ارزش اضافه با کار تولید میشه ، سرمایه فرضی من به خودی خود تولید سرمایه جدید نمیکنه ، کارگری که با اون سرمایه کار میکنه حق استفاده از سود اضافه رو داره ، اگر من نخواهم سود اضافه رو کارگر ببره باید تنها کار کنم ، ولی اگر شخص دیگری کار کرد این رو میپذیرم که سود باید به صورت برابر با اون تقسیم بشه. در یک سیستم تعاونی سرمایه یک شخص هیچ وقت کافی نیست که یک کارخونه بسازه! برای همین ۱۰۰ نفر باید مثلا جمع بشوند! اگر سرمایه من یک نفر برای یک شرکت کافی باشد ، به احتمال زیاد من یک جایی حق یکی دیگر را خوردهام و اصولاً آن سرمایه اولیه حق من نیست! پس تقسیم نصف نصف آن با کارگر نیز بی عدالتی نیست!
در اینجا دولت در یک سیستم سوسیالیستی به آن شخص وام میده که بتونه سهم بخره و در تولید سود شرکت کنه و با قسط بدون بهره وام رو به دولت پس بده! یا اینکه شرکتها خودشون میتوانند وام اولیه رو به شخص جدید بدهند و یک درصدی از حقوق او بردارند تا وام تمام بشود و بعد از آن شخص حقوق کامل میگیرد!