خوب شد این سوال رو پرسیدی چون یادم افتاد میلاد هم پرسیده بود و یادم رفته بود.نوشته اصلی از سوی Mehrbod
امیر: پسری اندیشمند،در مقایسه با بقیه جامعه‌یِ ایرانی بدون تکبر و فخرفروشی، پیرامون دانسته هایش بسیار گشاده دست است. من که از او بسیار آموخته‌ام و بدون تعارف تحت تاثیر اندیشه و منشش بوده و هستم.
میلاد: دوستی بسبار پر انرژی و البته شیطون هست، و البته با تمام لجبازی‌هایی که گاهی در بحث‌ها میکنه بنظر من شخصیت بسیار رک و راستی دارد.
داریوش: دوستی بسیار فرهیخته و در عین حال بدور از تعصب و فروتن است که مانند من ارزش‌هایِ قدیمی مثل شرافت و... را دوست میدارد. من جدا از دوستی که با خودش و علاقه‌‌ای که به شخصیتش دارم، نثر او را هم دوست دارم.
پ.ن:از آنجا که این سوال همزمان از من و داریوش مطرح شد، شباهت زیاد نگاه ما به دیگر دوستان هم بسیار جالب آمد تا جایی که من اندکی بخودم شک کردم که نکند برخی جاها در اثر خواندن پاسخ او اینها را نوشته‌ام.
کسری:بنظر من کسری انسانس بسیار مهربان و دلرحم هست و واکنش سریع و ملیتاریستی هم که بسیاری مواقع نشون میده از همین روست.
آنارشی:دوست قدیمی که مثل من شدیدا به شنیدن چرندیات حساس هست و البته مثل خودم تا اندازه‌یِ زیادی بقول دوستان فرزامگرا هست، تنها تفاوت جدی ما بگمانم به شیوه‌یِ برخورد ما برمیگرده.
آندد:بنظر من پسر باهوش و پرانرژی و بازیگوشی هست، اشتراک نظر هم تا دلتون بخواد هست ولی اختلاف ما به همون داستان نحوه‌یِ برخورد و ترول و جنگ اخلاق برمیگرده، من پیشتر هم بهش گفتم که ایراد کار از کجاست و اینکه در دنیای مجازی باعث میشه تنها ظاهر یکسری کارها عوض بشه ولی ماهیت همونه.
مزدک:ایشان انسان بسیار دانشمندی هست که از آموختن به دیگران دریغ نمیکنند، بسیار صبور است ولی بر سر عقایدشون بسیار سر سخت. ولی با این وجود تغییر رو گاهی میشه در افکارشون دید، ایشون بسیار در شکلگیری افکار من نقش داشته و در مجموع احترام زیادی براشون قائلم.
فلانی:پشت سر مرده/اخراجی و اینها حرف نمیزنند !!
ایرانبانو:بگمانم نام کاربری او "ایرانبانو" خودش نماینده‌یِ اکثر موضعگیری‌هایِ اوست. بگمان من جدا از گارد جنگی که در اکثر مواقع در اینجا گرفته خودش احتمالا انسانی‌ست مهربان و برای اطرافیانش دوستی‌ست دلسوز.
کوروش بیخدا:کوروش رو من مثل بقیه دوستان نمیشناسم ولی چیزی که مشخصه فرد صبوریست و معتقد به اینکه هر کاری رو باید با اصول و از راهش انجام داد وبنظر من شباهت زیادی با آرش بیخدا دارد.
یه نفر:دختر شلوغ و بازیگوشی هست و نسبتا احساساتی ولی اهل تفکر جدی از نوع خودش، ولی بازیگوشی که به قصد دوری از غم و جدی شدن فضا میکند جای زیادی برای بحث جدی نمیگذاره معمولا، و البته یکمقدار هم برای این هست که تفکر و حرف جدی رو بسیار ارزشمند میدونه و برای همین محدود و برای جاهای خاصی اون رو نگه میداره.
مهربد:دوست دیرینه‌یِ من که گمان نکنم لازم به یادآوری هوش و انرژی و توانایی بالای او در اندیشیدن خارج از چهارچوب‌ها باشد، از خصوصیات دیگرش اینکه شدیدا به بقول خودش با محفل نشینی مخالف هست (یک تفاوت سلیقه‌یِ ما) و اینکه یکمقدار با نکوهش به گفتمان اخلاقی معمول (نه خود اخلاق) نگاه میکنه مخصوصا با نگاهی که به فرگشت و فرازیست داره. بجز اینها من نه تنها با تو خیلی جاها با او موافقم بلکه مستقیم و غیرمستقیم هم بسیار تحت تاثیرش بوده‌ام. یک نکته‌یِ دیگر درباره‌اش اینکه، در داستان شرلوک هلمز یکمقدار دستکاری کرده و در نسخه‌یِ خودش، شرلوک هلمز به جای اینکه گاهی برای تنوع با مردم خیابان دست به یقه بشه گاهی با واتسون و بقیه کتک کاری میکنه !!
آلیس:دختری اهل ذوق و هنر، بسیار احساساتی، نسبت به سنش باهوش و البته زودرنج هست که جزئی جدایی ناپذیر از دفترچه هست و نباشه جای خالیش احساس میشه.
فیونا:از آنجایی که بسیار کم حرف هست قضاوت در موردش سخته، ولی مشخص است اهل مطالعه بخصوص در زمینه‌یِ ادبیات هست و قلم زیبایی دارد.
راسل: راسل را از آنجا که من از نزدید میشناسم (!!) میدانم از زمانی که بیخدا شد و بعد بطور جدی احستس کرد باید پاسخ پرسش‌هایِ فلسفی‌اش را بیابد و سر از گفتگو و دفترچه درآورد تغییرات زیادی کرده. ولی بزرگترین اشکالش همچنان فرزامگرایی اوست که حتی همین شلختگی‌ها هم بطرز جالبی از همان فرزامگرایی او حاصل میشوند.
