کسی دنبال نشان دادن چالش برای وجود x نیست.
شما در این پست :
http://www.daftarche.com/showthread....ull=1#post6277
گفته اید :
من هم نشان دادم که با تعریف شما مشکل سئوال مذکور حل نخواهد شد و تناقض همچنان پابرجاست.واضح است که اگر من قدیر را به صورت "هر آنچه بزغاله نباشد، قدیر است" تعریف کنم، مشکل این سوال حل خواهد شد
من نگفتم مشکلی برای آن گزاره ها ایجاد میکند.در نهایت بدین معناست که مجموعه قدیرها که دارای بینهایت عضو است، ناموجودی به نام x را به عنوان عضو ندارد. این چه اشکالی برای گزاره "خدا قدیر است" یا "دستکم یک قدیر وجود دارد" ایجاد می کند؟
گفتم مشکل تناقض در سئوال با تعریف شما حل نخواهد شد.
ضمناً برای بار چندم مجبورم تکرار کنم که اینکه میگوئید مجموعه قدیرها دارای بی نهایت عضو است ربطی به موضوع تاپیک ندارد !
موضوع تاپیک پارادوکس سنگ است و تعریفی که میگوید خدا هر کار منطقاً ممکنی را میتواند انجام دهد براحتی مشکل این پارادوکس را برای خداباور حل میکند.
دوباره میگویم که هدف من این نبود که نشان دهم اشکالی برای وجود x ایجاد میشود بلکه میخواستم حل نشدن مشکل تناقض را با تعریف شما نشان دهم.از این گذشته، حتی این پرسش اشکالی برای وجود x ایجاد نمی کند، مگر اینکه تعریف x را اینگونه اصلاح نمایید: x بزغاله نیست و میتواند هر سنگی را بلند کند و میتواند هر سنگی بسازد.
ضمناً لازم نیست آن تعریف اصلاح شود و بگوئیم x میتواند هر سنگی را بسازد !
همینکه بگویم "x بزغاله نیست و میتواند هر سنگی را بلند کند " آنگاه سئوال بشکل زیر در خواهد آمد :
آیا x (= موجودی که بزغاله نیست و میتواند هر سنگی را بلند کند) میتواند سنگی بسازد که نتواند بلندش کند ؟
عبارتهایی که با حروف ضخیم نوشته شده اند متناقض اند و همین کافی است.
بجای فعل ساختن هر فعل دیگری هم که قرار دهید بازهم تناقض برقرار است.
مثال :
آیا x (= موجودی که بزغاله نیست و میتواند هر سنگی را بلند کند) میتواند سنگی را ببیند که نتواند بلندش کند ؟
آیا x (= موجودی که بزغاله نیست و میتواند هر سنگی را بلند کند) میتواند سنگی را بخورد که نتواند بلندش کند ؟
آیا x (= موجودی که بزغاله نیست و میتواند هر سنگی را بلند کند) میتواند از روی سنگی بپرد که نتواند بلندش کند ؟
آیا x (= موجودی که بزغاله نیست و میتواند هر سنگی را بلند کند) میتواند سنگی را خرد کند که نتواند بلندش کند ؟
تمام سئوالهای فوق به دلیل وجود عبارات متناقض در آنها متناقض اند و این موضوع ربطی به این ندارد که چه فعلی را بجای ساختن قرار دهیم.