Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
صندلی داغ - Theodor Herzl
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 30

    جُستار: صندلی داغ - Theodor Herzl

    Threaded View

    1. #27
      دفترچه نویس
      Points: 200,245, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Posting Award
      باید با تمامی‌
      قدرت پرچم اسلام
      را در غرب به زیر
      کشید.
       
      موفق
       
      Theodor Herzl آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      4,812
      جُستارها
      106
      امتیازها
      200,245
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,026
      از ایشان 11,876 بار در 4,433 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      28 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      * در حوزه‌ی ادبیات ایران از چه آثاری خوشتان میاید؟
      من تنها کتاب‌های داستان از نویسنده‌های ایرانی‌ که خوندم برای صادق هدایت بوده و که خیلی‌ سبک ایشون رو دوست دارم! از این لفظ رجاله‌ها و لکاته‌های او نیز خوشم می‌‌آید ، ایران امروز را نیز یک سری رجاله و لکّاته اداره میکنند!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      * سخت‌ترین دوران زندگی‌تان چه دوره‌ای بوده است؟
      یک مدتی‌ در سنّ ۱۷ سالگی بیخانه‌مان بودم و در خیابان می‌خوابیدم! رفتم یک شب پناه گاه که برای بی‌خانمان‌ها هست ، دیدم همه تزریقی هستند نتوانستم بمانم ، آمدم بیرون حدود ۱ ماه توی خیابان خوابیدم و کار می‌کردم تا اینکه پول اجاره‌ یک خانه را اندوختم!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      * خاطره‌ای خوب، خنده‌دار و جالب که به ذهنتان میاید تعریف کنید.
      یک بار زمان دانشگاه یکی‌ از دوستانم زنگ زد و گفتش که I am partying with three blonde chicks ، و اینکه برو یه بطری ویسکی با آبجو اینها بگیر بیا اینجا ، من هم با سرعت نور رفتم اینها را خریدم و رفتم خونه دوستم! آنجا که رسیدم دیدم ۴-۵ نفر از دوستان مرد من آنجا هستند و ۳ تا جوجه زرد پیدا کرده بودند! خلاصه من را گول زدند که ۵۰ دلار الکی‌ برای آنجا مشروب بخرم!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      * تاکنون عاشق کسی از هم‌جنس خودتان شده‌اید؟ اگر پسری عاشق شما باشد چه‌کار می‌کنید؟
      من در دوران دبستان در ایران یک کمی‌ احساس همجنس گرایانه داشتم ، یعنی‌ مثلا باسن یک همکلاسی برای من زیبا به نظر می‌‌آمد مثل اکنون که مثلا سینه یک زن sexy هست ، ولی‌ وقتی‌ به دوران راهنمایی رسیدم این احساسات همجنس گرایانه کلا از بین رفت در من و دیگر از نظر جنسی‌ مرد‌ها برای من جذاب نبودند! یک مرد هم از من خوشش بیاید اول از همه برای پوز دادن جلوی بقیه خوب است که بگویم ببینید من چقدر خوشتیپ هستم که gay‌ها نیز به من جذب میشوند ، بعد به آن شخص می‌گویم که من دگرجنس گرا هستم و وقت خود را تلف نکند!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      * به این چهره از یک تا بیست نمره بدهید:
      17
      ویرایش از سوی Theodor Herzl : 01-24-2014 در ساعت 03:20 PM
      Russell and Alice like this.
      "A Land without a People for a People without a Land"



    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از Theodor Herzl گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (01-24-2014),Mehrbod (01-24-2014),sonixax (01-24-2014),مزدك بامداد (01-24-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •