تاریخ نگاران نوشتهاند كه یهودیان، در اصل، اهل حجاز نبودهاند. آنان در كتب مذهبی خود خوانده بودندكه پیامبری از سرزمین یثرب ظهور خواهد كرد؛ از این رو، به این سرزمین كوچ كردند و در انتظار این ظهور بزرگ ماندند تا جزو نخستین كسانی باشند كه به او ایمان میآورند.
مرحوم علامة طباطبایی، در المیزان، به نقل از تفسیر عیاشی، ذیل آیة مباركة (وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَكانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذینَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللهِ عَلَی الْكافِرینَ} دربارة چگونگی ورود و سکونت یهود در مدینه، روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمود:
یهودیها در كتابهای خود خوانده بودندکه هجرتگاه محمّد، پیامبرخدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) در میان «عیر» و «اُحُد» خواهد بود؛ ازاینرو، برای یافتن آن مکان، از سرزمین خود بیرون آمده، به كوهی رسیدند كه آن را «حداد» می نامیدند. گفتند «حداد» و «اُحد» یكی است و در همانجا متفرق شدند؛ بعضی در «تیما» منزل كردند و بعضی در «فدك» و گروهی در «خیبر».
آنانكه در «تیما» بودند، تصمیم گرفتند به دیدار برادرانشان بروند. در این اثنا، عربی از آنجا عبور می کرد که شترانی داشت. یهودیان شترانی از وی كرایه کردند. عرب گفت: شما را از میان «عیر» و «اُحد» عبور میدهم. گفتند: وقتی به آنجا رسیدی ما را آگاه كن. عرب هنگامیكه به یثرب رسید، گفت: آن «عیر» است و این «احد». یهودیان پیاده شدند و گفتند: به مقصود خود رسیدیم و نیازی به شترهایت نداریم، هرجا می خواهی برو.
آنان به برادران خود در فدك و خیبر نوشتند: ما محل موعود را یافتهایم. بشتابید و خود را به ما برسانید. یهودیان ساکن فدک و خیبر در پاسخ ایشان نوشتند: ما در اینجا ساكن شده، اموالی فراهم كردهایم و به شما بسیار نزدیكیم. آنگاه كه پیامبر اسلام ظهور كرد، بی درنگ، سوی شما خواهیم آمد.
یهودیانیکه بهیثربآمدند، اموالی برای خود فراهمكرده، بهزندگی روزمره پرداختند. «تبّع» از این ماجرا آگاهی یافت و با آنان وارد جنگ شد. آنها در قلعههای خود متحصّن شدند. تبّع محاصرهشان كرد و امانشان داد تا نزد وی آیند.
تبّع به آنان گفت: من سرزمین شما را پسندیدهام و دوست دارم در میان شما باشم.
گفتند: چنین چیزی امكان ندارد؛ زیرا اینجا هجرتگاه پیامبری از پیامبران الهی است و تا او هجرت نكند، كسی چنین حقّی ندارد.
گفت: پس من كسانی از طایفهام را در میان شما میگذارم تا آنگاه که پیامبر آمد، وی را مساعدت و یاری كنند؛ لذا دو قبیلة «اوس» و «خزرج» را، در میان آنها گذاشت. وقتی تبّعیان زیاد شدند، بر یهودیان یثرب سلطه یافته، اموالشان را میگرفتند و یهودیان به آنان میگفتند: سوگند یاد میكنیم آنگاه كه محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) مبعوث گردد، شما را از سرزمین خود بیرون می رانیم؛ لیکن وقتی خداوند، پیامبر را مبعوث كرد، «انصار» به او ایمان آوردند و یهود كافر شدند.
مضمون این روایت در منابع مختلف، از جمله، سیرة ابن هشام نقل شده است. از این روایت و روایاتی كه ذیل آیة (أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ...} آمده، استفاده می شود كه ساكنان نخستین یثرب، یهودی بودهاند.