البته مقصود من نیز چنین نبود که در همه چیز بایسته است از چگونگی رخ دادن پدیده ها و چرایی سلسله رویدادهای آنها درک کاملی داشته باشیم. اما در همان نمونه ای که بیان داشتید، اگر بخواهیم همچنان بیش از پیش سیب هایی بهتر و بیشتر داشته باشیم؛ بایسته است به میزان لازم و کافی به چگونگی پیوند ژنتیکی در سیب ها نیز به ادراک کافی رسیده باشیم.
آنچه بیان نمودید در همان "روش پژوهش" در نگر گرفته می شود و در تراز کلی(همچون نمونه ی فروشنده ی گردشگر) از آن راهکار نیز سود برده می شود.این از مهادهایِ[٥] رایانش[٦] نیز هست, ارزیابیِ یک چیز میشاید[٧] بارها بار کمهزینهتر از رایانش آن باشد, ب.ن.[٨] در راهیابیِ فروشندهیِ گردشگر — Travelling salesman problem - WiKi — ارزیابیِ اینکه چه راهی از میان راهها کوتاهتر و
بهتر است هیچ هزینهای ندارد, ولی رایانش آن چرا.
در یافتن نخستمَرها[٩] ولی, ارزیابی (مَر[١٠] آیا نخستمر[٩] است) و رایانش (یافتن نُخستمر) یکی و یکاندازه گران هستند.
ولی آماج اصلی سخن من، چنین بود که در پژوهش پیرامون مفاهیم مختلف اگر بر قانون ها، اصول و تعریف هایی شفاف و مشخص به پیش نرویم؛ در تراز های بالاتر از پژوهشمان نیز، شانس چندانی برای موفقیت و دست یافتن به نتیجه مطلوب نخواهیم داشت.

















































پاسخ با گفتآورد