"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Russell (02-04-2014)
iranbanoo (02-04-2014)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (02-04-2014)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
راسل سخن از آدلاید کوچک (بزرگمهر) بُرد در جُستار دیگر, یکی از نوچههایِ او یکجا داستانی از کوروش
بزرگ آورده بود برای بدنامیدن و همجنسگرانُمایانی کوروش که بدتر مایهیِ افزایش مهر من به والامنشیِ او شده بود:
1.4.27Now, if we may relate a sentimental story, we [Note] are told that when Cyrus was going away and they were taking leave of one another, his kinsmen bade him good-bye, after the Persian custom, with a kiss upon his lips.
And that custom has survived, for so the Persians do even to this day. Now a certain Median gentleman, very noble, had for some considerable time been struck with Cyrus's beauty, and when he saw the boy's kinsmen kissing him, he hung back. But when the rest were gone, he came up to Cyrus and said: “Am I the only one of your kinsmen, Cyrus, whom you do not recognize as such?” “What,” said Cyrus, “do you mean to say that you, too, are a kinsman?”
“Certainly,” said he.
“That is the reason, then, it seems,” said Cyrus, “why you used to stare at me; for if I am not mistaken, I have often noticed you doing so.”
“Yes,” said he, “for though I was always desirous of coming to you, by the gods I was too bashful.”
“Well, you ought not to have been—at any rate, if you were my kinsman,” said Cyrus; and at the same time he went up and kissed him
.
1.4.28And when he had been given the kiss, the Mede asked: “Really, is it a custom in Persia to kiss one's kinsfolk?”
“Certainly,” said he; “at least, when they see one another after a time of separation, or when they part from one another.”
“It may be time, then, for you to kiss me once again,” said the Mede; “for, as you see, I am parting from you now.”
And so Cyrus kissed him good-bye again and went on his way. But they had not yet gone far, when the Mede came back with his horse in a lather. And when Cyrus saw him he said: “Why, how now? Did you forget something that you intended to say?”
“No, by Zeus,” said he, “but I have come back after a time of separation.”
“By Zeus, cousin,” said Cyrus, “a pretty short time.”
“Short, is it?” said the Mede; “don't you know, Cyrus,” said he, “that even the time it takes me to wink seems an eternity to me, because during that time I do not see you, who are so handsome?”
Then Cyrus laughed through his tears and bade him go and be of good cheer, for in a little while he would come back to them, so that he might soon look at him—without winking, if he chose
من این آئین را با اینکه گفتم خود ام از هرجور بوسهیِ زن و مرد (بویژه مرد) بیزارم, همزمان بسیار پسندیدم, به نگر ام
جهانی بس زیبا میاید که مردم این اندازه میتوانستهاند به همدیگر بامهر و نزدیک باشند و به گاه دوریِ دراز از لب همدیگر هم بوسه میگرفتهاند, چه که
همانجور که خود ات گفتی ایرانبانو بوسیدن گونهای است نمایش مهر و دوستی میان دو تن و من سخت و کمیاب در این جهان کسی را شایستهیِ آن میابم.
پ.ن.
جُستار خوبیه که آنارشی همینجور تودهنی زده: بخش دوم- جعل و تحریف اسناد تاریخی بر ضد کوروش بزرگ توسط غیاث آبادی - صفحه 16
ویرایش از سوی Mehrbod : 02-04-2014 در ساعت 09:06 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
من از بوس کردن اتفاقا خوشم میآید ، احساس آرامش به من میدهد!
"A Land without a People for a People without a Land"
کنون که بحث ماچ و بوسه است، من بیشتر دوست دارم بوسیده شوم تا اینکه ببوسم! (البته نه از سوی مثلا شوهرخالهی بتا!)
پسرها چطور؟ دوست دارند ببوسند یا بوسیده شوند؟ (فقط تز مندرآری و روانشناسی فرگشتیک خارج نکنید! مایلم بدانم پسرها
چه چیزی دوست دارند؟!)
دوستان احیانا فکر نمیکنید این تاپیک جای این حرف ها نیست و همگی در حال اسپم پراکنی هستید ؟
به زودی همه پست های بی ربط رو به تاپیک "پاتوق شب نشینی" منتقل میکنم. اینجا که دیگه مدیری باقی نمونده ، تو رو به اسپاگتی کار من رو زیاد نکنید !!
kourosh_bikhoda (02-06-2014),Ouroboros (02-05-2014),sonixax (02-04-2014),مزدك بامداد (02-04-2014)
هماکنون 30 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 30 مهمان)