1-چرا جامعه حق "مجازات" داره؟ جز برای پیشگیری از تکرار جرم توسط مجرم و نشون دادن مجازات جرم(باز هم برای پیشگیری از جرائم مجرمان دیگه)،که اون هم "حق" نیست،صرفا از دیدگاه نتیجه گرایانه هم قابل توجیه و فرض وجود "حق" این وسط توسط تیغ اوکام قابل حذفه.
2-چرا مجازات "حق" مجرم هست؟شما به احیانا به عدالت فرامادی باور دارید؟آیا مجازات در جامعه چیزی جز یک "قرارداد" هست؟اگر نیست چطوره که نوع مجازات ها برای یک جرم قابل تغییره؟
Two wrongs make a right - WiKi
این یک سفسطه هست که جزای کار بد، مجازات هست.چون این مسئله اخلاقی یک مسئله ریاضی نیست که منفی در منفی رو مثبت بدونیم! مجازات ذاتا کاری منفی هست(مثلا اعدام که نوعی کشتاره) و هیچ کس اونها رو وقتی "مجازات" تلقی نمیکنه،مثبت نمیدونه،بنابراین ما اشتباها فکر میکنیم که کار منفی وقتی در برابر یک کار منفی دیگه باشه،کار درستیه.
3-آیا میشه یک جرم رو کاملا از بین برد؟خیر.از زمان پدید اومدن سیستم قضایی تا به حال انواع مجازات های خشن و وحشیانه برای مبارزه با جرم های مختلف انجام شده،حتی کار فرهنگی هم بسیار شده.آیا میتونید جایی رو نشون بدید که جرم یا جرم های خشن توش منقرض! شده باشه؟!همچنان حتی در همه کشورهای پیشرفته قتل؛ تجاوز و... رخ میده.چه زمانی که مجازات های خشن مثل اعدام داشتند و چه زمانی که نداشتند.
بنابراین مجازات شدید در نهایت میتونه فقط زندان طولانی مدت باشه و نه فراتر از اون،چون تاثیر قابل توجهی بر وقوع جرم نداره.
نکته:حس روانی مورد نظر اصلا نمیتونه مبنای مجازات باشه،چون شاید یه نفر از زندان رفتن مجرم حس خوبی پیدا نکنه،یا حتی از اعدامش،دلش بخواد خانوادش هم مجازات بشند!یا اینکه اصلا از مجازات شدن مجرم خوشحال نشه و اینطور بزاریم مجرم آزاد بگرده! همونطور که گفتم توسل به احساسات مغلطه آمیزه.