• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 8 از 10 نخستیننخستین 12345678910 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 71 به 80 از 238

    جُستار: رهایی از اسارت (یک)

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      <br>
      تف به این دین و تفکر.<br>
      تف به این مسخرگی که بجای حق و حقیقت و عقل و منطق به خوردمون دادن.<br>
      واسه ما همه چیز رو هر طور خواستن خودشون تعریف کردن. عقل، حق، منطق، حقیقت، برهان، رنج، لذت، خوشبختی، ...<br>
      ولی بالاخره آخرش که چی؟<br>
      شاید بعضیا با همین باورهای کور و از روی ترس و امیدهای روان ضعیف خودشون تا آخر عمر همینطور دوام بیارن و بمیرن، اما امثال من چی؟<br>
      یک عمر فکر و تن خودمون رو در زنجیر محدود این تعصبات و باورهای کور نگه داریم و رنج بدیم، که چی بشه؟<br>
      بعدشم مسخرس که دلمون خوش باشه که بله اگر خدا و آخرتی بود وضعمون خوبه چون اینطور فکر و رفتار کردیم!!<br>
      میگم واقعا چقدر کودکانه نیست، چقدر ابلهانه نیست، چقدر بدیهی و قابل اطمینانه ها
      جالبه خدایی که خودش منو آفریده و این عقل و شناخت درونی رو بهم داده ازم انتظار داره این نیروها رو به امید و ترس از خودش زیرپا بذارم و همینطور کورکورانه امیدوار باشم.<br>
      <br>
      واقعا دلقک های دنیا هستن این مذهبیون کپک زده.<br>
      فقط مذهبیون دلقک نیستن، ولی مذهبیون هم هستن.ببخشید کوشا دیگه با تو نیستما!<br>
      عقده گشایی و بد و بیراه میخوام بدم به این مذاهب و مدعیانش که اینقدر اراجیف به خوردمون دادن و سرمون رو کلاه گذاشتن. در بعضی موارد نادانسته و در بعضی موارد هم بنظرم دانسته! حتی اونی هم که نادانسته این کار رو میکنه بالاخره اغلب یه تعصبی و غروری چیزی داره و بخاطر همین به منافع شخصی خودش ربط داره، وگرنه کس شعر به دیگران نمیخورونه!<br>
      <br>
      این بحث خدا و آخرت و دین از بچگی به همین شکل به خورد ما داده شد.<br>
      از پدر و مادرم گله ندارم، چون اونا خودشون هم قربانی بودن، خودشون هم در همون حد بودن، و مثلا کدوم مادری بد فرزندش رو میخواد؟ پس قصد و نیت بدی نداشتن اکثرا و دنبال منافع شخصی نبودن. هرچند اینم نمیشه مطلق فرض کرد و 100% مطمئن بود؛ یه مسئلهء نسبی است.<br>
      <br>
      ولی دیگران، این همه جنجال و ادعا، واقعا این همه اراجیف صدمن یک غاز که به خوردمون دادن لابلا، میگم لابلا، نمیگم همش اراجیف و بدردنخور بوده، و همین نشون میده آدم منصف و دقیقی هستم، اما اراجیف همین بود که مثلا میگفتن دین یک راهکار روشن و همه جانبه زندگی و تنها نوع درسته که همهء جوابها و چیزها رو باید توی اون جستجو کنید و دیگه به چیزی خارج از دین نیازی نیست.<br>
      اما من دین رو خیلی ناقص تر و ضعیف تر و پر از تناقض و چیزهای غیرمنطقی یافتم که بخواد در این حد مطمئن و کارا و تردیدناپذیر باشه.<br>
      اگر فقط به دین بود، من هیچوقت ماهیت و راه و روش و اهمیت قدرتهای اصیل و درونی رو درنمی یافتم و اینقدر قوی و خوشبخت نمیشدم. چون دین در این باره حرف زیادی نزده بودم. هیچوقت نزد و نزده است. انگار که این چیزها اصلا وجود نداره، یا زیادم مهم نیست؛ اما در عمل من اینها رو خیلی مهم یافتم! چرا دین در این مورد صحبتی نکرده بود؟ چرا طوری صحبت و رفتار میکرد انگار که ما سوپرمن هستیم یا اینکه از راه و روش و دیدگاه خودش میشه آدم خوشبختی شد؛ حتی از همون بعد صرف معنویش هم بخوای درنظر بگیری.<br>
      <br>
      من گله دارم.<br>
      من خودم رو برحق میبینم که به حکم تجربه و دریافتهای مستقیم خودم اعتراض کنم و طغیان کنم بر این تفکر و ادعاهای بی پایه و اثبات نشده که به اسم مسلمات به خوردمون دادن.<br>
      <br>
      من خدامراد رو خوندم. مشکل زیادی باهاش ندارم. ممکنه واقعیت داشته، ممکنه هم نداشته. بعضی چیزهاش مشکوک میزنه منطقا. و البته در خیلی چیزها باهاش مشترک هستم. اما هیچ دلیلی هم ندیدم و نمی بینم که این ربطی به اون خدا و دین مدعیانش داشته باشه. بلکه بعکس میتونم اون رو اگر نه مخالف، ولی حداقل متفاوت از این قضایا، ببینم.<br>
      <br>
      مذاهب حرف مفت میزنن، زور میگن، چرت میگن، خودشون ناروا میکنن؛ بعد میخوان به ما درس حق و حقیقت بدن؟<br>
      میخوان کون ما رو پاره کنن با یک مشت شیره سرمالی!<br>
      <br>
      مدعیان مذاهب باید ببینن و قبول کنن که دیگه دوران اونها گذشته.<br>
      و شاید بجای اینکه کمکی به پیشرفت بشریت بکنن، دارن حتی جلوی پیشرفتش رو هم میگیرن.<br>
      <br>
      در حقیقت بنظر من الان دوران معنویته. نه دین و مذهب!<br>
      هرچند هنوز انبوهی از توده ها و عوام درپیت دنبال این دکان های مخروبه هستند!<br>
      دین شاید یه زمانی حرفی برای گفتن داشته و مفید بوده، اما الان خیلی وقتا حکایت همون دکان خرابه ها شده که عده ای کلاهبردار یا احمق درشون جای گرفتن.<br>
      <br>
      و این حماقت بی پایان همچنان ادامه دارد.<br>
      چراکه نادان ها هیچوقت به پایان نمیرسند!<br>
      من اصل و اساس دین رو زیر سوال نمیبرم، یعنی مطمئن نیستم، ولی در اینکه نمیتونم و نباید دربست پیرو این حجره داران فعلی بود شکی ندارم.<br>
      دین چیزی مخدوش و ثابت نشده است.<br>
      نه تاریخ مستندش و نه چیز دیگه حقانیت اون خدا و دین توده ها رو ثابت میکنه.<br>
      همین و بس.<br>
      مسئله ایست نامعلوم.<br>
      و ما درحال حاضر منابع معتبرتر و کاراتری در اختیار داریم. مثل نیروهای وجودی خودمان.<br>
      چرا باید هر اراجیفی را که به نام دین و خدا تحویل بشریت شده است همینطور، ما انسانهای این عصر آزادی و اطلاعات و هوش و علم، آنهم ما خردمندان، بپذیریم و پیروی کنیم؟<br>
      با این کار ما در قدم اول حقیقت و حق لحظهء جاری و دریافت وجودی خودمان را زیر پا گذاشته ایم.<br>
      چرا که این چیزهای زورچپانی آشکارا کالبدی پوسیده و متعفن بنظر می آیند!
      <br>
      خلاصه حرفهای شما:
      من چون یقین به معارف بیان شده از طرف دین ندارم حق دارم بر اساس شک و ظنی که دارم هر نوع توهین و تمسخر و اتهامی که مایل باشم نثار مذهبی ها کنم !
      چرا؟
      چون مذهب و دین آن چیزی که من انتظار دارم نیست ! خصوصا که گاهی جلوی خواسته های من می ایستد !

      اگر هم کسی به من اشکال وارد کنه که این چیزهایی که سر هم کردی یک سری اراجیف مفت و بی پایه و اساس است
      جواب خواهم داد که
      اصلا مهم نیست، دلیل و برهان کیلویی چنده؟
      مهم این است که من اینطور می خواهم.
      ویرایش از سوی کوشا : 12-30-2013 در ساعت 08:42 PM

    2. #2
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      خدای اینها خود شیطان است!

    3. یک کاربر برای این پست سودمند از folaani گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (01-01-2014)

    4. #3
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      @کوشا

      با اینکه اطمینان داشتم خزعبل میگی ، برای اینکه اینجا هم دست خالی نمونی اون لینک های دوزاری رو نگاه کردم و مطمئن تر شدم خیلی از مرحله پرتی !!!

      چرا باید خدا را عبادت كنیم؟


      عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده که خداوند تبارک باشد چرا که او نیازى به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین كافر شوند او کماکان بى‏نیاز است چنان که خود می‌فرماید: «إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ ...»2 مگر نه این است که اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثرى ندارد. با این كه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّى ماست، ولى باز هم در برابر این اداى تكلیف، پاداش مى‏ دهد و این نهایت لطف اوست.
      همین جمله اول داره میگه عبادت ، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده... خب این چه ربطی به سوال من داشت ؟ اتفاقا از همین نوشته هم معلومه که آفریننده هم باید هدفی داشته باشه اما اشاره ای به اون نشده و باز زرنگی از پاسخ به این سوال که مگر میشه فاعل یک فعل هدفی نداشته باشه ، عبور کرده !!
      پس لطف بفرمایید هدف آفریننده رو بگید...

      -------------------------------------------------

      اندیشه قم

      «عبادت، به معنای اظهار ذلّت، عالی‎ترین نوع تذلّل و كرنش در برابر خداوند است. در اهمیت آن، همین بس كه آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تكوین و تشریع) برای عبادت است. خداوند می‎فرماید:
      «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات، آیه 56) هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است. كارنامة همة انبیا و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
      «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً اََنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ أجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل، آیه 36) پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است روشن است كه خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد (فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْكُمْ)(زمر، 7) «و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می‎گردد.[4]»
      مرحوم علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیة 56 سوره ذاریات (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ...) می‎فرمایند: «عبادت غرض از خلقت انسان است، و كافی است كه عاید به انسان می‎شود، هم عبادت غرض است، و هم توابع آن، كه رحمت و مغفرت و غیره باشد و اگر برای عبادت غرضی از قبیل معرفت در كار باشد، معرفتی كه از راه عبادت و خلوصی در آن حاصل می‎شود، در حقیقت غرضی اقضی و بالاتر است، و عبادت غرض متوسط است.[5]»
      پس «غرض اعلای از خلقت رحمت خاصه الهیه است، كه تنها بوسیلة عبادت حاصل می‎شود.[6]»
      شهید مطهری (ره) با تعابیری رسا و گویا در بیان چرایی عبادت در كتاب «آزادی معنوی» آورده‎اند:
      «اگر ما عبادت كنیم، این عبادت ـ كه مكرر هم هست و مخصوصاً در بارة نماز بیشتر صدق می‎كند ـ برای چیست؟ برای اینكه ما همیشه یادمان باشد كه بنده هستیم و خدایی داریم. گاهی افرادی سؤال می‎كنند فایدة نماز خواندن ما برای خدا چیست؟ برای خدا چه فایده‎ای دارد كه من نماز بخوانم؟ دیگری می‎گوید: شما می‎گویید من نماز بخوانم، نزد خدا اعلام بندگی كنم؛ مگر خدا نمی‎داند كه من بنده‎اش هستم كه مرتب بروم آنجا بایستم اعلام بندگی كنم، تعظیم كنم، چاپلوسی كنم تا خدا یادش نرود كه چنین بنده‎ای دارد. پس عبادت كردن برای چیست؟ خیر، نماز برای این نیست كه خدا یادش نرود چنین بنده‎ای دارد، نماز برای این است كه بنده یادش نرود خدایی دارد؛ نماز برای اینست كه ما همیشه یادمان باشد كه بنده هستیم، یعنی چشم بینایی در بالای سر ما وجود دارد، در قلب ما وجود دارد، در تمام جهان وجود دارد؛ یادمان نرود به موجب اینكه بنده هستیم خلقت ما عبث نیست؛ بنده هستیم پس تكلیف و وظیفه داریم.[7]»
      این دست خزعبلات که واقعا در حد هذیان هم نیستن خیلی جالبه !! مگر میشه که فاعل از انجام فعل که همان خلقت باشه ، هدفی نداشته باشه ؟ مگر میشه بگیم موجودی که هستی نداشته به منظور عبادت خلق شده ، اما این عبادت هدف خالق نیست بلکه هدف از خلقت هست ؟

      نتیجه توجیه مباحث فلسفی به کمک کتب دینی همین میشه که دچار سر گیجه بشید و هذیان بگید...

      ------------------------------------------------

      پس دو حالت بیشتر در کار نیست !! یا خدا خالق نیست یا از خلقت هدفی نداشته... عبادت هم امر ثانویست و ربطی به هدف فاعل از انجام عملی نداره !!

    5. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (01-03-2014),sonixax (01-03-2014)

    6. #4
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      پس لطف بفرمایید هدف آفریننده رو بگید...
      خداوند محض وجود است
      و ایجاد کردن هر چیزی که قابلیت موجود شدن را دارد در ذات اوست
      پس هدف در فعل است نه فاعل
      بلا تشبیه این سوال شما مثل این است که کسی بپرسد :

      هدف آتش از گرم کردن محیط پیرامون خود چیست؟ !

    7. #5
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      خداوند محض وجود است
      و ایجاد کردن هر چیزی که قابلیت موجود شدن را دارد در ذات اوست
      پس هدف در فعل است نه فاعل
      بلا تشبیه این سوال شما مثل این است که کسی بپرسد :

      هدف آتش از گرم کردن محیط پیرامون خود چیست؟ !
      قیاس مع الفارق است ، جدایی بین وجود آتش و گرما نیست ... اما برای خدای شما و خلقت هم اینگونه بوده ؟ یعنی خدا که بوده ، تمام هستی هم بوده ؟ با این حرف در واقع شما معترفید که خلقت به عنوان یک پدیده مجزا در کار نیست که این همان حرف ماست !!

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (01-03-2014),sonixax (01-03-2014)

    9. #6
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      قیاس مع الفارق است ، جدایی بین وجود آتش و گرما نیست ... اما برای خدای شما و خلقت هم اینگونه بوده ؟ یعنی خدا که بوده ، تمام هستی هم بوده ؟ با این حرف در واقع شما معترفید که خلقت به عنوان یک پدیده مجزا در کار نیست که این همان حرف ماست !!
      برای فهم اینکه جدایی بین خلق و خالق عقلا محال است نیازمند گذراندن حداقل سه چهار ترم عرفان نظری است.

      برای اینکه یک مقداری گوشی دستتان بیاید می توانید اینجا را که قبلا هم لینک داده بودم مطالعه کنید.

    10. #7
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      برای فهم اینکه جدایی بین خلق و خالق عقلا محال است نیازمند گذراندن حداقل سه چهار ترم عرفان نظری است.

      برای اینکه یک مقداری گوشی دستتان بیاید می توانید اینجا را که قبلا هم لینک داده بودم مطالعه کنید.
      همین که شما سه چهار ترم گذروندی و این در اومدی کافیه !! من با عرفان و غیر عرفان کاری ندارم...

      آیا پدیده مجزایی به نام خلقت ( که مثلا در قرآن شما هم ذکر شده در 6 روزه انجام شده ) داریم یا نه ؟ اگر نداریم و هستی همیشه بوده که هیچ و یعنی خدایی در کار نیست یا خالق نیست ، اما اگر داریم یعنی بازه ای قابل فرض هست که خلقتی در کار نبوده ، در نتیجه بین این ذات الهی شما و فعل مورد نظر فاصله وجود داشته و این یعنی جایی/لحظه ای/حالتی بوده که تصمیم و تغییری منجر به خلقت شده که در برگیرنده هدفی هست !! حالا اینکه بگید در ذات الهی تغییر حاصل نمیشه مشکل خودتون هست...

      این با آتش و گرما که توام با هم هستن تفاوت داره... چون ظاهرا بین ذات و فعل خدای شما جدایی وجود داره !!

      لینک هم ندید چون مشتی خرعبلات درون دینی تحویل میدن...

    11. یک کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (01-04-2014)

    12. #8
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      چرا بعضی کودکان از کودکی بدبخت هستند و حتی فرصت درس خواندن و پیشرفت هم ندارند؟

      بعد از ظهرها در یک جایی کار میکنم همراه با چند نفر دیگر.
      کودکانی از محلات فقیر نشین همیشه در آن اطراف میچرخند که با چند نفر از آنها دوست هستیم و میایند در محل کار ما برای استراحت، گرم شدن، و گاهی با گوشی دیگران بازی میکنند.
      این کودکان بجای درس خواندن، بازی کردن، در گرما و امنیت خانه بودن مجبورند صبح تا شب توی خیابان ها در این سردی هوا پرسه بزنند. گاهی هم قویترهایشان به ضعیف تر هایشان زور میگویند و آزارشان میدهند.
      یکی دو روز پیش یکیشان به محل کار ما پناه آورده بود و دو نفر دیگر دنبالش بودند که میخواستند جوراب هایی را که میفروخت به زور ازش بگیرند! پسر بیچاره ترسیده بود و از ما اجازه گرفت تا زنگ بزند به پدر و مادرش.
      گاهی حسرت، ناراحتی، خشم و نگرانی حال و آینده را در وجود تمامی این کودکان احساس میکنم. نشانه هایش را در می یابم.

      از خدا و دینت بپرس و پاسخش را برای من بیاور، که چرا سرنوشت این کودکان از ابتدا اینطور رقم خورده است؟ چرا مثل خیلی کودکان دیگر امکانات و آسودگی و امکان درس خواندن و بازی کردن آزادانه را ندارند؟ و آیا خیلی از اینها همان دزدها، قاچاقچی ها، کلاهبردارها، قاتلان، و معتادان آینده نخواهند بود؟
      خدا با اینها چرا اینچنین میکند و در نهایت چه خواهد کرد؟ قصدش چیست؟ چرا این همه تفاوت وجود دارد؟ چرا حتی فرصت درس خواندن را هم از دست میدهند؟ چگونه انتظار میرود آیندهء خوبی داشته باشند؟

    13. #9
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      کوشا این چاه خانهء ماست. حداقل فعلا. معلوم هم نیست تاکی. شاید تو بگی تا 80 سال دیگر (تا زمان مرگ). ولی من میگم ممکنه بیش از این و خیلی بیش از این هم باشه. چون من شخصا به اینکه انسان بیش از یک بار به دنیا میاد اعتقاد دارم. یعنی اعتقاد دارم اگر خدا و خلقت و ماوراء و معنویتی درکار باشه، داستانش به این شکله، و تقریبا تمام انسانها بیش از یک بار و چندین و چند بار زندگی میکنن. شاید ده ها و شاید صدها بار. بستگی داره به آدمش و اینکه چقدر سریع بتونه رشد کنه و به سطح بالاتری برسه.
      البته اگر فرض کنیم خدا و خلقت و ماوراء و چنان هدف والایی در کار است.

      خب بهرحال من به این نتیجه رسیدم که باید خودم رو با زندگی در این چاه هم تطبیق بدم تا زیاد بهم سخت نگذره و بتونم به هدفها و آرمانهای خودم هم تاحدی که شدنی هست برسم، نه اینکه مدام چیزی در این جهان منو به تسخیر و اسارت خودش درآورده باشه.
      شاید ما بتونیم حتی پادشاه این چاه هم بشیم و برش غلبه کنیم.
      و اونوقت شاید بتونیم به سطوح بالاتری هم بریم.
      البته منظور من از پادشاه شدن و قدرت، اون مقام و قدرتهایی نیست که اکثر مردم عادی میشناسن و بهش اعتقاد دارن.منظور من قدرتهای اصیل و درونی است که در تاپیک دیگر دربارش توضیح داده ام و بحث کرده ام.

      ولی چیزی که ادیان میگن و راه و روشی که ارائه میدن امروزه و حداقل برای من یکی بیش از حد مبهم و متناقض و ناکارا و غیرقابل اعتماد بنظر میاد. یک دلیل مهمش هم تجربه است. وقتی من روش خودم رو کاراتر یافتم، و حتی بنظر خودم با روش خودم به اصول بنیادین معنویت و مشترکات ادیان هم بیشتر میتونم پایبند باشم، چرا دنبال بحث شکست خوردهء دین و مذهب برم؟

    14. #10
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      کوشا این چاه خانهء ماست. حداقل فعلا. معلوم هم نیست تاکی. شاید تو بگی تا 80 سال دیگر (تا زمان مرگ). ولی من میگم ممکنه بیش از این و خیلی بیش از این هم باشه. چون من شخصا به اینکه انسان بیش از یک بار به دنیا میاد اعتقاد دارم. یعنی اعتقاد دارم اگر خدا و خلقت و ماوراء و معنویتی درکار باشه، داستانش به این شکله، و تقریبا تمام انسانها بیش از یک بار و چندین و چند بار زندگی میکنن. شاید ده ها و شاید صدها بار. بستگی داره به آدمش و اینکه چقدر سریع بتونه رشد کنه و به سطح بالاتری برسه.
      البته اگر فرض کنیم خدا و خلقت و ماوراء و چنان هدف والایی در کار است.

      خب بهرحال من به این نتیجه رسیدم که باید خودم رو با زندگی در این چاه هم تطبیق بدم تا زیاد بهم سخت نگذره و بتونم به هدفها و آرمانهای خودم هم تاحدی که شدنی هست برسم، نه اینکه مدام چیزی در این جهان منو به تسخیر و اسارت خودش درآورده باشه.
      شاید ما بتونیم حتی پادشاه این چاه هم بشیم و برش غلبه کنیم.
      و اونوقت شاید بتونیم به سطوح بالاتری هم بریم.
      البته منظور من از پادشاه شدن و قدرت، اون مقام و قدرتهایی نیست که اکثر مردم عادی میشناسن و بهش اعتقاد دارن.منظور من قدرتهای اصیل و درونی است که در تاپیک دیگر دربارش توضیح داده ام و بحث کرده ام.

      ولی چیزی که ادیان میگن و راه و روشی که ارائه میدن امروزه و حداقل برای من یکی بیش از حد مبهم و متناقض و ناکارا و غیرقابل اعتماد بنظر میاد. یک دلیل مهمش هم تجربه است. وقتی من روش خودم رو کاراتر یافتم، و حتی بنظر خودم با روش خودم به اصول بنیادین معنویت و مشترکات ادیان هم بیشتر میتونم پایبند باشم، چرا دنبال بحث شکست خوردهء دین و مذهب برم؟
      اینها یعنی تناسخ ادیان شرقی که هیچ دلیلی بر آن نیست.
      دین و مذهب شکست نخورده و تازه در آغاز راه است.

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •