• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 2183

    جُستار: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم

    Hybrid View

    1. #1
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      چنانکه گفته شد، سرمایه می‌تواند دست‌ِ‌کم به سه شیوه باشد:
      • دست کارفرما باشد (سرمایه‌داری)
      • دست دولت باشد
      • دست مردم باشد
      • ..


      که شما واپسین گزینه را همچنان نادیده می‌گیرید.
      واپسین گزینه ای که شما نوشتید ، عملن غیر ممکن است ! برای همین بنده همیشه نادیده میگیرمش .
      در همان واپسین گزینه آن سرمایه باید توسط یک گروه کنترل شود تا سیستم دچار هرج و مرج و Imploade نشود که در هر شکلش به یکی از گزینه های 1 یا 2 میرسیم که اغلب میشود شماره ی 2 .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      این هم سفسته است، چرا که شما نشان نمی‌دهید چرا سیستم نمی‌تواند کار کند، بلکه می‌گویید چون یکی دوبار به سختی راه افتاده است و هر بار میلیون‌ها سرمایه‌دار مرفه بر پاد آن فعالیت کرده‌اند و پا نگرفته است، پس نمی‌شود!
      من بارها و بارها گفته ام که چرا سیستم نمیتواند کار کند و شما بارها و بارها نخوانده از کنارش رد شده اید !
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      بازگردان برای خوانندگان: Sticky باینگارید که یک کارفرما داریم که یک بیل دارد (سرمایه‌دار است). این کارفرما در روز بیل خود را به ده کارگر اجاره می‌دهد تا با آن کار کنند و در پایان روز، از سود برآمده که هزار تومان است، 900 تومان (90%) را برداشته و به هر کارگر 10 تومان می‌دهد. بنابگفته دوستان هوادار سرمایه‌داری، در اینجا سرمایه‌دار (صاحب بیل) نه تنها بایستی بیشترین سود را داشته باشد و به هیچ وجه کار او نااخلاقی نیست، که این "بیل" اجاره دادن وی مایه رقابت و پیشرفت اقتصاد هم می‌شود!!
      شخصی که بیل ندارد ، برود با دستش زمین را بکند !
      همان طور که گفتم شما مدام فکر میکنید شخص از شکم مادرش سرمایه دار به دنیا آمده و برای به دست آوردن آن سرمایه هیچ تلاشی نکرده ! آیا خود شما حاضرید که آنچه با کار و زحمت به دست آورده اید و عنوان سرمایه جمع کرده اید با دیگران شریک شوید ؟ اینها همه اش شعار است .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      همین گفته نشان می‌دهد که شما از فلسفه و گفتار کمونیسم آن اندازه که فکر می‌کنید، آگاهی ندارید. یک کارگر می‌تواند کسی باشد که بیل می‌زند و امروزه همانکار را ماشین می‌تواند انجام دهد، و یا می‌تواند یک برنامه‌نویس کامپیوتر و یا یک طراح گرافیست باشد که هیچ ماشینی نمی‌تواند کار او را انجام دهد. فراموش نشود که همان ماشین بیل زنی را هم بایستی یک کارگر طرح ساخت آن را داده باشد و یک کارگر دیگر آن را اسمبلی کرده باشد و یک کارگر دیگر آن را کنترل کند و یک کارگر دیگر سود آن را حساب کند و یک کارگر دیگر حساب بانکی را کنترل کند و ..تا پول به جیب سرمایه‌دار برسد.
      در فلسفه ی کمونیسم همه از دم کارگر محصوب میشوند ، چه پزشک ، چه مهندس ، چه دانشمند چه ....
      و از نظر من این یک توهین آشکارا به این افراد است - و همان طوری که پیشتر گفتم ماشینهای امروزی نیازی به شخصی که کنترلش کنند ندارد . در عین حال من همه را از دم کارگر نمیبینم - اگر بخواهیم با این نگر که همه از دم کارگرند به جامعه بنگریم ، همان سرمایه دار هم کارگر میشود پس اصولن دیگر سرمایه داری باقی نمیماند که چپی ها بخواهند ازش دفاع کنند .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      با منطق شما: اگر صاحب‌بیلی نباشد، بیلی هم در کار نخواهد بود !!!
      بله با منطق من ، اگر خالق بیل نباشد ، بیلی هم نخواهد بود و در اینجا خالق بیل همان سرمایه دار است .
      نکند شما فکر میکنید که آن بیل همین طوری از آسمان افتاده بر زمین ؟! یک خالقی داشته و خالق آن همان شخصی است که آن را در اختیار سایرین قرار میدهد که با آن کار کنند .

