
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
نگرش من این بود,
چامه در کراننمایی[٦] درست در کنار آهنگین بودن, دستورین هم هست. نوچامه شاخهای است [فرگشته[٧]] از چامه, که در بخش دستورین سست شده
و در گذر زمان آنرا از بیخ انداخته جوریکه امروز این دو تنها مانندِ[٨] همدیگر هستند, همانند در همین چهره که هر دو میکوشند به واژگان آهنگ و زیبایی ببخشند.
ولی 'همانندی' همان 'خویشاوندی' نیست, چامه زاب[٩] بایستهای[١٠] به نام دستورین هم دارد, در چامه باید واژهها را بشیوهیِ ویژهای کنار هم چید
و باید دستورهایِ ویژهای را دنبال نمود: نوچامه پس همان چامهای[٥] است که دستورین نباشد و این دستورین نبودن را ما با پیشوند "نو" مینمایانیم.
نگرش شما هم,
با سخنهایِ آورده شده تنها زمانی درست است که هر چیز آهنگینی را چامه بیانگارید, که این هم میتواند
بگونهای درست باشد, ولی پیشینهیِ[١١] ادبسار[١٢] ما آنرا پشتیبانی نمیکند زیرا هر چه چامه[٥] در تاریخ میبینید تا همین
تازگی (که فرگشت نوچامه شتابگرفته) دستورین و دستورمند بوده است و بیشتر میسَهد[١٣] که این دستورینی زاب بایا[١٤] و ناگسستنی باشد.