Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Alice(01-21-2014),sonixax (01-21-2014),undead_knight (01-21-2014)
undead_knight (01-21-2014)
ویرایش از سوی undead_knight : 01-21-2014 در ساعت 02:01 AM
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
همبستگی؟
من روزهایِ یکم اینجا که مانند خود ات خام و نوسال! بودم همچو حسی به هموندان دفترچه یافته بودم, ولی در
گذر زمان کم کم این سُهش را بیجا یافتم و امروز به نگرم چیز براستی بیخودی میاید. اینجا سخنگاهی است ساخته از
اندیشمندان و اندیشگران; چشمداشت ما نیز بفراخور باید دیدن گفتگوهایِ زنده و پویا و سخنان اندیشمندانه و اندیشاننده باشد, نه "محفل سازی".
از همینرو بد نیست بگویم با اینکه نبود امیر نازنین بد است, ولی سودهایِ خود اش را هم
دارد. امیر یکی از کسانی بود که بودن اش بیش از اندازه اینجا را گروهبسته و همبسته
ساخته بود و خود مرا هم چنانکه جایِ دیگر نوشته بودم, به این سو گرایانده بود.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
undead_knight (01-21-2014)
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
undead_knight (01-21-2014)
هر مسلمانی اینجا آمده چنان بر سرش ریختهاند که خود من چند باری آن میان درخواستهام که یک خرده جوانمرد باشید!!
من رویکرد این پیشین هموند امان @folaani را برای همین نپسندیدم, این اندازه از کنگفو و نمیدانم رزم و جنگ پیوسته میگفت, ولی
تابِ اینکه در برابر چند تا ریشخند و نیشخند و پوزخند بیایستد را نداشت و زود به دشنام و ناسزا و خویشکشی و رفتارهای خود-ویرانگرانه روی آورد.
این یکی از اندک کاربردهایِ سودمند سخنگاه است که بیرون هم کاربرد دارد, گاهی همه بر سر شما میریزند, گاهی همه
با شما همسو میشوند و نیکترین و هوشمندانهترین رویکرد را این میان کسی دارد که نه از یکمی دلسرد شود, نه از دومی دلگرم.
پ.ن.
راستی میبینم بر این باور افتادهای که مهر از بودْ هست شد و مهربُد گشت؟ (;
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (01-21-2014),undead_knight (01-21-2014)
همونطور که داریوش گفت،متاسفانه(بخش خودشیفته!) ما شباهت های زیادی داریم به جز در طرفداری از فمنیسم.(تا همینجاشم در تعجبم اگه سر این یکی هم توافق داشتم شک میکردم توطئه ای چیزی هست!)
+اگر کسی ین چیزها رو قبلا تجربه کرده باشه میتونم بهت بگم اصلا دیدش اون چیزی که فکر میکنی نیست! :))
جدیدا یه رمان خوندم به نام "گل هایی برای الگرنون" که داستان مردی 32 ساله رو روایت میکنه که عقب مونده ذهنی هست و با انجام آزمایشی موقتا نابغه میشه...
یک جورهایی از آنالیز نویسنده در مورد هوش و البته مسئل احساسی مرتبط باهاش خیلی خوشم اومد.
حالا ربطش به وضعیتم اینه که فکر میکنم این حالتم یک جور "پیر شدن" هوش هست،یعنی اشتیاق به یک سری چیزا اولش خیلی زیاده تا اینکه به یه نقطه اوج میرسه،بعد کم میشه:)
+نکته بی ربط:من باب علاقم به لزبین ها گاهی فکر میکنم یک دختر با شخصیت من چطور میتونست باشه،اغوا کردن پسرونه ! کار خیلی ساده ای هست خیلی هم از دید من اروتیک نیست ولی اغواکردن دخترونه جذاب تره،مخصوصا اغوا کردن همجنسش.
با از دید من یه دختر با مشخصات روانی من خیلی جذاب میتونه باشه ولی مطمئنا نمیتونیم هم رو زیاد تحمل کنیم:))
البته داریوش نگران نباش احتمالا دوجنس گرا میبود، she would probably fuck you :))))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Dariush (01-21-2014),undead_knight (01-21-2014)
اینارو ول کنید برای کاهش استرس و دلشوره به من راهکار بدید؛ این امتحانه خیلی مهمه و آخری هم هست! یکی دوساعت دیگه باید راه بیفتم.
Mehrbod (01-21-2014)
دسته گلی برای الجرنون!
این یکی از زیباترین و بهترین داستانهایِ کوتاهی است که هرگز نوشته شده, که انجمن آکادمی فانتزی هم ترزبان بسیاری خوبی از آن نموده: آکادمی فانتزی: مرجع هواداران علمیتخیلی و فانتزی: محتوا / علمیتخیلی، ترجمه / دسته گلی برای «الجرنون»
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
undead_knight (01-21-2014)
هماکنون 21 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 21 مهمان)