درود،
پیش از هر چیز داشتن یک متخصص زیست شناسی و سلولی در این فاروم خبر بسیار خوبی برای همه ما است
نگر من را بخواهید، دانشی مانند فیزیک بیشترین اثر و کارکرد خود را از فلسفه گرفته است. این انگیزه فلسفی
که ما میخواهیم از جهان و چگونگی آغاز (اگر آغازی داشته) و چرایی بودن آن سر در بیاوریم. فکر میکنم در اینجا
فلسفه برای فیزیک دانان بیشترین انگیزش را داشته و به پیشرفت آن کمک بسزایی کرده باشد، چنانکه بیشتر
فیزیک دانان در فلسفه هم دستی داشته اند. بهترین نمونه آن واپسین کتاب استفن هاوکینگ را میتوان نام برد.
اما جدای از آن برای خود من فلسفه مهمترین نقش را در زندگی ایفا میکند. چه ارزشی دارد اگر
ما بالاترین و بهترین فن آوری ها و دانش را داشته باشیم اگر برای زندگی کردنمان انگیزه ای نداشته باشیم؟
من در اینجا کاملا با شما موافقم. دانش ژنتیک و سلولی بیشترین آسیب را از مذهب گرفته است.
ولی من همچنان پیوندی میان فلسفه و دانشهای زیستی نمیبینم. بیشترین دشمنی با دانشهای
زیستی از سوی مذهب و دین می آید، چرا که واپسین بنیاد مذهب که آفرینش باشد را هم از میان بر میدارد.
اگر ما بتوانیم در ژن های خودمان دست ببریم و با اراده خود، سلولهای بدنمان را زیر کنترل بگیریم،
در حقیقت خودمان را تا جایگاه خدایی بالا برده ایم و دیگر هیچگونه محدودیتی برای پیشرفت نخواهیم داشت.
ترس کسانی که از مذهب نان می خورند و زندگیشان وابسته به آن است بسیار روشن است. ولی گمان
نمیکنم شما یک فیلسوف بدرد بخور را هم بتوانید پیدا کنید که با دانش شما مشکلی داشته باشد!