• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 59

    جُستار: پرسشنامه دین شناسی

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      پرسش دیگر:
      میدانیم که در رستاخیز اسلامی، در دادگاه الله، هرکس که بدی هایش
      بر خوبی هایش بچربد ( ۵١% به ۴۹%) ! به دوزخ روانه میشود
      و آنهم برای جاودان ( فیها خالدون)
      پرسش ١: در قران گفته که اگر به اندازه ی مورچه هم خوبی بکنید،
      پاداش انرا میبینید. خب، پاداش این خوبی هایی که یارو کرده،
      یکباره به باد نیستی رفته است !
      پرسش ٢- هر گناه و کار بد، در این جهان مرز مند است و برای
      همین هر بزهی در دادگاه هم یک پادافره مرز مند دارد، از دادن
      پول گرفته تا چند سال زندان و یا اعدام.
      ولی در آن جهان، برای کارهای بد مرزمندی که در این جهان
      انجام شده است، پادافره سخت و سوزتنده و شکنجه ی
      سخت و باورناپذیری تا جاودان، چشم براه گناهکار است.
      آیا این با خرد جور در میاید که ازبرای گناهان مرزمند، مانند
      نخواندن نماز، پادافره بیمرز و جاودان داده شود؟


      پارسیگر
      تنافی خلود با عدل الهی

      مهمترین و اصلی­ترین اشکالی که در مورد مساله خلود شده این است که باید
      میان جرم و کیفر تناسب وجود داشته باشد و کیفر متناسب با جرم و گناه تعیین
      شود، در این صورت چگونه عذاب ابدی قابل توجیه است با اینکه زمان جرم و گناه
      محدود بوده است؟ انسانی که حداکثر صد سال در کفر و عناد زندگی کرده چگونه
      می­توان او را در برابر یکصد سال گناه، عذای بی­نهایت کرد؟ آیا این کاری
      غیر عادلانه نیست؟
      پاسخ
      منشا این اشکال توجه نکردن به این نکته است که نوع مجازات در آخرت با نوع
      مجازات در دنیا متفاوت است و پاسخ اشکال بی­تناسبی جرم و جنایت، بستگی به
      فهم این تفاوت دارد. مجازات سه گونه است:

      1. مجازات قراردادی (تنبیه و عبرت)

      2. مجازاتی که با گناه، رابطه تکوینی و طبیعی دارد. (مکافات دنیوی)

      3. مجازاتی که تجسم خود جرم است و چیزی جدا از آن نیست. (عذاب اخروی)

      نوع اول مجازات همان کیفرها و مقررات جزائی است که در جوامع بشری به وسیله
      مقننین الهی و غیر الهی وضع می­گردند. فائده این مجازات یکی جلوگیری از
      تکرار جرم بوسیله خود مجرم و دیگری تشفی و تسلی خاطر ستمدیده است در مواردی
      که از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.در چنین مجازاتهایی قطعا باید
      تناسب جرم و جنایت در نظر گرفته شود.ولی باید توجه داشت که این گونه
      مجازاتها در جهان آخرت معقول نیست، زیرا نه آخرت جای عمل است تا عقوبت کردن
      انسان به این منظور باشد که دوباره مرتکب کردار زشت نشود و نه جای تشفی و
      تسلی خاطر.

      نوع دوم مجازات، کیفر­هایی هستند که رابطه علی و معلولی با جرم دارند،
      یعنی معلول جرم و نتیجه طبیعی آن هستند. این کیفرها را «مکافات عمل» یا
      «اثر وضعی گناه» می­گویند. مثلا شرابخواری موجب اختلال اعصاب و تصلب شرائین
      و ناراحتیهای کبدی می­شود. یا تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی گاه موجب
      تصادفاتی می­شود که سبب زمین­گیر شدن انسان برای یک عمر می­شود.این­گونه
      مکافات­ها نتیجه و لازمه خود عمل و جرم است و کیفر قانونی و قراردادی نیست
      تا گفته شود که باید تناسب جرم و مجازات در آن رعایت شود.

      در نوع سوم مجازات که مخصوص مجازات اخروی است رابطه جرم و مجازات، نه
      قرارداری است و نه از نوع رابطه تکوینی، بلکه یک رابطه قویتری است که در آن
      بین جرم و مجازات، رابطه «عینیت» و «اتحاد» حکمفرماست. یعنی کیفر و مجازات
      در آخرت تجسم خود عمل است. عذاب اخروی صورت واقعی اعمال بد است که در آنجا
      خود را نشان داده و به صورت عذاب تمثل پیدا می­کند. قرآن کریم در این
      زمینه می­فرماید: «و بدا لهم سیئات ما عملوا» (جاثیه33) «اعمال بدشان در
      برابر آنان آشکار می­شود.»

      ولی باز جای این سئوال است که چرا عملی محدود در دنیا، به صورت عذابی
      نامحدود تجسم می­یابد؟ در جواب این سئوال، چنانچه قبلا گفته شد هر عمل زشت،
      عذاب همیشگی بدنبال ندارد، وقتی انسان یک عمل ناروا را به صورت مداوم
      انجام دهد و انجام این عمل برای او عادت گردد در این صورت اثر بد آن در نفس
      و جان انسان رسوخ کرده و طبیعت ثانوی او می­گردد و حقیقت جدیدی را برای او
      شکل می­دهد و باعث می­شود فطرت انسان مستور و مدفون بماند و به حکم قاعده
      معروف «ذاتی الشیء لایختلف و لا یتخلف»؛ «چیزی که ذاتی و حقیقت چیزی به شما
      آید، هرگز دستخش تغییر قرار نگرفته و تخلف پذیر نیست.»این حقیقت جدید آثار
      دائمی در پی داشته و در نتیجه مایه عقوبت و عذاب ابدی می­گردد.

      حکیم سبزواری به این مطلب اشاره کرده و می­گوید:«تصیر الكیفیة الظلمانیة جوهریة و
      العرضیة السیئة ذاتیة مثل مركب القوى فإن الفطرة الإنسانیة ذاتیة لا تزول و
      الفطرة الثانیة أیضا ذاتیة إذ صارت ملكة جوهریة إذ العادة طبیعة ثانویة»

      «کیفیت ظلمانی گناه، صورت جوهری می­یابد و آلودگی عرضی آن ذاتی می­گردد؛
      زیرا فطرت اولیه انسان، ذاتی او است و زوال­پذیر نیست و فطرت ثانوی نیز،
      هرگاه به صورت ملکه جوهری مبدل شود، جنبه ذاتی به خود می­گیرد زیرا عادت،
      طبیعت ثانوی انسان به شمار می­رود.»

    2. #2
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      در نوع سوم مجازات که مخصوص مجازات اخروی است رابطه جرم و مجازات، نه
      قرارداری است و نه از نوع رابطه تکوینی، بلکه یک رابطه قویتری است که در آن
      بین جرم و مجازات، رابطه «عینیت» و «اتحاد» حکمفرماست. یعنی کیفر و مجازات
      در آخرت تجسم خود عمل است. عذاب اخروی صورت واقعی اعمال بد است که در آنجا
      خود را نشان داده و به صورت عذاب تمثل پیدا می­کند. قرآن کریم در این
      زمینه می­فرماید: «و بدا لهم سیئات ما عملوا» (جاثیه33) «اعمال بدشان در
      برابر آنان آشکار می­شود.»

      ولی باز جای این سئوال است که چرا عملی محدود در دنیا، به صورت عذابی
      نامحدود تجسم می­یابد؟ در جواب این سئوال، چنانچه قبلا گفته شد هر عمل زشت،
      عذاب همیشگی بدنبال ندارد، وقتی انسان یک عمل ناروا را به صورت مداوم
      انجام دهد و انجام این عمل برای او عادت گردد در این صورت اثر بد آن در نفس
      و جان انسان رسوخ کرده و طبیعت ثانوی او می­گردد و حقیقت جدیدی را برای او
      شکل می­دهد و باعث می­شود فطرت انسان مستور و مدفون بماند و به حکم قاعده
      معروف «ذاتی الشیء لایختلف و لا یتخلف»؛ «چیزی که ذاتی و حقیقت چیزی به شما
      آید، هرگز دستخش تغییر قرار نگرفته و تخلف پذیر نیست.»این حقیقت جدید آثار
      دائمی در پی داشته و در نتیجه مایه عقوبت و عذاب ابدی می­گردد.

      حکیم سبزواری به این مطلب اشاره کرده و می­گوید:«تصیر الكیفیة الظلمانیة جوهریة و
      العرضیة السیئة ذاتیة مثل مركب القوى فإن الفطرة الإنسانیة ذاتیة لا تزول و
      الفطرة الثانیة أیضا ذاتیة إذ صارت ملكة جوهریة إذ العادة طبیعة ثانویة»

      «کیفیت ظلمانی گناه، صورت جوهری می­یابد و آلودگی عرضی آن ذاتی می­گردد؛
      زیرا فطرت اولیه انسان، ذاتی او است و زوال­پذیر نیست و فطرت ثانوی نیز،
      هرگاه به صورت ملکه جوهری مبدل شود، جنبه ذاتی به خود می­گیرد زیرا عادت،
      طبیعت ثانوی انسان به شمار می­رود
      ماست مالی کودنانه ایست:
      عرض (زاب دستاوردی) هرگز برابر با ذات (زاب زادی) نمیگردد!
      هتا دم موش هارا هزار بار قیچی کنیم، بچه موش دم بریده زاده نمیشود!
      هتّا خود سرشت هم جاودانه نیست و ژنهای ما هربار دگرگون میشوند و
      ما اکنون ان سرشت پیشین نئاندرتالی را نداریم ، جز در حوزه ی علمیه!

      خوی گرفتگی ، همچنان که از نامش پیداست، چیزی دستاوردی و در پی سامه های
      طبیعی و فرهنگی است و پیوندی به سرشت مهادین هومنی ندارد. بچه در ایران به
      خوردن خورشت فسنجان خو میگیرد و در عربستان به خوردن سوسمار، اگر جای بچه
      ها را با هم واگردانیم، این یکی فسنجان خور میشود!. همچنین کسی که از جمهوری
      اسلامی به اروپا می کوچد، خودش یا دستکم بچه هایش ادم میشوند و به قانون و
      هومنی و ازادی خو می گیرند. پس خوی نمیتواند بنام سرشت دومین!، بهانه ی
      گوشمالی جاودانی باشد. خود خوی گرفتگی هم جاودانی نیست، یک کودک بیگناه
      هم میتواند هیتلر یا خمینی بشود و یا به وارونه.

      برای نمونه کسی را در نگر بگیریم که تا ۷۰ سالگی کارهای بد و بزه و گناه سنگین
      انجام داده و سپس دست از بدکاری میکشد (توبه هم نمیکند) ولی دیگه خوی های
      بدش را کنار مینهد. پس اکنون سرشت دومینه (خوی) اش درست شده ولی نامه ی
      گناهانش همچنان آنچنان بزرگ است که دوزخی میباشد. پس اینجا یارو با سرشت
      و خوی خوب خودش روانه ی دوزخ شده و فرنود آخوندی، ناکار میگردد!

      یکی هم که دویست بار برای سیر کردن شکم خود و بچه اش دزدی کرده است،
      و در این راه، چهل تن را هم با چماق زده است و شستاد قفل و پنجره هم شکسته
      از سرشت دزد نبوده و هنوز هم نیست، بسنده است که کار و پیشه و درآمدی
      داشته باشد تا اینکه از دزدی دست بردارد. ولی در اسلام، همین ها بسنده است
      که تا جاودان در دوزخ کباب شود! چرا که الله "سریع الانتقام" است و کاری به
      چرا ها ندارد!

      فراتر از این، چه گناه در سرشت برود یا نرود، از انجا که کاری مرزمند است
      به هرروی با پادافرهی بی مرز نمیتواند پاسخ داده شود. خویین و
      سرشتین بودن با جاودانه بودن دو چیز جدا از هم هستند
      .

      اینکه میگوید که پادافره جاودانه است چون سرشتین( تازه انهم سرشت دوم !
      که همان خوی گرفتگی است) است، بدین چم است که گویا خوی هرگز دگرگونی
      پذیر نیست و هتّا در دوزخ هم دیگر دگرگون نمیشود، گرچه رستاخیز در اسلام
      پیکری و مادی هم هست! خود من اگر چوب نیم سوز هم به من فرو کنند، بیدرنگ
      خوی خود را دگرگون کرده و پیرو ولایت سفیه میشوم !

      ولی گویا در اسلام + دوزخ چنین است که بر خوی و سرشت و هم قفل زده اند که
      مبادا آخوندهای اینترنتی کم بیاورند!

      Anarchy این را پسندید.
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    3. 2 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-09-2013),sonixax (12-09-2013)

    4. #3
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      تنافی خلود با عدل الهی

      مهمترین و اصلی­ترین اشکالی که در مورد مساله خلود شده این است که باید
      میان جرم و کیفر تناسب وجود داشته باشد و کیفر متناسب با جرم و گناه تعیین
      شود، در این صورت چگونه عذاب ابدی قابل توجیه است با اینکه زمان جرم و گناه
      محدود بوده است؟ انسانی که حداکثر صد سال در کفر و عناد زندگی کرده چگونه
      می­توان او را در برابر یکصد سال گناه، عذای بی­نهایت کرد؟ آیا این کاری
      غیر عادلانه نیست؟ ....
      این پرسش همچنان به جای است:


      میدانیم که در رستاخیز اسلامی، در دادگاه الله، هرکس که بدی هایش
      بر خوبی هایش بچربد ( ۵١% به ۴۹%) ! به دوزخ روانه میشود
      و آنهم برای جاودان ( فیها خالدون)
      پرسش ١: در قران گفته که اگر به اندازه ی مورچه هم خوبی بکنید،
      پاداش انرا میبینید
      . خب، پاداش این خوبی هایی که یارو کرده،
      یکباره به باد نیستی رفته است !
      برای دریافت بهتر:
      کسی که ۹۹% گناه با یک درسد خوبی ها به دوزخ رفته ، برابر و یکسان
      با کسی که ۵١% گناه و ۴۹% گناه کرده، تا جاودان در دوزخ گرفتارند
      و از اب جحیم و تازیانه آتشین به یکسان بهره مند ! پس این خوبی های
      بیشتر این یکی به چه دردش میخورد زمانی که تا جاودان در دوزخ
      به شکنجه گرفتار است؟

      همین پرسش در باره ی بهشتی ها هست که یکی ناپلئونی رفته بهشت(۵١%)
      و یکی با ۹۹% کارهای خوب، مانند قمه و زنجیر زدن و پختن شله زرد!
      اینها شکنجه ی بدی هایشان را کجا میبینند؟
      ویرایش از سوی مزدك بامداد : 12-09-2013 در ساعت 02:09 PM
      ashkan rajabi.61 این را پسندید.
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    5. 2 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-09-2013),sonixax (12-09-2013)

    6. #4
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      «کیفیت ظلمانی گناه، صورت جوهری می­یابد و آلودگی عرضی آن ذاتی می­گردد؛
      در این راستا همچنین پرسش بجای خود است که
      چرا پاستور که سرشتی نیک داشت، تنها چون
      مسیحی* بود تا جاودان در دوزخ گرفتار است؟
      یا ادیسون که به هومنی یاری بزرگ کرد ، چون
      بیخدا بود، در دوزخ بهش لامپ داغ فرو میکنند
      آنهم تا جاودان ؟ !

      *(قران: دینی جز اسلام نزد الله پذیرفته نیست)
      در اسلام همه ی نامسلمین کافر به شمار میروند:
      کافران به چند دسته اند:
      کافران اهل کتاب ( مانند پاستور)
      کافران مشرک ( مانند گاندی)
      کافران ملحد ( مانند ادیسون و مارکس)
      و گاهی نیز منافقان ! (= همدین هایی که از شان خوشمان نمی اید( مانند کروبی ))
      Anarchy and ashkan rajabi.61 like this.
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    7. 2 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-09-2013),sonixax (12-09-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 10-04-2013, 10:14 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •