امیر هی داری ترسناکتر میشی، تو از آزار دیگران لذت میبری پس این پدافند از "حقوق" مردان و زحمتکشان و ... ات دیگر برای چیست؟ بگذار حقوق همه زیر پا گذاشته شود و از آزار قربانیان حالش را ببر.
امیر هی داری ترسناکتر میشی، تو از آزار دیگران لذت میبری پس این پدافند از "حقوق" مردان و زحمتکشان و ... ات دیگر برای چیست؟ بگذار حقوق همه زیر پا گذاشته شود و از آزار قربانیان حالش را ببر.
Alice(02-07-2014)
امتیاز ترولینگ : ۲ از ۱۰.
منظور آزار جنس مخالف با بنمایههای جنسی بود.
مثلا یکبار رنگ موی دوستدخترم را عوض کردم از خرمایی به شرابی.
یکبار تمام شورتهای یک دختری که شسته بود را در جلوی آنها پاره کردم.
یکبار هم دختری به بهانهی «درس دارم شب امتحانه تورو خدا» میخواست به من سکس ندهد، من خشمگین شدم و تمام دفترهای او را با چسب مایع بهم دوختم...![]()
زنده باد زندگی!
نمیدانم، از دوستان ترولباز فروم سوال بکنید لابد اینهم یکی از دلایل ترول میتواند باشد.
قبلا هم گفتهام، خودم آنقدرها اهمیت نمیدهم، اما یک کد اخلاقی خیلی بسته دارم که دیگران را موظف به رعایت آن میدانم و اگر کسی از آن تخطی بکند او را کنار میگذارم.
درود. اگر دختر باشد او را مهربان و بخشنده و متین بار میآورم، اگر پسر باشد او را مستقل و خودرای و با اراده. ولی اینکه چه میشود دیگر از اختیار من خارج است.
۷.
زنده باد زندگی!
Angela (02-07-2014),iranbanoo (02-07-2014),Russell (02-07-2014),sonixax (02-08-2014),undead_knight (02-07-2014)
Alice(02-07-2014),Ouroboros (02-07-2014),undead_knight (02-07-2014)
sonixax (02-08-2014)
؟
منتکشی هرگز، اما ناز به اندازه کشیدهام و میکشم. تفاوت آنها هم بار مثبت و منفیست که در خود دارند. مثلا اگر زنی تا خانهی من بیاید و «نه»ی واقعی به سکس با من بگوید، یعنی «نه» با زبان و «نه» با بدن، او را با تیپا از خانه/زندگیام بیرون میکنم. تحمل کردن چنین رفتاری، نادیده گرفتن آن، یا از اینها هم بدتر پذیرفتنش حقارتیست نابخشودنی و همردیف اختگی فیزیکی.
اما اگر زنی بیاید و به عنوان مقاومت آخرین لحظه با زبان و عشوه بگوید «نــــه، نـــکن» و با بدن خودش را محکمتر به من بچسباند و بوسهها را عمیقتر بکند و ... قطعا نازش را آنقدر میکشم که هم فرصت توجیه همخوابگی با یک غریبه را به او داده باشم، هم خودم را «به دست آمدنی»تر کرده باشم و از افراط در بازی پرهیز بکنم، هم اینکه به او اطمینان بدهم هرچه با من بکند او را هرگز لاشی تلقی نخواهم کرد.
بله سه بار. هیچکدام از آنها به «شکست» منجر نشدند، در هر سه مورد من رابطه را قطع کردم و در هر سه مورد هنوز با دخترها روابط حسنه و دوستانه دارم.
بهانه آوردن بتاست.
هر دختری یک تاریخ مصرفی دارد، از یکی با یکبار سکس خسته میشوم، با دیگری ممکن است ماهها رابطه داشته باشم ولی باز هم بخواهم. وقتی تاریخ مصرف سر آمد هیچ بهانهای لازم نیست، اگر بخواهم با دختری قطع رابطه بکنم دیگر زنگ نمیزنم و اگر زنگ زد با سردی و بیمیلی با او حرف میزنم، اگر سریش شد و پیغام را نگرفت دیگر جواب او را نمیدهم. مسئله اینست که من از روز اول به نحوی برخورد میکنم که هیچ دختری نمیتواند کوچکترین تصوری مبنی بر ماندن من پیدا بکند.
بعضی بازیکنان یکسری تکنیکهایی دارند که باعث پدید آمدن تصور «تعهد» در زن میشود، مثلا از آیندهی دور با هم صحبت می کنند(«امسال تابستون بریم شمال ویلای محسن، معنی مسافرت رفتن رو بفهمی» مثلا)، این باعث میشود احساس امنیت و امیدواری و آرامشی در دختر بوجود بیاید که بعد کار را آسانتر میکند. من ولی از این تکنیکها خوشم نمیآید، دختر میداند که دقیقا برای چه کاری آمده.
زنده باد زندگی!
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)