• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 44

    جُستار: تقسیم قدرت به دو قسم «درونی و اصیل» و «برونی و دست دوم»

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      جان؟ متوجه نشدم.
      بطور کلی من دنبال ارائه و اثبات مطلبی به دیگران نیستم، مگر اینکه مجبور بشم یا منفعتی برای خودم درش باشه.
      وقتی چیزی رو آدم خودش میفهمه، که میتونه عقلانی باشه، تجربی باشه، دریافتهای درونی باشه، و غیره یا ترکیبی از همهء اینا، واسه خودش اثباتی هست و کاربرد داره، ولی وقتی میخواد بصورت رسمی و برونی ارائه و اثباتش کنه برای بقیه، اون خودش کار و سختی زیادی داره و بعضی وقتا اصلا شدنی نیست به اون صورت.
      منم هدفم این نبود که لزوما اثبات و ارائهء کامل و دقیقی ارائه بدم، و از طرفی یک هدفم تقریبا همیشه خودم هم هستم، اینکه محک بیشتری بزنم درستی و کارایی افکارم رو و مطمئن تر بشم، نقص و ضعفش رو ببینم و اینطور چیزا خلاصه. حالا ایده و اثبات بیشتری به ذهنم رسید در این اثنا و مطرح کردم چه بهتر.
      بله؛ مشخصه که متوجه نشدی!
      منظورم مراحل و سلسله مراتبی بود که برای پژوهش در یک موضوع طی می کنیم.
      از تعیین دقیق موضوع گرفته تا نتیجه گیری نسبت به آن. به نظرت نباید مراحل منظمی در پژوهش
      در نظر بگیریم؟




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      ناخودآگاه دقیقا یعنی چی مثلا؟
      غریزه ناخودآگاهه؟
      مثلا غریزهء جنسی؟
      من درمورد تعریف ناخودآگاه ابهام دارم و ازش استفاده نمیکنم.
      تعریف من از ناخودآگاه: هر نوع کنش و واکنش ناآگاهانه و یا غیر ارادی در وجود ما.
      من مدت های مدیدی جهت انتخاب بهترین تعریف برای این واژه با خودکلنجار رفتم. اگر مشکلی در این تعریف می بینی؛ بیان کن.



      ولی تاحد قابل توجهی یا خیلی بیشتر نسبت به قبل خودم بر اونا تسلط آگاهانه کسب کنم، از نتیجه راضی هستم و بنظرم موفقیت بزرگی بوده برام.
      خوب تا چه اندازه بر غریزه جنسی و غریزه خواب تسلط داری؟
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    2. #2
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      منظورم مراحل و سلسله مراتبی بود که برای پژوهش در یک موضوع طی می کنیم.
      از تعیین دقیق موضوع گرفته تا نتیجه گیری نسبت به آن. به نظرت نباید مراحل منظمی در پژوهش
      در نظر بگیریم؟
      چیزی که مهمه نتیجه است.
      اگر بطور تجربی دریابی که چیزی نتیجهء کافی رو میده، پس کافیه.
      منم شاید خیلی وقتا بخشهایی رو گردن ناخودآگاه میندازم و وقتی اون کارش رو بقدر کافی خوب انجام میده، پس مشکلی نیست. البته شاید ناخوآگاه نباشه، شاید یکسری نیروهای درونی ناشناخته دیگری باشن. کلا نمیدونم، و برام مهم هم نیست، چون زندگی اینقدر وقت و انرژی بی حد به آدم نمیده و ایدئال نیست که بخوایم فرایند دقیق هرچیزی رو کاملا مشخص کنیم.

      البته نمیدونم منظورت این بود یا نه. بهرحال من بصورت حدودی و تاحدی که سوال/ایرادت رو متوجه شدم یک بابی باز کردم. میتونی ادامه بدی روش تا بفهمیم منظور همدیگر رو.

      تعریف من از ناخودآگاه: هر نوع کنش و واکنش ناآگاهانه و یا غیر ارادی در وجود ما.
      من مدت های مدیدی جهت انتخاب بهترین تعریف برای این واژه با خودکلنجار رفتم. اگر مشکلی در این تعریف می بینی؛ بیان کن.
      من اصلا نیازی نمیبینم به چیزی به اسم ناخوآگاه نیاز داشته باشیم یا اصلا وجود داشته باشه.
      شاید هم واقعا همچین چیزی به اون شکلی که ما فکر میکنیم وجود نداشته باشه.
      بهتره دست از سر واژه ها برداریم.
      بعدم فکر میکنم اصطلاح بیش از حد گسترده ای باشه حداقل.
      قرار نیست فقط بخاطر یک اصطلاح بیایم و چیزهایی رو که باید جدا بشن قاطی کنیم.

      خوب تا چه اندازه بر غریزه جنسی و غریزه خواب تسلط داری؟
      دقیقا نمیدونم.
      مگر حتما باید بر این دوتا تسلط پیدا کنم؟
      که چی بشه؟
      من دنبال این نیستم که همینطور کورکورانه برم دنبال یه کاری و تسلط بر همه چیز.
      حداقلش اینه که بر اساس دو پارامتر اهمیت بیشتر و شدنی بودن بیشتر، اولویت بندی میکنم.
      واقعا همه چیزهای مهمتر و شدنی تر رو انجام دادم و الان کار دیگه ندارم دیگه مثلا که برم دنبال تسلط بر خواب؟!
      حالا این تسلط بر خواب دقیقا یعنی چی و به چه دردی میخوره؟

      همینطور تسلط کامل بر غریزهء جنسی هم از دید بنده تقریبا نشدنی هست (یا شایدم کلا نشدنی)، و حداقلش با هزینه هایی که داره صرف نمیکنه (مثلا برم روزه و ریاضت بکشم و بدنم رو ضعیف کنم و همه کار و بار و قدرتهای دیگر رو رها کنم که نهایت به تسلط بر اینطور غرایز برسم!؟).

      تسلط کامل بر غریزهء جنسی خوبه و میخوام، ولی میدونم خیلی سخته یا شاید نشدنی باشه.
      فعلا در همین حد هم شاید از بیشتر افراد دیگر بیشتر تسلط داشتم که تونستم مجرد و عزب بمونم.
      و یک راهکار غیردلچسب ولی ضروری برای کاهش حداقلی فشار این غریزه، همانا خودارضایی میباشد.
      فعلا مجبوریم همینطوری سر کنیم. تا ببینیم در آینده بالاخره چیزی تغییری میکنه یا نه!

    3. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      دقیقا نمیدونم.
      مگر حتما باید بر این دوتا تسلط پیدا کنم؟
      که چی بشه؟
      که نکوشید آلت اتان را ببرید؟ (:

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. #4
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      که نکوشید آلت اتان را ببرید؟ (:
      انجام هرکاری که به خودی خودش بد نیست.
      اگر چیزی رو ببرم و راحت شوم که برام کاربردی نداره جز آزار، و محتمل نمیبینم که در آینده هم برام کاربرد زیادی داشته باشه، چه اشکالی داره؟
      مثل زائده آپاندیس رو که چرکی شده باید از بدن جدا کرد و دور انداخت.
      تسلط بر غریزهء جنسی بنظرم بسیار دشوارتر یا حتی غیرممکن است.
      پس من عمل راحتتر را انجام میدهم. چون برای من نتیجه و سود نهایی و کلی است که مهم است. الکی که نمیخواهم با چیزی سرشاخ شوم و وقت و انرژی ارزشمند خود را هدر دهم. جنگیدن با دلایل احمقانه، خب احمقانه است دیگر!!

      البته درمورد قطع آلت قبول دارم که فکر و حرف شتاب‌زده بوده و این قضیه را بیش از حد ساده گرفتم.
      هرچند بهرحال من میخواستم در این مورد یک بحث و تحقیق مقدماتی بکنم، و آن بحث و صحبتها هم در همین راستا بود. چیزی نبود که رویش مطمئن باشم. خودم هم میدانستم چقدر سطحی و خام است هنوز.
      علاوه بر فشار و عصبانیت جنسی، من از این هم واقعا ناراحت بودم که سکس نکرده ام و به کام نرسیده ام و از سوی دیگر این همه وقت و انرژی ارزشمندم دارد با این قضیهء خودارضایی هدر میرود. یعنی یک جوری مثل آش نخورده و دهن سوخته. من روی این حساب کرده بودم که اگر از لذت سکس محروم میمانم حداقل میتوانم آزادانه در زمینه های دیگر مورد علاقه خودم پیشرفت چشمگیری بکنم با تمام قوا؛ اما عملا غریزهء جنسی در این زمینه هم زیاد مزاحم من میشود و بخش قابل توجهی از فکر و انرژی و وقت مرا معطوف خودش میکند.

    5. #5
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      چیزی که مهمه نتیجه است.
      اگر بطور تجربی دریابی که چیزی نتیجهء کافی رو میده، پس کافیه.
      منم شاید خیلی وقتا بخشهایی رو گردن ناخودآگاه میندازم و وقتی اون کارش رو بقدر کافی خوب انجام میده، پس مشکلی نیست. البته شاید ناخوآگاه نباشه، شاید یکسری نیروهای درونی ناشناخته دیگری باشن. کلا نمیدونم، و برام مهم هم نیست، چون زندگی اینقدر وقت و انرژی بی حد به آدم نمیده و ایدئال نیست که بخوایم فرایند دقیق هرچیزی رو کاملا مشخص کنیم.
      مگر "نتیجه" از آسمان هفتم نازل می شه!
      فیلسوفان و پژوهشگران بیکار نیستند که سال ها زمان صرف فلسفه، منطق و پژوهش می کنند. برای افزایش امکان رسیدن به "نتیجه" است. حال این نتیجه مطلوب چه در فلسفیدن و یا در پژوهش دانشیک باشد.
      مثلا در همین واژه "ناخودآگاه" برای من اصلا روشن نیست که کدام تعریف از آن مد نظرت است، و این طور گفتگو کردن و حتی اندیشیدن شخصی پیرامون موضوعات، نظم و قانونی ندارد و به آماج درستی هم نخواهد رسید.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    6. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    7. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      folaani (12-30-2013)

    8. #7
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اینجور نیست, نتیجه را میشود همان ارزیابیِ[١] کاربردین یک چیز دانست. بگوییم ما میخواهیم سیب بیشتری داشته باشیم و بآزمایش در میاوریم این گونه‌یِ سیب را با آن گونه
      پیوند بزنیم, سیب‌هایِ بهتری به بار خواهند آمد. اینجا دیگر نیاز به پژوهش در اینکه "چرا پیوند این دو گونه سیب مایه‌یِ پدایش این سیب بهتر میشود", آنهم
      در تراز[٢] ژنتیک و ... بخودی‌خود نمیرود, همینکه میدانیم همچو چیزی کارمیکند و سیب بهتر و بیشتری میدهد میبسندد[٣] و بهمین شیوه هم, کشاورزان و باغداران برای هزاران سال میوه‌ها را پیوند میزده‌اند و هنوز پُرگاه[٤] میزنند.
      البته مقصود من نیز چنین نبود که در همه چیز بایسته است از چگونگی رخ دادن پدیده ها و چرایی سلسله رویدادهای آنها درک کاملی داشته باشیم. اما در همان نمونه ای که بیان داشتید، اگر بخواهیم همچنان بیش از پیش سیب هایی بهتر و بیشتر داشته باشیم؛ بایسته است به میزان لازم و کافی به چگونگی پیوند ژنتیکی در سیب ها نیز به ادراک کافی رسیده باشیم.




      این از مهاد‌هایِ[٥] رایانش[٦] نیز هست, ارزیابیِ یک چیز میشاید[٧] بارها بار کم‌هزینه‌تر از رایانش آن باشد, ب.ن.[٨] در راهیابیِ فروشنده‌یِ گردشگر — Travelling salesman problem - WiKi — ارزیابیِ اینکه چه راهی از میان راهها کوتاه‌تر و
      بهتر است هیچ هزینه‌ای ندارد, ولی رایانش آن چرا.
      در یافتن نخست‌مَر‌ها[٩] ولی, ارزیابی (مَر[١٠] آیا نخستمر[٩] است) و رایانش (یافتن نُخستمر) یکی و یکاندازه گران هستند.
      آنچه بیان نمودید در همان "روش پژوهش" در نگر گرفته می شود و در تراز کلی(همچون نمونه ی فروشنده ی گردشگر) از آن راهکار نیز سود برده می شود.

      ولی آماج اصلی سخن من، چنین بود که در پژوهش پیرامون مفاهیم مختلف اگر بر قانون ها، اصول و تعریف هایی شفاف و مشخص به پیش نرویم؛ در تراز های بالاتر از پژوهشمان نیز، شانس چندانی برای موفقیت و دست یافتن به نتیجه مطلوب نخواهیم داشت.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    9. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (12-29-2013)

    10. #8
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      مگر "نتیجه" از آسمان هفتم نازل می شه!
      فیلسوفان و پژوهشگران بیکار نیستند که سال ها زمان صرف فلسفه، منطق و پژوهش می کنند. برای افزایش امکان رسیدن به "نتیجه" است. حال این نتیجه مطلوب چه در فلسفیدن و یا در پژوهش دانشیک باشد.
      مثلا در همین واژه "ناخودآگاه" برای من اصلا روشن نیست که کدام تعریف از آن مد نظرت است، و این طور گفتگو کردن و حتی اندیشیدن شخصی پیرامون موضوعات، نظم و قانونی ندارد و به آماج درستی هم نخواهد رسید.
      خب اگر بشه روش علمی رو هم رعایت/استفاده کرد و بقدر کافی به نتایج دلخواه برسیم که خوبه، اما بصورت تجربی به من ثابت شده که همیشه بقدر کافی اینطور نمیشه و باید از روشهای تجربی هم استفاده کرد.
      البته یکی از دلایلش هم میتونه کمبود منابع منجمله وقت، جهت انجام تحقیق و تفکر علمی بقدر کافی باشه. شاید در خیلی موارد اونقدری وقت نداری و نمیتونی منابع و خودت رو بقدر کافی به یک مسئله ای اختصاص بدی، اونوقت میای و سعی میکنم از تجربه و حتی غرایز و احساسات یا شهود و دریافتهای مستقیم، گرچه احتمالاتی هستن و شاید اصلا وجود نداشته باشن، کمک بگیری.

      ولی آماج اصلی سخن من، چنین بود که در پژوهش پیرامون مفاهیم مختلف اگر بر قانون ها، اصول و تعریف هایی شفاف و مشخص به پیش نرویم؛ در تراز های بالاتر از پژوهشمان نیز، شانس چندانی برای موفقیت و دست یافتن به نتیجه مطلوب نخواهیم داشت.
      آره دیگه منم در بالا گفتم که روش علمی و منطقی دقیق خوبه، ولی در همه موردی تضمین شده نیست که به جواب کافی برسه یا وقت و منابع کافی براش نیست.
      بهرحال آدم خیلی وقتا نیاز داره با هر توان و منابعی که در دسترس داره و از پسش برمیاد در یک زمان معینی یک تصمیماتی بگیره و عمل کنه.
      بعدا طبیعتا سرفرصت آدم میتونه تجربیات و تصمیمات و تصورات قبلی رو بازنگری و تحلیل هم بکنه.

      یه چیزی هم هست اینکه شاید چیزهایی که مستقیما به خود انسان، بدنش، ذهنش، روانش، مربوط میشن طبیعتا حداقل در بعضی موارد بیشتر میتونن بر تجربیات و دریافتهای مستقیم استوار باشن. چون چیزی هست که انسان بصورت مستقیم درک و تجربه میکنه و خودش آزمایشگاه و کارخانه است.
      علم و فناوری انسان هم فکر میکنم بخش بیشتری ازش به پدیده ها و موارد خارجی مربوط میشه تا ساختار و نتایجی که مستقیما به خود انسان مربوط میشن.
      مثلا میخوایم ورزشی چیزی بکنیم. دنبال بهترین روش هستیم که در حداقل زمان به برترین کارایی یا قدرتها برسیم. الان شما مثلا میگی رزمی به جسم صدمه میزنه، ولی من اینطور فکر نمیکنم، خودم مستقیما یکسری حسها و دریافتهایی دارم و روی بدن و روان خودم تاثیرش رو مستقیما لمس میکنم، من میرم دنبالش. حالا واقعا بیش از این منبع و اطمینانی هست باید صبر کنم فکر کنم دنبال منبع علمی باشم واسه این و اثباتی چیزی؟ اینطور فکر میکنم بیشتر عمرم تلف میشه تا اینکه به نتیجهء بهتری برسم. من خودم تشخیص دادم که رزمی برام بهتره. توضیح هم دادم تاحالا بقدر کافی، با اینحال ممکنه شما بازم قانع نشی، خب من چکار کنم، به من چه، من مگه حتما باید بهت ثابت کنم یا حتی به خودم؟ مهم اینه که خودم چه دریافت و درک مستقیمی از لزوم و نتایجش دارم. مهم اثبات قطعی و خطاناپذیری حداکثری نیست. نمیشه زیادی درنگ و تردید کرد، وگرنه آدم ممکنه تا آخر عمرش هم به نتیجه نرسه. باید رفت. باید یک مقدار هم بالاخره ریسک کرد چون اجتناب ناپذیره.

    11. #9
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      من اصلا نیازی نمیبینم به چیزی به اسم ناخوآگاه نیاز داشته باشیم یا اصلا وجود داشته باشه.
      شاید هم واقعا همچین چیزی به اون شکلی که ما فکر میکنیم وجود نداشته باشه.
      بهتره دست از سر واژه ها برداریم.
      بعدم فکر میکنم اصطلاح بیش از حد گسترده ای باشه حداقل.
      قرار نیست فقط بخاطر یک اصطلاح بیایم و چیزهایی رو که باید جدا بشن قاطی کنیم.
      اسمش را هر چیزی دوست داری بزار!!!
      سر "واژه" بحث نداریم؛ آن مفهومی که برای آن بیان داشتم را در وجود خودت و دیگران درک نمی کنی؟
      قسمت قرمز رنگ را هم بیشتر و شفاف تر توضیح بده.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 22
      واپسین پیک: 04-17-2014, 03:53 PM
    2. پاسخ: 6
      واپسین پیک: 11-15-2013, 10:04 AM
    3. فهرست جستارهای تالار سیاست و اقتصاد
      از سوی Anarchy در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 08-09-2012, 10:01 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •