من هی میخوام پله پله برم جلو ولی نمیدونم شما چرا به جای اینکار هی کار خودتونو میکنید. پس بذارید من حرف آخرمو بزنم.
شما اگر کار برابر بیارید ولی سرمایه نابرابر، به نظرتون انسانی هست که سود به طور مساوی تقسیم بشه. ولی اگر کار نابرابر بیارید و سرمایه برابر/نابرابر این تقسیم سود مساوی براتون غیرانسانی میشه. اینو یه کم برامون تشریح کنید که چطور ممکنه؟
البته اگر اشاره کنید به اینکه ارزش اضافه از کار ایجاد میشه، خب همونطور که توضیح دادم ارزش نهایی کالا چیزی جز ارزش افزوده هم هست دیگه! یعنی روی یک کالای نیمه تمام یه کاری انجام میشه و باعث میشه حالا گرونتر بفروشنش. این ارزش افزوده همواره بخشی از ارزش نهایی کالاست. و این یعنی بخشی از سود عایدی هست. پس بقیش چیه؟ سرمایه اولیه. خود اون کالای نیمه ساخته هم نیاز به خرید داره. یعنی سرمایه میخواد. اگر سرمایه بیشتر باشه، خری بیشتره و در نتیجه کار بیشتره و در نتیجه سود بیشتره. خب حالا اینجا اگه یه کم انصاف داشته باشید متوجه میشید که جز کار، سرمایه هم در تعیین سود نقش داره.
پس حالا شاید بتونید بهتر توضیح بدید و پرسشمو پاسخ بدید.
ای بابا. گفتم که ورشکستگی یک بانک، کل سیاست های پولی یک کشور رو تحت تاثیر قرار میده. اصلن بانک ها مهمترین رکن بازار پولی هستند. بازار پولی ها، نه بازار سرمایه (money market). ورشکستگی یک بانک میتونه حتا به ورشکستگی اقتصاد منجر بشه. ممکنه چندین شرکت بیمه ورشکست بشن، پول های مشتریان از بین بره. اصلن دولت ها بیشتر "سیاست های پولی" خودشونو از طریق همین بانک ها اعمال میکنند. چرا؟ چون بازار پول هدفش پول و دارایی های جانشینی با سررسید کمتر از یک سال هست. این یعنی مقدار زیادی از نقدینگی رایج در کشور. اصلن اگر بانک ها نباشند بخش بزرگی از نقدینگی سرگردان میتونه اقتصادو فلج کنه. مثلن هر روز به یه سمتی متمایل بشه، یه روز ارز، یه روز طلا، یه روز ماشین یه روز ملک. از طرفی هم همین بانک ها عامل درآمدزایی برای دولت هستند. بانک ها یکی از بزرگترین سرمایه گذارن در اقتصاد هستند. یک بانکی که میاد برای یک بخش کشور جاده سازی میکنه یا سد سازی میکنه از طرفی هم از دولت انتظار کمک داره. خب مشخصه که ورشکستگی بانکی برای یک دولت خیلی دارای اهمیته و سعی میکنه جلوش رو بگیره.