Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
خواندنی های تاریخی - تاریخ اسلام
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 14

    جُستار: خواندنی های تاریخی - تاریخ اسلام

    Threaded View

    1. #10
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی MEHDI نمایش پست ها
      این نوشته کار یک مشت جاعل است که برای عقده گشایی دست به حماسه سرایی زده اند و شخصیتی بی همتا از ابولولو درست کرده اند.

      اگر بخواهم خلاصه ماجرای ابولولو را بگویم این است که او از دست مولای خودش مغیره بن شعبه به عمر شکایت برد که او حقش را نمی دهد و بخش زیادی از دستمزدی که او از راه نجاری، مسگری و چلنگری به دست می آورد را برمی دارد و عمر هم گفت که او مولای تو است و این حق را دارد و تمام اوقات یک غلام متعلق به مولای اوست و اگر غلامی مشغول به کار می شود باید بخشی از دستمزدش را به مولایش بدهد. بعد از بحث های زیاد، ابولولو در جواب عمر که در خواست ساخت یک آسیاب بادی را از او می کند می گوید من برای تو یک آسیاب بادی می سازم که تا آخرین روز دنیا گندم آرد کند که خود عمر هم متوجه شد که در حقیقت مقصود ابولولو از این کنایه قتل او بوده.

      قتل عمر توسط ابولولو به این شکل رخ می دهد که ابولولو وقتی عمر در حال نماز بوده می رود و از پشت او را با ضربه های خنجرش به شدت مجروح می کند. ابولولو در همان مسجد توسط مردم کشته می شود و عمر هم چند روز بعد می میرد.
      قتل عمر

      شهرت وی تنها پیرامون قتل عمر و رویدادهای پس از آن است.[۱]او عمر بن خطاب را در ۲۶ ذی‌الحجه ۲۳ ه. ق/۲ نوامبر ۶۴۴ با ۳ یا ۶ ضربه با خنجر ۲ سر ترور کرد.[۲]درباره خاستگاه وی و زندگانی اش اطلاعات مختلف اند اما می‌توان قویترین قول را اصالت نهاوندی وی دانست و اینکه در جنگ به اسارت اعراب و غلامی مغیره بن شعبه حاکم کوفه در آمده بود.[۱]دین وی را اغلب منابع زرتشتی دانسته‌اند اما برخی گفته‌اند که چون قبلاً در جنگ با رومیان اسیر شده بود به دین مسیحیت گروید.[۱]درباره انگیزه قتل عمر نیز همچون دیگر بخش‌های زندگی او اختلاف است. اغلب منابع گفته‌اند که با وجودی که در دوران عمر ورود غیر عرب به کوفه ممنوع بود، مغیرة بن شعبه در نامه‌ای عمر خواست تا وی به کوفه یاید تا از توانایی‌هایش همچون آهنگری ودرودگری و نقاشی استفاده کنند، عمر با این درخواست موافقت کرد.[۱]پس از چندی ابولولو از میزان بالای خراجی که مغیره از وی دریافت می‌کرد (روزی دو درهم یا ماهی سه درهم) به عمر شکایت کرد اما عمر شکایتش را مردود دانست و کار آندو به مشاجره انجامید. اندکی بعد ابولولو یا خنجری عمر را در مسجد مضروب کرد و هنگمیکه قصد فرار از میان جمعیت را داشت تعدادی را مجروح کرد. به گفته برخی منابع دستگیر و کشته شد اما برخی دیگر معتقدند که هنگام فرار خودکشی کرد.[۱][۲]درباره قتل عمر برخی دیگر نیز معتقدند نقشه قتل را دیگرانی که از سخت گیریهای عمر ناراضی بودند طراحی کردند و او تنها مجری این نقشه بود، زیرا چند روز قبل برخی هشدارهایی به عمر داده بودند.[۱]عبدالرحمن بن عوف یا عبدالرحمن بن ابی بکر قتل عمر را توطئه‌ای میان ابولولو و دو ایرانی دیگر بنامهای جفینه و هرمزان دانستند. پس از آن عبید الله بن عمر فرزند عمر، آن دو نفر و همچنین دختر خردسال ابولولو و زنش را نیز کشت.[۱]فرزند عمر را چند ساعتی بازداشت کردند اما خلیفه بعدی عثمان در اولین روز خلافت دستور آزادی وی را داد. این اقدام مورد اعتراض شدید علی بن ابیطالب و یارانش واقع شد. پس از به خلافت رسیدن علی بن ابیطالب، عبید الله بن عمر از ترس قصاص به نزد معاویه گریخت و در جنگ با علی بن ابیطالب و یارانش کشته شد.[۳]از آنجا که اتهام ابولولو ثابت نشده بود، این انتقام گیری فرزند عمر به منازعات کلامی انجامید.[۱]

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Fiona (01-04-2014),sonixax (01-04-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •