• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 108

    جُستار: صندلی داغ - Dariush

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      داریوش جان آیا نگرت درباره‌یِ سیاست تغییری کرده؟ و اگر تغییر کرده چه بود؟
      چه سیستم سیاسی را برای ایران بهتر میدانی و از چه مسیری رسیدن به آن را میسر میدانی؟
      سپاس بابت این سوال.
      آن زمان که این را می‌نوشتم به آسیب‌ها و ناهنجاری‌های دولت مرکزی و اقتدار دولتی باور داشتم اما همچنان دولت را نهادی پایسته و مفید می‌دانستم. راست‌گرایی همانطور که گفتم معانی متفاوتی دارد، من هم بیشتر متمایل به ملی‌گرایی بودم. از نگرش من در موضوع سیاست آنتی‌کاپیتالیسم، سوسیالیسم و اندیویژوالیسم همچنان با من همراه هستند، اما گرایش من به آنارشیسم در بالاترین حد است. آنارشیسم را متعالی‌ترین نوع زیستِ اجتماعی انسان‌ها می‌دانم که در آن کرامت انسانی در بالاترین سطح ممکن است و علاوه بر اینکه فردگرایی در آن تضمین شده است، بالندگی جامعه نیز با آن تضادی ندارد. البته هنوز برای همه‌ی آنارشیست‌ها، آنارشیسم آرزویی‌ست در دوردست‌ها و من نیز آن را به این زودی‌ها قابل دستیابی نمی‌بینم و هتا بیراه نیست اگر بگویم که بی‌سروری رویایی‌ست که هرگز تعبیر نمی‌شود. اما آنارشیسم بیش از آنکه برای من یک سیستم یا ایده‌ئولوژی باشد، یک افق یا یک معیار است؛ کوشش من این خواهد بود که جامعه را هر جه بیشتر به آنسو سوق دهم. در واقع آنارشیسم امروز برایم یک معیار سنجش است که بر اساس آن به دولت‌ها و جوامع امتیاز می‌دهم؛ هرچه به آرمان‌های آنارشیستی نزدیک‌تر باشند امتیازشان بیشتر خواهد بود. در این راستا فعلا دولتی که بیش از همه به آنارشیسم نزدیک است Social Democracy است؛ سرمایه‌داری اگرچه فردیت را با خود دارد، اما همچنان شری‌ست بزرگ که غالب ِ آسیب‌های اجتماعی و اخلاقی جوامع از قبیل مصرف‌گرایی از آن نشات می‌گیرد، چرا که سرمایه‌دار تنها به فروش کالای خویش می‌اندیشد و هرطور که شده، هتا با دروغ و فریب باید مشتری خویش را متقاعد کند که به تولیداتِ او نیاز دارد؛ چنانکه امروز انواع رشته‌های دانشگاهی تا مقطع دکترا هست برای اینکه چگونه مخاطب را متقاعد کنیم که به فلان کالا نیاز دارد. پیشرفت تکنولوژی در کاپیتالیسم منطبق بر نیازِ جامعه نیست، که منطبق بر گردش سرمایه است. سرمایه‌ای که با خود قدرت‌های پنهان و غیررسمی، فساد دولتی و مافیابازی و لابی‌گری می‌آورد که تمامِ اینها متمایل به منافع گروهی و شخصی‌ست چنانکه کارخانه‌های اسلحه‌سازی در آمریکا برایشان هیچ اهمیتی ندارد که چقدر آدم در سال به سببِ نقل و نبات بودنِ اسلحه کشته می‌شوند، برای او بیش آنها بیش از هر چیز سودشان مهم است و دیدیم که چگونه قدرت‌شان به دولت و مجلس آمریکا هم چربید.

      کمونیسم اما از آنسو اگرچه سرمایه‌داری را برمی‌چیند، اما خود یک دشواری عظیم دیگر می‌آفریند و آن دولتی‌ست عظیم که تمامِ سرمایه‌ها و منابع کشور از مجرای او می‌گذرند. در این باره پیش‌تر به تفصیل در جستارهای مربوطه بحث شده. لازم به ذکر است که من شر بودنِ سرمایه‌داری را آنقدر بدیهی می‌دانستم که پرداختن به آن برایم هیچ جذابیتی نداشت، اما نقدی متفاوت از نقدهای سنتی‌ای که کمونیسم می‌شود هدفی بود که در نظر داشتم.

      در این راستا فعلا بهترین سیستم‌ حکومت‌داری به نظرم سوسیال دموکراسی‌ست که سوسیالیسم‌اش باعث تعدیل سرمایه‌داری‌ و عدالتِ اجتماعی‌ست و دموکراسی‌اش نیز نگهبانِ فردگرایی‌. پس بدیهی‌ست که برای ایران سوسیال دموکراسی را هم می‌پسندم و هم باور دارم که امکان‌پذیر است. اما از آنجا که روحیه‌ی وطن‌دوستی و ملی‌گرایی در میانِ ایرانیان قوی‌ست، گمان می‌کنم دولتی ملی یا حکومتی شبیه حکومت مشروطه در آن امکان‌پذیرتر می‌نماید.
      Russell این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-22-2014),sonixax (01-22-2014),undead_knight (01-22-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •