Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
داستان کوتاه
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 26

    جُستار: داستان کوتاه

    Threaded View

    1. #15
      سرنویسنده یکم
      Points: 29,088, Level: 99
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 912
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      بی تفاوفت
       
      یه نفر آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2013
      نوشته ها
      1,285
      جُستارها
      21
      امتیازها
      29,088
      رنک
      99
      Post Thanks / Like
      سپاس
      186
      از ایشان 1,247 بار در 721 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      29 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      پایَش را که توی مطب گذاشت از همان موقع حواسش رفت به سمتِ در. از همان لحظه‌ی ورودش داشت نقشه‌ی کوبیدن‌ِ در‌ ِ مطب را توی ذهنش ترسیم می‌کرد: شدتِ فشار، زاویه‌ی فشار، محل فشار؛ با دستِ چپ یا راست نقشه‌اش را عملی کند؟ قطعا دستِ چپ، چون چپ‌دست بود.

      هر بیماری که واردِ مطب می‌شد در را به آرامی باز می‌کرد و به آرامی هم می‌بستش. همانجور که توی اتاق انتظار نشسته بود زیر چشمی لولای در را می‌پایید و تخمین م...ی‌زد چه مقدار نیرویی لازم است تا در از پاشنه‌اش در بیاید؟ حتما نیروی زیادی نیاز بود و قطعا دستِ چپش آن نیرو را داشت، چون چپ‌دست بود.

      هر ساعتی که می‌گذشت تنفُرش از مطب بیشتر و بیشتر می‌شد، از آدمها و بیماری‌هایشان عُق‌اش می‌گرفت، منشی مطب با آن ناز و اداهای ساختگی‌اش بیشتر حالش را به هم می‌زد مخصوصا وقتی حرفِ «ر» را مثل آب‌نمک توی دهانش قرقره می‌کرد؛ دلش می‌خواست برود سراغ تک تکِ آدمهای توی مطب و همه‌ی‌شان را یکی یکی خفه کند، می‌دانست خفه کردن‌ِ آن همه آدم سنگ‌دلی‌ ِ زیادی می‌خواهد، و دستِ چپش آن قساوت را داشت.

      عجیب بود. آن روز همه‌ی اتفاقاتش عجیب بود. از اتاق ِ دکتر که بیرون آمد هیچ نیرویی نداشت، برایش عجیب بود که دکتر از او سنگ‌دل‌تر بود، فکرش را هم نمی‌کرد دکتر با ارّه به جانِ دستِ چپش بیوفتد و آن را مثل‌ ِ رانِ مرغ از جا بکَند. دکتر گفته بود بیماری‌اش نادر بوده: «سرطانِ دستِ چپ» و تنها راهِ درمانش همان بود که کرد.

      از اتاق دکتر که بیرون آمد بی‌دستِ چپ آمد. مجبور بود آرزوی خفه کردن‌ِ آدمهای آنجا را با خود به گور ببرد، اما هنوز کمی دل‌خوشی برایش مانده بود: «کوبیدنِ در»، «محکم کوبیدنِ در». اما تا به در رسید کسی که انگار دلش برای آن آدم ِ یک‌دست سوخته بود برخاست و با مهربانی در را برایش باز کرد... شاید از همان روز بود که از همه‌ی آدمهای مهربان متنفر شد... دو روز بعدش بود که فهمید اصلا مرضی به نام ِ «سرطانِ دستِ چپ» وجود نداشته، دکتر دروغ گفته بود، فریبش داده بود، چون دکتر یک راست دستِ افراطی بود.
      MEHDI این را پسندید.
      فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
      دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!



    2. یک کاربر برای این پست سودمند از یه نفر گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (01-16-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. دختر خوب! (مجموعه خاطرات و داستانهای کوتاه)
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 02-22-2013, 10:40 PM
    2. داستانهای کوتاه
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 02-21-2013, 10:41 PM
    3. چرا مردم سوریه کوتاه نمیاند اما ما کوتاه اومدیم ؟
      از سوی ixzee در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 21
      واپسین پیک: 11-12-2012, 07:01 AM
    4. داستان کوتاه: شیطان مخترع دین
      از سوی Agnostic در تالار تالار سرگرمی
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 02-03-2012, 11:11 PM
    5. سخنان کوتاه و آموزنده
      از سوی Dariush Rahazad در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 3
      واپسین پیک: 12-09-2010, 02:29 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •