

از لحاظ طبیعیت که هر دو تقریبا برابر هستند. اما از لحاظ مردم، به نظرم مردم مازندران از لحاظ فرهنگی نسبت به گیلان عقبمانده هستند. پایبندی به دوستی و رفاقت و این چیزها هم آنجا کمتر یافت میشود.
توجه داشته باشید که ما در مورد کشور گرفتاری چون ایران سخن میگوییم که دیوها و اهریمنان بر آن حکومت میرانند، همه جایش طبیعتا در این چند دهه به لجن کشیده شده، اما بعضی جاها کمتر!
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying

هر شهری هم خوب دارد هم بد. نمی توان قضاوت کرد. این تازی ها هستند که خود را از همه برتر می دانند.ما اریایی ها چنین منشی نداریم.همه انسان هستند و ارجمند.البته به جز تازی های بربر صفت.


زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
آغازگر جُستار

دوستانی که درباره شهرهای گوناگون سخن گفتید.
به نگرم آدمی که در یک شهر بزرگتر زیسته نمی تواند به شهر کوچک تر برود. برای من که پیش آمده.
آدمی که از دهکده کوچکی به کلانشهری میآید دیر یا زود خودرا سازگار میکند.
ولی آنکه در شهر بزرگی بوده شهر کوچک را سوت و کور و کسل کننده می یابد.
ولی خب از شهرهای تقریبا هم اندازه می توان به هم کوچید. مثلاً از رشت بروید به شیراز و وارونه.
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)