هیچکدام را. گاهی نگاهی به سریالهای روز تلویزیونی یا خلاصهی داستان آنها میاندازم چراکه دوستی جایی به آن اشارهای کرده و من مثل آدم فضاییها به او نگاه کردهام. در میان نشریات غیرایرانی ولی خیلیها را میخوانم :
Le monde diplomatique
Scientific American
New Left Review
Men's Fitness
Flex
....
نه.
بله شیفتهی بارانم. زمستان را دوست دارم و خیابانهای شمیران یک زمانی در زمستان خیلی زیبا میشدند..
الان که همهاش شده برج و بانک!
قابل تحمل است، ولی راک باید دربارهی عیش و طرب و زن و می و مواد باشد، نه اشعار نخنمای حافظ و سعدی.
راستش نه. بسیار خب.
یکی از ایدهها که من بیشتر میپسندم مفید بودن توانایی تشخیص صداهای گوناگون ِ مجزا از هم برای بازشناسی اصوات محیط پیرامون است، که آموختن توانایی شناخت ریتمهای مختلف از هم را ابزار فرگشتیک مفیدی میکند، برای مثال فرض بکنید که شما غرش یک شیر درنده را با احساس ترس بازشناسی میکنید، این فایدهی تکاملی مشخص دارد، هر وقت غرش شیر را شنیدید پا به فرار میگذارید. این غرش اما دارای ویژگیهای صداشناختی مشخصیست: ارتفاع کم و ... حال تصور بکنید که صدای مثلا مادرتان را به عنوان صدایی آرامشبخش آموختهاید، که آنهم مشخصات خاص خودش را دارد(مثلا ارتفاع بالا)، موسیقی روشیست برای برانگیختن این عواطف از طریق تقلید آن صداها. شما هرگاه «غرش» ده ها ویلن را میشنوید که اپرایی هیجانانگیز مینوازند، یا نوای گیتار الکتریکی متالبازی را میشنوید که در شما ایجاد دلهره و ... میکند در واقع دارید همین رانه ها را فریب میدهید.