
نوشته اصلی از سوی
مزدك بامداد
همبود[١] ریشه و مهاد[٢] است و تک, برگی از ان. تک گرایی تنها در برابر
هستی همبود است که ارزش و بازتاب پیدا میکند، یک همبودی[١] باید باشد
که یک "تک" بتواند خود را از ان دگرسان[٣] نشان دهد: چراکه ، هر کسی
در پیروی از رانه[٤] های سرشتین[٥] خود، میکوشد که در یک چیزی، یک
سر و گردن بالاتر یا دگرسان تر از دیگران باشد، چرا که نیاز به ارزشمند
و پسندیده بودن دارد. اگر جایی همه همه کفش الف را میپوشند، من کفش
ب را میپوشم که نگر هارا بسوی خود بربایم. در همبود های سرمایه داری
از این نیاز، مانند نیاز ها ی دیگر، برای دزدی و بهره کشی سود جسته میشود
و برتری را در پرورش فرهنگی سرمایه داری، در داشتن چیزی که دیگری توان
داشتن آنرا ندارد، کراننمایی[٦] میکنند.:" من آیفون چه میدانم ۶ دارم که فزون بر
تلفن کردن، قر هم میدهد و پشتم را هم میخاراند" ! من رولزرویس دارم که
نشانگر برتری و از ما بهترانی من است! برای بدست اوردن اینها هم آماده ام
که بمب ناپالم بر سر دیگران بیندازم، یا اینکه انداختن آنرا روا و هایسته[٧] بدانم........