورد