وقتی با مواردِ زیر مواجه میشوی چه حالی بهت دست میدهد؟لذت(نه بیش از یک ملودی زیبا)، از اذان و قرآن اگر زوری نباشد و با صدای زیاد مجبور نباشی گوش کنی چندان بدم نمیآید (البته در مقایسه با موسیقی خوب حرفی برای گفتن ندارد) ولی از آنجا که از معدود مجاری ابراز هنر مردمان بوده خواندن اذان و قرآن و اینها خودش شده یک هنر.اذان
تهوع، من با دیدن اینها مطمئن شدهام مسلمان روشنفکر/آزادیخواه مانند معادل آن در غرب الاهیات آزادی بخش است، تنها تناقض در عباراتدانشجوی روشنفکرِ پیروی شریعتی
نفرتگشت ارشاد
کمی ترحمگدای مترو
بستگی دارد، بسته به نوع رابطه و میزان دوستی میشود میان در رودربایسی و انزجار و تهوع درگرگون باشد، البته تازه حمید عسگری از خوبهایشان هست و چمیدانم بنسبت بنیامین اینها در چشم من سالاریست !!اصرار دوستی برای شرکت در کنسرتِ حمید عسگری
سکته !!قهرمانِ جهان شدنِ تیم فوتبالِ ایران در جام جهانی !!!
نمیدانم واقعا، ندیدهام تابحال.البته از میزان حماقت برخی غربیها که مسلمان میشوند متعجب هستم.مسلمانانی که دین خویش را به مسحیت یا زرتشتی تغییر دادهاند و بر عکس
ترس !!وقتی کابوس میبینی
احمدینژاد
بیزاریفروشندههایی که سعی میکنند تا دسته بیاندازند؟
ترس از ناگهانی از مردمی که در کنارم راه میرونداعدام در ملاء عام
دلسوزی، احساس مسئولیت برای کمک، احساس گناهپیرمرد بارکش
دلسوزیسربازِ سر چهارراه
خشم و تاسفکتک خوردن کودکی از والدیناش
احساس نابغه بودن خودمحسن عباسی
در ایران اکثرا صوفی گری که من دیدهام حقیقتا بعنوان افیون استفاده میشود. من با اینکه خودم نداشتن حرص بیخود و احمقانه و زرنگ بازی و اینها را دوست ندارم و ظاهرا در ایران آلترناتیو آن عرفان است هیچگاه از آن خوشم نیامده که پیش از خروج کامل از اسلام و چه پس از آن.به نظرت در ایران چرا تا این اندازه صوفیگری و عرفان رواج دارد؟
بستگی به شرایط او دارد، اگر من هم قانع شوم بهترین راه همین است احتمالا به او کمک کنم (فرض من این است اینجا که شرایط او همواره دخیل است و مساله تنها تئوریک نیست) ولی اگر نه سعی میکنم غیر مستقیم منصرفش کنم/متوجه اشتباهش بکنم تا دیر نشده.فرض کن یکی از دوستانِ نزدیکات که دچار بحران فلسفی شده به این نتیجه رسیده است که بهتر است خودکشی کند و این راز را تنها با تو در میان میگذارد. چه میکنی؟ سعی میکنی نظرش را تغییر دهی؟کمکش میکنی راه خوبی برای خودکشی پیدا کند؟ یا اینکه اصلا دخالت نمیکنی؟
البته این یکمقدار پیچیده است با توجه به اینکه ماهیت ج.ا را چه بدانیم.از خامنهای که بگمانم کمتر از 15% راضی باشند.از وجود ولی فقیه و مخالفت با یک نظام تنها مبتنی بر انتخابات، شاید 30%، از بودن قدرت دست مسلمین و چوب کردن در آستین شیطان پرستان و کفار و... و جلوگیری از شیوع سکولاریسم و حداقل خواستار نوعی دموکراسی با حفظ ارزشهایِ اسلامی و علی شریعتی بازی و ... بودن، بالای 50%به نظرت چند درصد از مردمِ ایران همچنان به حضور جمهوری اسلامی راضی هستند؟
من اصولا دوست ندارم و با این تمایز بین شغل و تفریح مخالفم. ولی نویسندگی به هر نوعی حتی ژورنالیستی را دوست دارم.چه شغلی را بیش از همه دوست میداری؟
بستگی دارد، ولی تنها راهش منحرف کردن توجه است، جدا از روشهایی که بالاتر گفتم، مثل زدن به یک طرفی؛ خواندن یا تماشای ممتد یک رمان یا سریال بلند خوب بد نیست.در مواقع گرفتاریهای روحی و بنبستهای عاطفی معمولا چگونه خود را تسکین میدهی؟
دارم سعی میکنم با هنر سینما آشنا شوم و پیشتر فیلم هالیودی و اینها تقریبا میدیم که الان بنظرم بیخود میآیند.ولی در مجموع فیلمهایِ شدیدا واقعگرایانه یا تخیلی (و علمی تخیلی) را بیشتر دوست دارم و از میانه خوشم نمیآید.کمدی خوب هم دوست دارم مخصوصا Monty Python، ولی فیلم آنچنان شاخصی مد نظرم نیست در کل ولی از آثار استنلی کوبریک و مارتین اسکورسیزی بیشتر خوشم میآمد.از چه سبک فیلمهایی بیشتر خوشت میآید؟ دو سه فیلمی که بیش از همه پسندیدی را هم گر بگویی کفایت میکند.
60% البته ج.ا هم تا حدی ربط دارد به ایرادات و سهل انگاریها و... قبلی مردم ایرانفکر میکنی چند درصد از انحطاطهای اخلاقی ایرانیان ناشی از ج.ا است؟
سوال سختیست، بگمانم انسان تا تجربهیِ زندگی چندین ساله در جای دیگر را نداشته باشد نمیتواند نظر بدهد.دلبستگی و خاطره و چه میدانم دوست داشتن بوی کوچه و خیابانش را خب آری، ولی جدا از این احساسات ناشی از عادت ،ولی حس ناسیونالیستی چندانی ندارم، موافقت با افکار و اندیشهیِ ایرانی مخصوصا در مقابل روشنگری و آنچه اندیشهیِ غربی مینامند باز هم نه چندان.بگمانم در کل جواب آری باشد، دوست میدارم ولی این علاقه زیاد نیست و هر روز رو به نزول.و یک پرسش طلائی: ایران را دوست داری؟
با اینکه با نظرات قبلیام اکنون مخالفم داریوش جان ولی الان بیش از هر زمان دیگری احساس شک میکنم و آن نظرات پرشور لازم را در اکثر موارد ندارم.بگمانم دوستان سوال مد نظرشان را بپرسند بهتر باشد، پاسخ مبسوط به آن پرسشها را (که پاسخ به آنها لازم هم هست،حداقل برای خودم) بگذاریم برای آینده.+به خاطر داشته باش راسل جان که اکنون فرصت خوبیست برای اینکه اگر بخواهی در پاسخهایی که قبلا به پرسشهای استاندارد دادی بازنگری کنی.
![]()