این چهارگانی خیام که با آوای کوکوی غریب و حزنانگیز پرندهی فاخته تمام میشود به قول صادق هدایت مو را به تن آدم سیخ میکند: آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو بـر درگـه او شـهـان نـهادنـدی رو دیدم کــه بـر کُـنگرهاش فاختهای بنشسته و همی گفت که کوکو؟ کو کو؟
Anarchy (12-08-2013),Spehr (12-08-2013)
گزینش تند یک تالار
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)
نمایش برچسبها
دیدن قانونهای تالار