سفستهی دستیازی به باور همگانی!
من ننهی شما نیستم!
یکی از ویژگیهای فطرت آدمی, سرشت "بشری" است. آیا میتوانید ثابت کنید تکتک مردم جهان
فطرت خداجو دارند؟ خیر. پس برهان فطرت هم دود میشود میرود هوا... بهمین سادگی!
--
سفستهی دستیازی به باور همگانی!
من ننهی شما نیستم!
یکی از ویژگیهای فطرت آدمی, سرشت "بشری" است. آیا میتوانید ثابت کنید تکتک مردم جهان
فطرت خداجو دارند؟ خیر. پس برهان فطرت هم دود میشود میرود هوا... بهمین سادگی!
--
نمی شود کسی ناباور باشد اما دست به سفسطه یافتنش قوی نباشد !
آنقدر که می شود این موضوع را در ردیف دیگر سفسطه ها قرار داد
سفسطه سفسطه یابی !
مشکل اینجاست که ضرب المثل بلد نیستی !من ننهی شما نیستم!
چرا نتوانم ؟یکی از ویژگیهای فطرت آدمی, سرشت "بشری" است. آیا میتوانید ثابت کنید تکتک مردم جهان
فطرت خداجو دارند؟ خیر. پس برهان فطرت هم دود میشود میرود هوا... بهمین سادگی!
وقتی در نبود پیامبران مردم از پیش خود بت و خورشید و ماه را خدا انگاشته و پرستیده اند و یا به گونه ای سرنوشت خود را به ماوراء گره زده اند و
از همه مهمتر تلاش و کوشش ناباوران در پاک کردن اندیشه خدا از ذهن مردن به جایی نرسیده است؛
آیا چاره ای به جز پذیرش خداجویی در ضمیر انسان راه دیگری باقی می ماند؟
--
Anarchy (12-21-2013),Russell (12-20-2013),sonixax (12-21-2013),undead_knight (12-22-2013)
Alice(12-21-2013)
شما میدانید سفستهی «دستیازی به آتوریته» چیست؟ من یکی دو عبارت از
اینشتین کوت کردم و به نقد آن پرداختم. سفستهی مرجیعیت زمانی رخ میدهد
که گفتهی مرجع مستقیماً جای استدلال بنشیند: چون اینشتین اینرا گفته است
پس خدا وجود ندارد.
جدای از این دو ایراد دیگر هم یکی به متودولوژی شما و دیگری نقض گزارهی "فطرت
بشری به ماوراء گرایش دارد" گرفتم که شما آن را نادیده گرفتید!
راه برای توجیه همیشه باز است
زمانی در جایی دیگر من نقل قولی از همین جناب انیشتین به نفع دین (نه برای اثبات دین) نقل کردم و به راحتی توسط ناباوران متهم به بکار گیری مغلطه توسل به مرجعیت شدم.
بگذارید با زبان خودتان صحبت کنمجدای از این دو ایراد دیگر هم یکی به متودولوژی شما و دیگری نقض گزارهی "فطرت
بشری به ماوراء گرایش دارد" گرفتم که شما آن را نادیده گرفتید!
بر اساس باور شما هر آنچه در هستی وجود دارد حاصل عملکرد فرگشت است
یکی از این چیزها اندیشه وجود خداست، اگر این اندیشه درست و در راستای حفظ و بقای نسل انسان باشد ناباوران
عملا در راه مبارزه با این اندیشه راه به جایی نخواهند برد
و اگر مضر برای این هدف باشد نیازی به تلاش ناباوران نخواهد بود؛ خود فرگشت به مرور زمان این عامل مضر را نابود خواهد کرد.
پس در هر صورت این مبارزه شما بر علیه خدا معنایی نداشته و غیر قابل توجیه بر اساس مبانی خودتان است.
ویرایش از سوی کوشا : 12-22-2013 در ساعت 07:26 PM
خود من هم بخشی از روند فرگشت هستم و از آسمان که فرود نیامدهام.. فرگشت امروزی از حالت ژنتیکی
به حالت ممتیکی درآمده و برای همین نباید همهچیز را به طبیعت واگذار کرد. ( هرچند من و شما هم بخشی
از طبیعت هستیم) همهی این نگرستیزیها و ایدوئولوژیهای کمونیسم و کاپیتالیسم و .. در راستای فرگشت
فرهنگی است.
جدای از درستی یا نادرستی سخنتان, استدلال شما سفستهی دستیازی به طبیعت است و ارزش منطقی ندارد.
--
0kay![]()
Anarchy (12-22-2013),مزدك بامداد (12-23-2013)
نکته»متاسفانه از دید فرگشتیک لزوما با گذشت زمان هوشمندی همه ادم ها افزایش پیدا نکرده :))
دوست عزیز،ایشون دقیقا نشون دادند که استفاده از مرجعیت برای اثبات چنین چیزی سفسطه آمیزه،اونجا به درستی به شما ایراد گرفتند و اینجا هم خود ایشون سفسطه آمیز بودن چنین چیزی رو برای اثبات عدم خدا نشون دادند.
اینکه شما از چه شاکی شدید برای من محل پرسشه:)))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Anarchy (12-22-2013)
بحثی دارید در این زمینه به این تاپیک مراجعه کنید :
دین و فرگشت
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Anarchy (12-23-2013),sonixax (12-23-2013),undead_knight (12-23-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)