
نوشته اصلی از سوی
کوشا
قصه تعریف کردن آسان است
از یک طرف می گویید برای یک تغییر جزئی در بدن یک موجود به میلیونها سال نیاز است
از طرف دیگر برای عبور دادن حیوان از دوره یخبندان در عرض یکی دو سال
ژن آن را جهش داده و
بهترین لباس پشمی را بر تن آن می کنید !
و یا جناب مزدک
سگ پنجاه کیلویی را درون آب فرو می کند و از آن طرف وال سی متری و صد و هفتاد تنی از آب بیرون می کشد !
خلاصه اینکه آدم هاج و واج می مونه بخنده؟ گریه کنه؟ دو دستی تو سر خودش بزنه !
خب میخوایی بیخدا باشی باش
دیگه این مزخرفات چیه سر هم می کنی؟