      همان طوری کع گفتم مشکل شما و اصولن فلسفه ی مارکس این است که همه را از دم کارگر میپندارید و فکر میکنید سرمایه یا ابزار تولید همین طوری از قبل موجود بوده و مشتی موجود خونخوار و آدمخوار آن را به زور از چنگ سایرین خارج کرده اند !!!!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      کمونیسم پندار و آرزو است شاید چون سرمایه‌دارها می‌گویند؟
      پندار و آرزوست چون در عمل بارها و بارها شکست خورده و اول و آخر یا نابود شده یا به خودی خود به نظام سرمایه داری تبدیل شده .
      این مدل دفاع از کمونیسم و سوسیالیسم من را به یاد دفاع اسلامگرایان از اسلام میندازد که پبشتر هم نوشتم .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    2. #2
      نویسنده یکم
      Points: 11,501, Level: 70
      Level completed: 63%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 7.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      کارگر
       
      متعجب
       
      Philo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Feb 2011
      نوشته ها
      378
      جُستارها
      5
      امتیازها
      11,501
      رنک
      70
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,049
      از ایشان 896 بار در 338 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      در فلسفه ی کمونیسم همه از دم کارگر محصوب میشوند ، چه پزشک ، چه مهندس ، چه دانشمند چه .... و از نظر من این یک توهین آشکارا به این افراد است - و همان طوری که پیشتر گفتم ماشینهای امروزی نیازی به شخصی که کنترلش کنند ندارد . در عین حال من همه را از دم کارگر نمیبینم - اگر بخواهیم با این نگر که همه از دم کارگرند به جامعه بنگریم ، همان سرمایه دار هم کارگر میشود پس اصولن دیگر سرمایه داری باقی نمیماند که چپی ها بخواهند ازش دفاع کنند .
      عقاید عجیبی دارید، اگر من به یک مهندس بگویم کارگر چه توهینی به او کرده ام؟ شما با ماده ی اول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مخالفید:
      تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه ای برادرانه رفتار كنند.

      واقعیت هم این است که تقریبا همه ی کسانی که درآمد دارند کارگرند، از کارگرانی که حمالی می کنند گرفته تا مهندسان و برنامه نویسان و مقاله نویسان و حتی فوتبالیست ها همگی کارگرند، از نظر ما هر کسی که نیروی ذهنی و یا جسمی کارش را در اختیار سرمایه گذار بهره کش قرار می دهد کارگر است.
      این است که می گوییم سرمایه دار به کارگران نیاز دارد و نمی تواند همه چیز را ماشینی کند، هم به لحاظ تکنولوژیکی و هم به لحاظ اینکه مجبور است کالایش را به کسی بفروشد. اگر همه ی کارگران از گرسنگی بمیرند آن وقت سرمایه دار باید نوشابه هایش را دور بریزد!

    3. یک کاربر برای این پست سودمند از Philo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (06-06-2011)

    4. #3
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی philo نمایش پست ها
      عقاید عجیبی دارید، اگر من به یک مهندس بگویم کارگر چه توهینی به او کرده ام؟ شما با ماده ی اول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مخالفید: تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه ای برادرانه رفتار كنند.
      این یک سفسطه آشکار است ، کرامت انسانها هیچ ربطی به موقعیت اجتماعی که به خاطر تلاش خودشان به دست می آید ندارد .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی philo نمایش پست ها
      واقعیت هم این است که تقریبا همه ی کسانی که درآمد دارند کارگرند، از کارگرانی که حمالی می کنند گرفته تا مهندسان و برنامه نویسان و مقاله نویسان و حتی فوتبالیست ها همگی کارگرند، از نظر ما هر کسی که نیروی ذهنی و یا جسمی کارش را در اختیار سرمایه گذار بهره کش قرار می دهد کارگر است.
      طبق تعریف شما ، خود سرمایه دار هم کارگر است !!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی philo نمایش پست ها
      این است که می گوییم سرمایه دار به کارگران نیاز دارد و نمی تواند همه چیز را ماشینی کند، هم به لحاظ تکنولوژیکی و هم به لحاظ اینکه مجبور است کالایش را به کسی بفروشد. اگر همه ی کارگران از گرسنگی بمیرند آن وقت سرمایه دار باید نوشابه هایش را دور بریزد!
      آفرین ، کارگران به قول شما ، برای زنده ماند به محصولات سرمایه دار نیاز دارند چه تمامن ماشینی باشد ، چه نباشد .

      در ضمن شما یک چیزی را که همواره فراموش میکنید این است که کسی از شکم مادرش سرمایه دار به دنیا نیامده و برای به دست آوردنش زحمت کشده و غلط میکند کسی که بخواهد حاصل زحمات دیگری را با عناوینی مانند ابزار تولید یا سرمایه باید همگانی باشد را بالا بکشد . ما بقی هم اگر کمی عقل در سرشان باشد میتوانند سرمایه ای جمع کنند و ابزار تولید را در اختیار آنهایی که عقل درست و حسابی ندارند قرار دهد - و هم سود خودش را ببرد و هم به قول شما اجازه ندهد آن خنگ و خُل های قبلی از گشنگی نمیرند .
      اصولن علمی به نام اقتصاد به همین خاطر بوجود آمده .

      ---------- ارسال جدید اضافه شده در 01:29 am ---------- ارسال قبلی در 01:25 am ----------

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      مشکل عدم آشنایی با تئوری‌های چپ نیست، مشکل سوء آشنایی‌ست، که برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر می‌رسد کاملا انتخابی و نوعی «موضع ِ آگاهانه برگزیده شده» است. دلیل ِ آنرا نمی‌دانم اما به واقع وضعیت ِ دردناک و دشواری‌ست؛ اینکه طرف ِ مقابل دستها را به روی گوش بگذارد و مرتبا مثل یک ضبظ صوت گولاگ و هولودومور را در صورت شما فریاد بزند سوهان ِ روح و روان است! نه فقط جایی برای شنیدن صدای سوسیالیسم/کمونیسم نیست، بلکه اصولا صحبت کردن از آدم بودن هم گویا تابو شده و گوینده به «آرمان‌گرایی» و «خیال‌پردازی» متهم می‌شود. من از سونیکسکس تقاضا می‌کنم یک لحظه بایستد و بیاندیشد، نظامی که برای دفاع از مقدماتی‌ترین اصول آن باید ابتدایی‌ترین حداقل‌های عقلانی برای برابری در رفاه و دسترسی به منابع و راه‌های پیشرفت را اینچنین لگدمال کرد حقیقتا «بهترین نظامی»ست که بشر می‌تواند بیافریند؟
      به قول شما مشکل سوء آشنایی است !
      همین مشکل را شما هم دارید چرا که همان طوری که پیشتر گفتم فکر میکنید سرمایه و ابزار تولید از آسمان افتاده جلوی منزل یک سرمایه دار و او برش داشته و به بقیه نمیدهد !!!!!!!!!
      یعنی تمام تلاش سرمایه دار برای بدست آوردن آن سرمایه را خیلی شیرین نادیده میگیرید و در قبالش آنچه که وی برای بدست آوردنش تلاش کرده را میخواهید به زور ازش بگیرید و به دست یک مشت مفت خور بدهید تا آنها هم در اسرع وقت نیست و نابودش کنند برود پی کارش .
      همینکه حتا محض رضای اسپاگتی کبیر یک نظام سوسیالی و کمونیستی درست و حسابی هم در دنیا نداریم خودش به اندازه کافی نشان دهنده ضعف این سیستم هست و لطفن باز آلمان و سوئد و ... را وسط نکشید چرا که به شما نشان دادم که شالوده ی نظام اقتصادی این کشور ها تمامن سرمایه داری است نه سوسیالی .

      پ.ن : اگر از کلاماتی مانند خنگ و خل یا مفت خور و دزد و ... استفاده کردم قصدم تندی یا توهین نبود ، بلکه اینها با توجه به خستگی که دارم و اینکه میخوام برم بخوابم به نظرم سریع ترین و مناسب ترین کلمات برای تعریف نظامهای در مرحله نخست کمونیستی و سپس سویالیستی و بهتر بیان کردن آنچه میخواستم بگویم بودند
      ویرایش از سوی sonixax : 06-07-2011 در ساعت 01:04 AM
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    5. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Nocturne (06-07-2011)

    6. #4
      نویسنده یکم
      Points: 11,501, Level: 70
      Level completed: 63%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 7.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      کارگر
       
      متعجب
       
      Philo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Feb 2011
      نوشته ها
      378
      جُستارها
      5
      امتیازها
      11,501
      رنک
      70
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,049
      از ایشان 896 بار در 338 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      طبق تعریف شما ، خود سرمایه دار هم کارگر است !!!
      آخر چرا؟ سرمایه دار مگر می تواند از خودش بهره کشی کند؟ در بسیاری از موارد سرمایه دار در روند تولید کاری انجام نمی دهد، و در مواردی هم که کاری انجام می دهد ده ها برابر زحماتش پول می برد (= همان بهره کشی/دزدی نیروی کار دیگران).
      معمولا باید سعی کنیم ادعاهایمان را اثبات کنیم، یا حداقل دفاعی از ادعا بکنیم، شما فقط یک ادعای شگفت انگیز کردید و رفتید.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      آفرین ، کارگران به قول شما ، برای زنده ماند به محصولات سرمایه دار نیاز دارند چه تمامن ماشینی باشد ، چه نباشد .
      نه متوجه نشدید، کارگر برای زنده ماندن به حقوقی که دریافت می کند نیازمند است، و در همان حال سرمایه دار برای سود کردن به مصرف کننده احتیاج دارد. شما می گویید سرمایه دار لطف می کند که همه چیز را ماشینی نمی کند، من می گویم اگر چنین کاری هم بکند (به فرض توانستن)، به زودی مصرف کننده ها توان خریدشان را از دست می دهند و کالاها فروش نمی روند، فکر می کنم حرف من کاملا روشن باشد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      در ضمن شما یک چیزی را که همواره فراموش میکنید این است که کسی از شکم مادرش سرمایه دار به دنیا نیامده و برای به دست آوردنش زحمت کشده و غلط میکند کسی که بخواهد حاصل زحمات دیگری را با عناوینی مانند ابزار تولید یا سرمایه باید همگانی باشد را بالا بکشد . ما بقی هم اگر کمی عقل در سرشان باشد میتوانند سرمایه ای جمع کنند و ابزار تولید را در اختیار آنهایی که عقل درست و حسابی ندارند قرار دهد - و هم سود خودش را ببرد و هم به قول شما اجازه ندهد آن خنگ و خُل های قبلی از گشنگی نمیرند . اصولن علمی به نام اقتصاد به همین خاطر بوجود آمده .
      این سخنان یقینا یاوه هستند، مثل این است که قاتلی با اسلحه آدم بکشد و کسی در مقام دفاع از قاتل بگوید که او کلی زحمت کشیده بود تا آن اسلحه را بدست آورده بود، پس حق داشت آدم بکشد.
      مسئله این نیست که سرمایه دار سرمایه اش را از کجا آورده، مسئله این است که حق ندارد با آن بهره کشی کند. دوست عزیز شما همچنان در درک صورت مسئله مانده اید بعد می خواهید چپ را نقد کنید؟
      گذشته از این ها، به نظر من، وسیله ی تولید وسیله ی خطرناکی است و نباید دست هر کسی بیفتد، چه با زحمت چه بی زحمت. بگذارید با یک مثال مدعا را روشن کنم: مثلا شما در هیچ کشوری حق ندارید یک وسیله ی کشتار جمعی در حیاط خانه تان داشته باشید. حالا ممکن است نیمی از عمرتان را در تلاش برای به دست آوردن آن وسیله صرف کرده باشید، ولی تا معلوم شود که چنین چیزی دارید بلافاصله به زور آن را از شما پس می گیرند. چرا که ممکن است با آن مرتکب جنایتی بشوید.
      آن چه در این قیاس بین وسیله ی تولید و وسیله ی کشتار جمعی مشترک است، امکان انجام عمل غیراخلاقی با آن وسیله (در ابعاد وسیع) توسط شما و بنابراین تهدید امنیت جامعه است.

    7. #5
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      آخر چرا؟ سرمایه دار مگر می تواند از خودش بهره کشی کند؟ در بسیاری از موارد سرمایه دار در روند تولید کاری انجام نمی دهد، و در مواردی هم که کاری انجام می دهد ده ها برابر زحماتش پول می برد (= همان بهره کشی/دزدی نیروی کار دیگران). معمولا باید سعی کنیم ادعاهایمان را اثبات کنیم، یا حداقل دفاعی از ادعا بکنیم، شما فقط یک ادعای شگفت انگیز کردید و رفتید.
      شما هنوز مشخص نکردید چرا تلاشی که سرمایه دار برای تولید (شامل اختراع) یا بدست آوردن سرمایه و ابزار تولید میکند را پیاپی نادیده میگیرید ؟!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      نه متوجه نشدید، کارگر برای زنده ماندن به حقوقی که دریافت می کند نیازمند است، و در همان حال سرمایه دار برای سود کردن به مصرف کننده احتیاج دارد. شما می گویید سرمایه دار لطف می کند که همه چیز را ماشینی نمی کند، من می گویم اگر چنین کاری هم بکند (به فرض توانستن)، به زودی مصرف کننده ها توان خریدشان را از دست می دهند و کالاها فروش نمی روند، فکر می کنم حرف من کاملا روشن باشد.
      خوب بزرگترین مشکل فلسفه ی شما این است که همه را از دم کارگر میپندارید ! و همان طوری که پیشتر گفتم کارگر تعریف کردن همه از دم توهین به افراد است چرا که زحمات اشخاص برای به دست آوردن تخصص یا موقعیت فعلی را ایگنور میکنید !
      با کمال پوزش راه های کسب درآمد تنها و تها عملگی و یا به قول شما کارگری نیست .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      این سخنان یقینا یاوه هستند، مثل این است که قاتلی با اسلحه آدم بکشد و کسی در مقام دفاع از قاتل بگوید که او کلی زحمت کشیده بود تا آن اسلحه را بدست آورده بود، پس حق داشت آدم بکشد. مسئله این نیست که سرمایه دار سرمایه اش را از کجا آورده، مسئله این است که حق ندارد با آن بهره کشی کند. دوست عزیز شما همچنان در درک صورت مسئله مانده اید بعد می خواهید چپ را نقد کنید؟

      پیشتر برای شما توضیح دادم شو ما پیاپی این مساله ره یحتمل به عمد نادیده میگیرید ! عزیزم ابزار تولیدی نباشد ، کاری هم نیست . به عبارت ساده تر مخترع بیل نباشد ، بیلی هم نیست که کارگری با آن بیل بزند ، روشن است یا بیشتر توضیح بدهم ؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Philo نمایش پست ها
      گذشته از این ها، به نظر من، وسیله ی تولید وسیله ی خطرناکی است و نباید دست هر کسی بیفتد، چه با زحمت چه بی زحمت. بگذارید با یک مثال مدعا را روشن کنم: مثلا شما در هیچ کشوری حق ندارید یک وسیله ی کشتار جمعی در حیاط خانه تان داشته باشید. حالا ممکن است نیمی از عمرتان را در تلاش برای به دست آوردن آن وسیله صرف کرده باشید، ولی تا معلوم شود که چنین چیزی دارید بلافاصله به زور آن را از شما پس می گیرند. چرا که ممکن است با آن مرتکب جنایتی بشوید. آن چه در این قیاس بین وسیله ی تولید و وسیله ی کشتار جمعی مشترک است، امکان انجام عمل غیراخلاقی با آن وسیله (در ابعاد وسیع) توسط شما و بنابراین تهدید امنیت جامعه است.
      سلاح کشتار جمعی در مرحله ی نخست ، ابزار تولید نیست ، در مرحله ی دوم اگر به دست کسی برسید هیچ بنی بشری نمیتواند آن را به زور ازش بگیرد !
      به عبارت ساده تر مثال شما مثال درستی نبود .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    8. #6
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      دیدم این تاپیک خیلی حجیمه، میخواستم بیخیالش شم، اما یخورده نگاه کردم دیدم هم بحث مهمی هست و هم پستها عالی و آموزنده؛ واقعاً غنیه.
      اینه که امروز 6 صفحهء اول رو خوندم. صفحهء 7 رو بوکمارک کردم تا به مرور انشاا... تمام پستها رو بخونم.
      ولی تا همینجا یه چیزی بنظر رسید که بگم و دلیلی نمیبینم تا اون زمان به تاخیر بندازم که معلوم نیست مرده باشیم یا زنده و اصلا یادم بمونه یا وقتش باشه.

      من میخواستم یک مسئله رو که احتمالا در پستهای این تاپیک بهش اشاره نشده مطرح کنم که فکر میکنم مسئلهء مهمی هم باشه.

      اینکه در نظامهای سرمایه داری فعلی فقط بحث بازار آزاد و مالکیت شخصی طبیعی نیست که وجود داره و برای همگان حالا یک حالت کم و بیش برابر در رقابت داره، بلکه بیشتر از این پیش رفته و عملا بصورت مصنوعی و با قدرت قانون و محدود کردن آزادیهای طبیعی مردم، ابزارهای اضافی و قدرتمند و خلاصه امتیاز بیشتری رو در اختیار تولیدکنندگان (شامل مخترعان) و عملا سرمایه داران قرار میدن و یکسری شبه مالکیت هایی رو که در طبیعت وجود ندارن و با آزادی طبیعی انسانها مغایر هستن خلق میکنن. یعنی مالکیت رو گسترده تر و تشدید میکنن.
      این ابزار همانا قوانین انحصار فکری (Intellectual Property) است که خیلی هم گسترده و پیچیده و عمیق و سفت و سخته امروزه.

      این قوانین عملا میتونن به انحصار و بی عدالتی و خارج شدن از وضعیت طبیعی منجر بشن. بطور مثال شرکتهای عظیم معمولا حجم عظیمی از Patent ها رو هم در اختیار دارن که خیلی از این Patent ها واقعا مهم و حتی اساسی هستن در زمینهء فناوری و تجارت های مربوطه.
      حالا یک فرد و گروه مستقل و کوچک که سرمایهء زیادی هم نداره واقعا چطور میتونه بصورت عادلانه ای و با همون فرصت ها و هزینه ای که زمانی در اختیار بنیانگذاران همون شرکتها بوده، وارد میدان بشه و بقا و رشد پیدا کنه، چه برسه که بخواد با اون شرکتها که همه چیز رو بنام خودشون زدن رقابت هم بکنه.
      این شرکتها اغلب بین خودشون این Patent ها رو به هر صورت موردی یا خیلی موارد حتی فله ای و دو طرفه معامله و تبادل میکنن، اما آیا میان به شرکتها و افراد و گروههای مستقل کوچک هم فرصت برابر بدن. اصلا بهشون نمیفروشن/امتیاز نمیدن، اگر هم بفروشن خب هزینهء بسیار سنگینی خواهد داشت که اون گروههای کوچک که ثروت عظیم ندارن در همین ابتدای کار طبیعتا از پسش برنمیان.

      حالا توی رشتهء خود ما که برنامه نویسی هست من خودم در این زمینه اطلاعات و مطالعات خوبی داشتم که این قضیه به ذهنم رسید.
      ما در زمینهء برنامه نویسی چیزهایی داریم بنام «جنبش نرم افزار آزاد» و «پروژهء GNU» و همچنین جنبش بازمتن و غیره، که اینا باعث شدن امروز ما دنیای بسیار غنی ای از فناوریها و الگوریتم ها و زبانها و فرمت ها و سیستم عاملها و پلتفرمهای آزاد/بازمتن رو داشته باشیم، که به واقع الان من به شخصه ارزش اون رو با هیچ چیز دیگری نمیتونم مقایسه کنم و جایگزینی براش سراغ ندارم. با این دستاوردهای انبوه و آلترناتیوهای با کیفیت و گستردهء جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن بوده که من تاحالا ارضاء شدم و هر اطلاعات و ابزار و برنامه و فرمت و غیره ای که در رشتهء خودم یا برای کسب و کاری نیاز دارم بصورت رایگان و آزاد در دسترس همگان دارم.
      همهء اینا هم از یک فرد مستقل شروع شد بنام آقای «ریچارد استالمن» که اگر ایشون این کار رو نمیکرد شاید هیچوقت تمام این پدیده ها حداقل به این گستردگی و عمق شکل نمیگرفت و امروز دنیای ما به شکل دیگری بود.
      یعنی شما حساب کنید من بعنوان یک علاقمند رایانه و برنامه نویسی یا کسی که میخواست توی این تجارت وارد بشه و کسب و کاری راه بندازه، چه قدرت و منابع در دسترسی میداشتم؟
      شاید شما بگید خب بازمتن هم بعضی انواع تجارت و درآمد رو از بین برده یا تضعیف کرده (باید توجه کرد که در قبالش احتمالا تجارت های جدیدی رو هم بوجود آورده)، ولی ارزیابی من به شخصه که البته شاید تاحدی از روی علاقهء شخصی به علم و قدرت و آزادی هم باشه، اینه که در کل جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن بسیار ارزنده و مفید هستن، تا حدی که اونا رو معادل یک گنج بزرگ میدونم.
      جایی میخوندم که حتی ویکیپدیا هم که حاصل یک جنبش خاص خودش هست درواقع اون جنبش یجورایی از جنبش نرم افزار آزاد یا بازمتن (هم) الهام گرفته شده.

      حالا من نمیدونم این جنبش ها تا چه حد تصادفی و تا چه حد محتوم/طبیعی خود نظام سرمایه داری و بازار آزاد بودن.
      بهرحال اگر این قضایا بوجود نمی آمد، بنظر من امروز این بهشتی رو که افراد خوره ای مثل من دارن نداشتیم.
      بنابراین این برای من خیلی مهمه.

      شاید بهتر باشه مقداری روی قوانین انحصار فکری و مزایا و معایب اونها هم تفکر و بحث و تحقیق کنید و کارکرد نظام سرمایه داری رو با این جزء مهم تحلیل کنید. چون واقعا چیز کم اهمیتی نیست.

      بعد فقط اقتصاد و تجارت و پول درآوردن که برای انسان مطرح و مهم نیست، حتی پیشرفت علم و فناوری هم به خودی خودش لزوما بهینه و عادلانه و توجیه شده نیست به هر بهایی.
      اون آزادی و دسترسی همگانی تاحد ممکن رایگان و آزاد و برابر به منابع علم و دانش و فناوری برای یادگیری و استفاده هم آیا مهم نیست؟
      من یک خوره واقعا اونقدری پول و تجارت به خودی خودش برام اهمیتی نداره و لذت واقعی بهم نمیده. من میخوام خودم بدونم و بتونم و آزاد باشم. میخوام به تمامی علوم و فناوریها، چه از نظر یادگیری و چه از نظر استفادهء شخصی (و حتی الامکان تجاری) دسترسی برابر داشته باشم. حتی الامکان!
      من منکر لزوم و فواید قوانین انحصار فکری نیستم، ولی یک تعریف و حد و معیار و سیستم خردمندانه و انسانی و منصفانه ای باید براش حاکم باشه، نه صرفا حداکثر سازی تجارت و ثروت و حتی علم و فناوری در کل.
      هدف باید بهره مندی عمومی باشه. و آزادی انسانها هم این وسط مهمه و باید بهش وزن زیادی داده بشه.
      چرا مثلا من به صرف اینکه دیرتر به دنیا اومدم، باید دیگران خیلی چیزهای مهم و حتی اساسی و بدون جایگزین بهینه رو بنام خودشون زده باشن یا اصلا چرا باید مجبور باشم چرخ رو از اول اختراع کنم؟
      بنظرم این نه طبیعی است و نه عادلانه.
      باید از فدا شدن انسانیت و انصاف در نظام سرمایه داری و کلا هر نظامی جلوگیری کرد، و از اشتباه گرفتن هدفها و معناهای واقعی.
      هدف آیا صرفا تجارت و پول است؟ حتی پیشرفت کلی علم و فناوری که همون شرکتهای بزرگ به تنهایی شاید بتونن محقق کنن و حتی شاید بهتر و بیشتر هم محقق کنن؟
      پس بهره مندی این همه انسان چی میشه؟
      و مگر همه از این همه دریای علم و فناوریهای رایگان و آزاد که تمام بشریت در طول تاریخ خودش خلق کرده بهره مند نشدن؟ حالا درسته که با وضع قوانین گسترده و شدید انحصار فکری و با قدرت و ثروت عظیم شرکتهای بزرگ، برای عموم محدودیت به مراتب بیشتری ایجاد بشه؟

    9. 2 کاربر برای این پست سودمند از folaani گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (02-23-2013),undead_knight (02-22-2013)

    10. #7
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      جداً در اینکه در نظام سرمایه داری فرصت های بقدر کافی برابر وجود داره، تاحد زیادی محل تردیده.
      موضوعی که احتمالا درنظر نگرفتید، همین قوانین و انحصارهای فکری گسترده هستن.
      فقط به دانش و تلاش و حتی مقداری سرمایه داشتن اولیه نیست که فرضا شما فکر کنی هرکس میتونه در نهایت یک کمپانی اتومبیل سازی جدید تاسیس کنه و موفق بشه.
      نه عزیزم، اون انحصارهای فکری خیلی عظیم تر و اساسی تر از اون چیزیه که فکرش رو بکنی. وقتی عملا بری توش متوجه میشی. وقتی بهت گیر بدن و با همونا راهت رو سد کنن.
      و اگر هم بخوای از اون فناوریها استفاده نکنی یا فناوریهای جدید خودت رو اختراع کنی، خب بازم یا نمیشه یا صرف نمیکنه و قابل رقابت و سوددهی نیست.
      اکثرا این مسئله رو ساده میگیرن. مثلا میگن خب هرکس روش و فناوری و اختراعات خودش رو بکنه. اما واقعیت یه چیز دیگس.
      در همین زمینهء نرم افزار و برنامه نویسی، تازه باوجود جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن، سالها پیش یک تحقیقی انجام داده بودن روی کدهای هستهء سیستم عامل لینوکس؛ نتیجه این شده بود که حدود 300 مورد نقض Patent های نرم افزاری در این کدها بدست آورده بودن! نه اینکه برنامه نویسان هستهء لینوکس آگاهانه این کار رو کرده بودن و حتی هیچ کد و الگوریتمی رو از رقبا دیده بودن، بلکه تصادفا کدها و روشهای اونا با روشها/الگوریتم هایی که قبلا دیگران بنام خودشون ثبت کرده بودن مشابه بوده.
      یعنی شما حساب کنید حتی خیلی از الگوریتم های نسبتا ساده و پایه و اساسی رو هم که پیدا کردن جایگزین بهینه براشون خیلی دشوار و پرهزینه یا حتی غیرممکنه، Patent کردن.
      هر سال هم انبوهی از Patent های نرم افزاری جدید ثبت میشن (طبیعتا بیشترش هم توسط شرکتهای بزرگ ثبت میشه و اگر هم چیز کم و بیش مهمی که توسط فرد مستقلی ثبت شده پیدا کنن سعی میکنن اون رو بخرن).
      فقط کار تحقیق و اجتناب از نقض این Patent ها کاریه که احتمالا از عهدهء تخصص و وقت و پول محدود برنامه نویسان مستقل و شرکتهای کوچک برنمیاد یا براشون صرف نمیکنه.

      البته حمله های قانونی بر اساس Patent های نرم افزاری خیلی کمتر از چیزی که در عمل ممکنه انجام میشن، که یک دلیلش بالا نیامدن همین گندهاست و اینکه جامعه و منتقدین هم عکس العمل نشون میدن و عموم مردم نسبت به این پدیدهء شوم آگاهتر میشن.
      خود این شرکتهای بزرگ گفتن که ما از این Patent ها و اینکه اونا رو جمع و ذخیره میکنیم قصد تدافعی داریم و اگر کسی بهمون حمله کرد ما هم سلاح برای پاسخگویی داشته باشیم!!
      یعنی یجوری همه میدونن که اجرای کامل اونها عملی و عاقلانه/منصفانه نیست.

      البته همونطور که گفتم بنده نمیگم که قوانین انحصار فکری مفید یا حتی ضروری نیستن، ولی این مسئله از اون چیزی که فکر میشه پیچیده تره و تبعات زیاد و مهمی داره و خیلی وقتها هم که اصلا فراموش میشه در معادلات و تحلیل ها بحساب بیاد.

      من فکر میکنم اینطور قوانین باید درحد ضرورت و حداقلی نگه داشته بشن. اما جدال بر سر گسترش و تشدید این قوانین طبیعتا همواره در جریان بوده و هست. بالاخره منافع مالی داره و لابی های قوی پشتش هست.

      واقعا چرا امروز دنیا اینقدر انحصاری شده؟ چرا معدودی شرکتهای بزرگ بخش اعظم صنعت و تجارت و ثروت و شریانهای حیاتی رو در اختیار دارن؟ چرا شرکتهای کوچک اینقدر کمتر و محدود شدن نسبت به گذشته (یک جایی میخوندم که آمار و تحقیقات این رو میگه). آیا یک دلیلش همین قوانین انحصار فکری و قبضه کردن قانونی فناوریها و تجارت بدست شرکتهای بزرگی که یک زمانی خودشون در محیط آزادتر/ساده تری شکل گرفتن نیست؟

    11. #8
      شناس
      Points: 658, Level: 13
      Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
      Overall activity: 40.0%
      نِشان‌ها:
      Frequent Poster
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mohamadreza58 آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Feb 2013
      نوشته ها
      64
      جُستارها
      0
      امتیازها
      658
      رنک
      13
      Post Thanks / Like
      سپاس
      25
      از ایشان 139 بار در 53 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      موضوعی که احتمالا درنظر نگرفتید، همین قوانین و انحصارهای فکری گسترده هستن.
      folaani عزیز شما به یک نکته در صحبت های خود اشاره کردید و آن تاثیری است که این انحصارها بر ایجاد نوآوری های بیشتر دارد. باید بگویم منفعت اصلی پتنت ها و انحصارها در همین نکته است. اساسا منطق اقتصادی منطق هزینه-فایده است. هر پدیده یا ابزاری دارای هزینه ها و در عین حال منافعی است. حال اگر در تحلیل هزینه- فایده منافع آن بر هزینه هایش بچربد آن را مفید می دانیم. در خصوص پتنتها و انحصارها هم به نظر من این منافع بیشتر از هزینه ها است. این امر خصوصا در صنعت شما بیشتر خود را نشان داده. اگر نگاهی به استارت آپ های ایجاد شده در دنیای کسب و کار امروز بیندازید می بینید که درصد بسیار زیادی از آنها در صنعت نرم افزار یا حداقل در بستر اینترنت و دنیای مجازی شکل گرفته اند.

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از mohamadreza58 گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-23-2013)

    13. #9
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mohamadreza58 نمایش پست ها
      در خصوص پتنتها و انحصارها هم به نظر من این منافع بیشتر از هزینه ها است. این امر خصوصا در صنعت شما بیشتر خود را نشان داده. اگر نگاهی به استارت آپ های ایجاد شده در دنیای کسب و کار امروز بیندازید می بینید که درصد بسیار زیادی از آنها در صنعت نرم افزار یا حداقل در بستر اینترنت و دنیای مجازی شکل گرفته اند.
      دلیل روشن و محکمی نمیبینم که بشه نتیجه گیری کرد بخاطر وجود پتنت های نرم افزاری بوده.
      چون این حیطه (فناوری اطلاعات) ویژگی های برجسته و استثنایی متعدد دیگری هم دارد که به گمانم خیلی هم مهمتر و تاثیرگذارتر هستند.
      این وسط انحصار فکری، البته به شکل پتنت های نرم افزاری، نه کپی رایت، نقش زیادی فکر نمیکنم داشته باشد، بلکه شاید حتی نقش منفی داشته.
      چیزی که هست اصولا دنیا هم به مرور به سمت باز شدن در این زمینه و اجتناب از فناوریهای انحصاری پیش رفته است، چون محدودیت ها و خطرات آنها بر اساس تجربیات و نیز تحلیل و منطق کم و بیش روشن است.
      بطور مثال کنسرسیوم وب، فناوریهای غیرانحصاری را اکیداً ترجیح میدهد، و در جاهایی هم که پتنت هایی روی بعضی فناوریها هست و مجبورند به علت عدم وجود آلترناتیو کاملا باز/آزاد مناسب از آنها استفاده کنند، بازهم شرایط و تعهدات رسمی ای را لازم داشته که بر طبق آن عملا این پتنت ها تا حداکثر ممکن خنثی میشوند.

      همینطور به علت وجود جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن و دستاوردها و جوامع عظیمی که ساخته اند، نمیتوان پیشرفت دنیای رایانه و برنامه نویسی و فناوری اطلاعات را به همین راحتی حاصل وجود انحصارهای فکری در این حیطه دانست، بلکه شاید بعکس! خیلی از همین استارت آپ ها را اگر بررسی کنید مسلما به موارد زیادی خواهید رسید که از فناوریهای و استانداردهای آزاد/باز و دستاوردهای جنبش نرم افزار آزاد/بازمتن استفاده کرده اند یا حتی اساسا به آنها وابسته اند.

      بطور مثال سیستم عامل GNU/Linux که امروزه تقریبا در هرجایی و هر حیطه ای نفوذ کرده است؛ از ابررایانه ها تا گوشی های هوشمند تا ماشین رختشویی و غیره.

      شما اگر بخواهید استارت آپی بکنید، خب با یک دنیا نرم افزار و فناوری و استاندارد و فرمت و کدک و فریمورک و غیره و غیره بازمتن/آزاد مسلماً این کار برایتان میتواند خیلی کم هزینه تر و کم محدودیت تر و در نتیجه ممکن تر باشد.

      باید توجه داشت که تجارت تولید نرم افزارهای انحصاری تنها کسر کوچکی در مقابل کلیهء تجارت ها و فعالیت های انجام شده در حیطهء رایانه و فناوری اطلاعات است.

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار زنامرد
      پاسخ: 516
      واپسین پیک: 03-29-2020, 07:36 PM
    2. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار هماندیشی
      پاسخ: 161
      واپسین پیک: 03-15-2013, 08:51 PM
    3. مازوخیسم / سادیسم / لذت‌جویی و ...
      از سوی yasy در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 6
      واپسین پیک: 01-20-2013, 08:03 PM
    4. جایگاه فرهنگی ملت ایران در مقایسه با ملل دیگر
      از سوی Nocturne در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 8
      واپسین پیک: 09-12-2012, 11:17 PM
    5. سکولاریسم و روشنفکر دینی
      از سوی Russell در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 27
      واپسین پیک: 09-12-2012, 07:00 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •