بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (01-13-2014),Dariush (01-15-2014),Russell (01-14-2014),مزدك بامداد (01-14-2014)
Mehrbod (01-13-2014)
حقیقت زبان آلمانی :
خود آلمانی ها میگویند زبان قشنگی ندارند! من نمیدانم دوستان چه طور میگویند زبان زیباییست!!!
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (01-14-2014),sonixax (01-14-2014),مزدك بامداد (01-14-2014)
عجب! من در این تاریکیِ پرسکوت تنها هستم! تاریکی، مرکب خیال و اوهام را رم میدهد، دل را از آسوده از مهمیز عقل و عقل را رها از نیزه و خدنگ دل. نکند دوستانِ عاشقپیشهی ما نیز چون فرهاد چنان در مدح شیرین میسرایند و میگسارند که از بیستون تا آذرآبادگان پریان از نغمههای هوشبرشان خویش را به اغوش آدمیان افکندهاند؟!
-----------------------
یاد باد؛ زمانی بود که من تا سحرگاهان سرمست از تماشای شبرقصههای تابستانی بانوی بیتای باران و شکوفه در ایوانِ مشرف به بوستانِ خفته در بستر رایحههای ترنج و نارنج و انار میشدم؛ گاه زیر نور آبی ماه و ستاره، گاه چون امشب در ابرهای خیال...
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
@Mehrbod گویا سفر مارکوپولو را آغاز کردهاند که در راه بودنشان تمامی ندارد
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
نه من تا چندین ماهی هنوز خانهیِ خودم نخواهم بود, جایِ شما ولی خالی نیست روزهای بسیار چگال و فشردهای اینجا داریم, با نزدیک ١٣ ساعت کار
سخت و انرژیبر. پس از آنهم من از رو نمیروم و تا دیر به کارهای دیگر و بیرون و سرگرمی اینها تازه میپردازم و رویهم میانگین
کمتر از ٣ ساعت این روزها زمان برای خواب میابم.
اکنون هم در ایستاری از خواب و بیداری نزد شما هستم و داشتم همین نسک شوپنهاور را میخواندم, که همچنان هیچ راهی ندارد تن به این خواری داده و بخوابم ((:
این ساعتها کسی بجز من گرچه اینجا نیست, کار و بار شما چجور پیش میرود داریوش جان؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (01-16-2014),Dariush (01-16-2014),kourosh_bikhoda (01-16-2014),sonixax (01-16-2014)
به انرژی تو همیشه حسودیام میشود مهربد گرامی! اسپند دود کنید که یک وقت اسپاگتی نکرده چشم نخورید
من هم بد نیستم؛ سپاس. یکی دو روزیست که از مشغلههای بیامان اندکی رهایی یافته و دل را رها کردهایم تا بکند آنچه میخواهد! دستی هم به سر و روی صفحهمان در فیسبوک بکشیم که غبار بدجور برش نشسته!!!
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Anarchy (01-16-2014),Mehrbod (01-16-2014),Russell (01-16-2014),sonixax (01-16-2014),undead_knight (01-16-2014)
هماکنون 17 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 17 مهمان)