نظرم بسیار منفیست، زمانی که اینترنت محدود به وبلاگنویسی و فرومنویسی و ... بود من پیشرفت فکری آدمهایی که اندیشههایشان دائم در برابر انتقاد عریان و بیپروای کاربران ناشناس و مستعارنویس قرار داشت را مستقیما میدیدم. خود شما که از زمانی که نوشتن در اینجا را آغازیدهاید تا امروز پشرفت مشهودی داشتهاید، چراکه هرچه مینویسید را باید پیشتر سبکسنگین بکنید و بسنجید. شبکههای اجتماعی خصوصا با جوی که اکنون در جهان حاکم شده، که یکسره مبتنی بر شوالیهگری و درستنمایی سیاسی و ترویج دروغهای زیباست، فیسبوک را عملا تبدیل کرده به محلی که افراد میروند تا یک دز بالا یاری روانی از دیگران بگیرند و اصالت رفتارها، اندیشهها و تجربیات خود را ببا لایک و شر تائید بکنند. اتفاقی که میافتد اینست که هیچکس برخلاف جهت موج شنا نمیکند و کوچکترین ذرهای از مخالفت میشود حملهی شخصی. زنان هم به همین دلیل عاشق فیسبوک هستند و زیاد به آن میروند(بیشتر کاربران آنرا تشکیل میدهند و بیشترین زمان را آنجا سپری میکنند)، چون یک عکس از موهای جدید خود میگذارند و دویست لایک میگیرند و احساس خوبی بهشان دست میدهد و Status whoring میکنند.
او احتمالا امگاست. مرد بتا از دیدن طاقچه بالا هراسان میشود و مرد آلفا در مواجه با آن بیتابی نشان میدهد و میرود سراغ دختر بعدی. مرد امگا ولی گمان میکند آنچه را که انجام داده و جواب نگرفته را اگر به اندازهی کافی تکرار بکند بالاخره اتفاقی که میخواهد میافتد.
ما که نمیتوانیم در اینباره نظر بدهیم چراکه سوگیری شخصی داریم و هر زمان توانستیم از غریزهها و رانههای خود جدا بشویم تنها آنزمان قادر خواهیم بود فارغ از پیشداوریها قضاوت بکنیم. اما واضح است که زیباییهای بزرگنمایی شده هم روشی هستند برای جلب نظر ماده و تنها نر به آنها نیاز دارد.
دربارهی بیماریهای عفونی که عناصر قابل فرگشت باعث آنها میشوند چیزی بنام درمان کامل یا قطعی معنی ندارد، چراکه همیشه احتمال برآمدن گونهای جدید و مقاوم در برابر درمانهای موجود هست. هماکنون نیز از ویروس اچآیوی نسخهای فرگشت یافته پیدا کردهاند که دو برابر واگیرتر است و طی یک دهم زمان ویروس کنونی به مرحلهی ایدز صعود میکند، در برابر تمام درمانهای فعلی نیز مقاوم است! پس شاید آن بیماری که بیست سال پیش ایدز مینامیدیم تا دو سال آینده درمان بشود اما همچنان انواعی از آن باقی خواهند ماند که در برابر آن درمان جانسختی نشان میدهند.
به نظر من یکی از زیباترین مفاهیم در اسطورهشناسی و باورهای گوناگون است.
هفتهی پیش، «توپ بازیام» گم شده بود، دختره آنقدر سخن گفت و نالید و ... که گریهام گرفت
آرایش باید زیباییهای طبیعی زن را تشدید و تقویت بکند، نه آنکه به تنهایی زیباییآفرین تلقی بشود و از اعضایی که بر آنها نشسته قابل تفکیک باشد. پس آرایش ملایم هم نه، آرایش بسیار خفیف. من اگر بتوانم آرایش را روی صورت شما ببینم، بصورت ذهنی دو نمره از زیباییتان خواهم کاست. ولی خب نسبی هم هست، دختری که بسیار زیباست، اگر آرایش غلیظ هم داشته باشد باز زیباست، ولی بر خلاف آنچه خودش گمان میکند «به رغم» آن آرایش زیباست نه به خاطر آن. دختر زشت با آرایش هم چندش است و باید زودتر خود را از معرض انظار عمومی پنهان و شکنجهی روانی دیگران معاف بکند(بنگرید به اتانازی).
دلم نخواست.
اینجا کسی موظف به پاسخگویی به سوالات شما نیست.
شما نمیتوانید، بازیکن در تعریف یعنی آلفا میان زنان، با آلفا میان مردان تفاوتی برای شما نخواهد داشت. یک زمانی انتخاب جنسی زن را محدود و مشروط میکردند به نظر پدر و برادر و عمو و دایی و ... یک مردی خلاصه، فمینیستها از این به عنوان علائم زنستیزی و سلطه مردان و ... یاد میکنند و همهی انتخاب جنسی را با حذف عناصر دیگر میخواهند. نتیجهی آن همینست که شما ابزار لازم برای تشخیص درون تهی بودن یک مرد یا حقیقتا جایگاه والا و مقاصد خیر و انگیزههای درست داشتن او را ندارید، هرگز تحت فشار لازم برای بدست آوردن این ابزارها نبودهاید و نمیتوانید تفاوت میان غرور ِ به جا و برآمده از جایگاه برجسته در جامعه را با غرور کاذب و برآمده از خواندن نوشتههای امیر را تشخیص بدهید. پدر شما درون تهی بودن بازیکن را از هزار فرسنگی تشخیص میدهد و او را با تیپا از خانه بیرون میاندازد و شما را میدهد به بانکدار کچل و کوتولهای که هفت صبح تا نه شب زحمت میکشد تا آنچه دارد را حفظ بکند، خودتان اما میروید به آغوش فریبندهی مردانی که اخساسات ممنوعه را در شما بیدار میکنند و فردا صبح از خودتان میپرسد «چی شد که اینجوری شد» و «اینهم مثل آنهای دیگر بود» و «همهی مردها خرابن». مرد بازیکن آموخته که برای آلفا شدن در نظر زنان نیازی به طی مراحل پیشرفت در میان مردان نیست و میتواند مستقیما به سراغ خود زنان برود و برای آنها، تنها راه تشخیص کیستی مرد نوع رفتار اوست، اینست که گیتاریست بازندهی حشیشی که هنوز در سی سالگی انگل والدین خود است بخاطر رفتاری که دارد به نظر زنها از دندانپزشک متشخص و مهربان دارای جایگاه بالاتری تشخیص داده میشود.
خود زنان هم اینرا در مرحلهای از خودآگاهی میدانند و همین حالا هم میبینیم که در ایران جریان بامزهای به راه افتاده به نام «تست خواستگاری» یا «تست ازدواج» که در آن زن دست شوهر آینده را میگیرد و میبرد روانشناس و روانپزشک تا ببیند آیا جنس واقعا مرغوب بوده یا دارد کلاه سرش می رود، ولی خب تست اینها کافی نیست فقط یک مرد با تجربه و دلسوز دیگر میتواند جایگاه حقیقی آن مرد در هرم قدرت مردان را به شما بگوید، اینست که به زودی، دوباره شاهد بازگشت دخالت پدران خواهیم بود.
ضمنا فمینیستها هم این را میدانند و عملا میخواهند که با زنان همچون کودکان رفتار بکنیم و مسئول رفتارشان نباشند، و اگر زنی وا داد به بازیکن خبرهی بکن و فردا صبح پشیمان شد، تجاوز بوده. یا اصلا کل بازی نسخهای برای تجاوز به زنان است و...
بله سم در مقادیر اندک هم سم است.
مورفین؟
صادق هدایت را شبهفیلسوف نخواندم نحوهی برخورد با نوشتههای او را شبهفلسفی و متفاوتنمایی و «اوه من خیلی غمگینم، دنیا پوچ است، آه» میبینم. آن بیچاره نویسندهی بسیار خوبی بوده، شانس او نیست که هر نوجوان ِ تازهبالغی که میخواهد جلب توجه بکند میرود سراغ او. شما هم این عوالم «پوچ» و ... را اگر شوهر بکنید و دلیل وجودی خود را که زاییدن دو شکم پسر کاکل زری باشد برآورید، از دست میدهید.
![]()

















































